eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
622 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
آن عسلی🍯 که درقرآن مشفای امراض است #شهد_شهادت است آری شهدی که #تمام امراض روحی رابرطرف می کند،شهادت🌷 است 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌺🍃اولین کوچه به نام شهید همت؛ "محمدابراهیم باصدایی آرام و لحنی دلنشین..." نامم را صدا زد! گفت:توصیه ام بود!چه کردی؟ جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌺🍃دومین کوچه شهیدعبدالحسین برونسی؛ "پرچم سبز یازهرا سلام الله علیها برسر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همینجا بود.... عبدالحسین آمد!صدایم کرد! گفت:سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم.... 🌺🍃به سومین کوچه رسیدم!شهید محمدحسین علم الهدی.... به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند! گفت: قران و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دادی؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! باچشمانی که گوشه اش نمناک شد!سر به گریبان ؛گذشتم ... 🌺🍃به چهارمین کوچه!شهید عبدالحمید دیالمه... اقا حمید برخلاف ظاهر جدی لش در تصاویر و عکس ها!بسیار مهربان و ارام دستم را گرفت؛ گفت:چقدر مطالعه کردی؟برای بصیرت خود چه کردی؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌺🍃به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران.... صدای نجوا و مناجات شهید می امد... صدای اشک وناله در درگاه پروردگار... از حال معنوی ام😞.... گذشتم... 🌺🍃ششمین کوپه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود! مبارزه با هوای نفس نگهبانی ... کم اوردم.... گذشتم.... 🌺🍃هفتمین کوچه انگار کانال بود!بله!شهید ابراهیم هادی.... انگار مرکز کنترل دلها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در خطر و لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم..... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌺🍃هشتمین کوچه شهید رضا عادلی مثل همیشه لبخند روی لبش بود،همهی شهدای جنگ برای او الگو بودن پس همه چی داشت: اخلاص،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس،ولایت مداری.... بالبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از دلایت فقیه چه کاری انجام دادی؟ ولی...از روی او هم شرمنده گذشتم... 🌺🍃نهمین کوچه؛رسیدم به شهیدمحمودوند... انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند! شهید محمودوند پروندشان را به شهید پازوکی میسپرد! ارسال نزد ❤️ پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم شهدای گمنام وساطط میکردند برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💢از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا نتوان گذشت....🚫 @asganshadt
🍃🌺🍃 🌺🍃 #امام_خامنه‌ای : آن ملّتی که نقطه‌ى #اميد دارد،مى‌داند كه روزگار ظلم و استكبار #تمام _شدنى است و دورانی خواهد رسید که زندگى بشر با نور #عدالت منور خواهد شد؛ معناى #انتظار دوران #امام_زمان (عج) اين است. 🍃🌺🍃 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت @asganshadt 🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺
❣ راه می روم👣 و شهر زیر پاهایم می‌شود. تو هیچ کجا نیستی!😔 چشمانم را نمیبیند ‌ 🌸 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt 🌹🍃
💠گفت و گو با شهید در عالم رویا 📝روایت خواندنی مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» 🌷هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است⁉️ یک شب خوابش را دیدم. 🌷گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد💔 داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست👤 ایستادم. 🌷پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم✅ گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم👥 🌷بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ🌳 پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت🤕 خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt