eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
622 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣4⃣5⃣ 🌷 🔰پنج صبح بود ! روز 5 بهمن 96 ... خبر رسید ،دشمن از به یکی از پایگاه ها حمله کرده،سریع آماده شدیم، با (فرمانده) رفتیـم خط 🔰بچه های محاصره شده بودن و جاده مسدود⛔️ شده بود ! با یک تانک و یک پی ام پی و دو تا بیست و سه رفتیم تا محاصره رو بشکنیم و جاده رو باز کنیم 🔰قرار بود به ما ملحق بشه ⚡️اما متوجه ما نشد و از موقعیت ِما عبور کرد وبه کمین خورد.زخمی شده بود 🔰صداش توی شبکه پیچید📣 ؛ (( دشمن به پنجاه متری من رسیده، سلام منو به برسونید.سلام منو به برسونید.لبیک یا حسین ... لبیک یا زینب ...)) صدای بی سیم📞 قطع شد🔇 ... 🔰و این صــــدای ماندگار ِ عماد بود که میشنیدم🎧.و آروم زیر لب گفتم : تو هم سلام ما رو به برسون. سلام ما رو به برسون😢 🔰عماد جان !به برکتِ ، محاصـــره ی بچه های رو شکستیم و جاده باز شد ... لبیک یا حسین...لبیک یا زینب ... ✌ راوی: همرزم شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
📝 🌾فک کن بری 😍 به همه بگی فردا میرم پیش بی بی بری تو صحن پرچم یا سربند کلنا عباسک یا 🌾بری تو حرم روبه روی ضریح دست تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی خانوم جات اینجاست👈❤️ اونجا چیکار میکنین بگی خانوم اجازه میدی،برم کنم از حرمتون⁉️ 🌾بعد،یه ،یه لباس نظامی،یه کلاشینکف، یه کلت،یه بیابون،بیابون نه پشتت یه گنبد🕌انگار داره نگات میکنه😍 🌾خانوم نگات میکنه میکنی کنارته👥 بهت افتخار میکنه بهت میزنه یه نگاه به پشت سرت به یا عباس میندازی 🌾میگی تا اسم شما رو گنبد هست مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه👊 خم شی بند پوتینتو سفت میکنی سفت میکنی اسلحه رو سفت میچسبی، میگیری میگی یا عباس 🌾بعد از اینکه چندتا حرومی👹 رو به رسوندی؛ببینی یه ضربه خورده به قلبت💘 🌾 شروع میکنه به سوختن،از خون دستت میفهمی شدی🤕 میگی بی بی ببخشید ،دیگه توان ندارم😓دوستات جمع شن دورت👥👥 نفسات به شمارش بیوفته؛چشمات تار ببینه 🌾بی بی بیاد بالا سرت برا خون زیادی ازت بره.دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه⚡️امابگی پاهامو بذارین زمین بلند کنین 🌾بی بی اومده میخوام بهش بدم چند دقیقه بعد ببندی😌 چند روز بعد به خانوادت خبر بدن شدی🌷 😇 💢 بحق بی بی زینب 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌺🍃اولین کوچه به نام شهید همت؛ "محمدابراهیم باصدایی آرام و لحنی دلنشین..." نامم را صدا زد! گفت:توصیه ام بود!چه کردی؟ جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌺🍃دومین کوچه شهیدعبدالحسین برونسی؛ "پرچم سبز یازهرا سلام الله علیها برسر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همینجا بود.... عبدالحسین آمد!صدایم کرد! گفت:سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم.... 🌺🍃به سومین کوچه رسیدم!شهید محمدحسین علم الهدی.... به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند! گفت: قران و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دادی؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! باچشمانی که گوشه اش نمناک شد!سر به گریبان ؛گذشتم ... 🌺🍃به چهارمین کوچه!شهید عبدالحمید دیالمه... اقا حمید برخلاف ظاهر جدی لش در تصاویر و عکس ها!بسیار مهربان و ارام دستم را گرفت؛ گفت:چقدر مطالعه کردی؟برای بصیرت خود چه کردی؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌺🍃به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران.... صدای نجوا و مناجات شهید می امد... صدای اشک وناله در درگاه پروردگار... از حال معنوی ام😞.... گذشتم... 🌺🍃ششمین کوپه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود! مبارزه با هوای نفس نگهبانی ... کم اوردم.... گذشتم.... 🌺🍃هفتمین کوچه انگار کانال بود!بله!شهید ابراهیم هادی.... انگار مرکز کنترل دلها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در خطر و لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم..... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌺🍃هشتمین کوچه شهید رضا عادلی مثل همیشه لبخند روی لبش بود،همهی شهدای جنگ برای او الگو بودن پس همه چی داشت: اخلاص،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس،ولایت مداری.... بالبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از دلایت فقیه چه کاری انجام دادی؟ ولی...از روی او هم شرمنده گذشتم... 🌺🍃نهمین کوچه؛رسیدم به شهیدمحمودوند... انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند! شهید محمودوند پروندشان را به شهید پازوکی میسپرد! ارسال نزد ❤️ پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم شهدای گمنام وساطط میکردند برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💢از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا نتوان گذشت....🚫 @asganshadt
شهدا ‌گفته‌اند: شب‌هاے جمعه ڪربلائیم، نزد ... و ما دل خوشیم به گاهے یڪ ڪه جسم خاڪی‌مان ڪربلا باشد.. اما این ڪجا و آن ڪجا..... 🌹🍃 @asganshadt🌹🍂
در تصمیم گرفت که سه روز آب وغذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه. روز سوم وقتی خواست از خانه🏡 بیرون بیاد که چشماش👀 سیاهی رفت.می گفت : مثل همه جا را مثل می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. ازآن روز بیشترازقبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. ✨ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
🔻 : 🌾شهدا وسط عملیات رو تمرین کردند 🍂و ما الان در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 🌾هر کس از (س) طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو خواهد گرفت👌 🍂وسط این همه و شبهه و حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌ درست کنید؛ سیل و طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره ! 🌾مگر اینکه خـ♥️ـدا به کسی نظر کنه شهــدا🌷 وسط کم نیاورند و اقتدا به کردند ! راست گفتند: به دوستت داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون 🍂 نکنه ما کم بیاریم تو حرف، سر و صدا نمیخرن❌ میخـــــــــرن ! شبتون شهدایی🌈 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈 @asganshadt
🏴 چله عشق شد آغاز، مدد ڪن این روز زِهرگونه گنه پاڪ شوم به محرم برسم زنده، ولی ڪربلا جان دهم و در حرمت خاڪ شوم ❤️🥀 👉 @asganshadt
❣•| (؏) |•❣ دنبال توام مثل همان فقیرے ڪه ڪوچه به ڪوچه پے دیدار 🕊 عمدا به خورده ام و پا نشدم باز تا بلڪه دوباره تو ز من بگیرے🤚 ✨ اول یا ع بگو تا که رزق از سفره رسد...😍 💯 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت @asganshadt
•| (؏) |• ✨ اول یا ع بگو تا که رزق از سفره رسد...😍 💯 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت😍 💗@sganshadt💗
عاشق حسین: 🍃 چشمــانِ ترِ بود اگر که درِ خـانہ‌ے ڪرَم مےاُفتیم تا شنیدیم ڪه بر روے ڪمر دسٺ گذاشٺ در ورودےِ با قَـدِ خَــم مے‌اُفتیم ❤️ @asganshadt
🍃ناله جامانده ها به گوش می رسد .حسرت بر دلشان و بغض دلتنگی بر گلویشان مهمان شده است. شهادت را هنوز باور نکرده اند و جای خالی تلنگر دل های شکسته است.اشک می ریزند و میان هق هق هایشان ، دعای روسفیدی می کنند😔 . 🍂دلتنگی های همسر روح الله از پشت گوشی و حرف های همسفر زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز است.عملیات تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است🌱 . 🍃دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید. را میگویم.مدافعی که میخواهد قبل از رفتن ،امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون شود🌿 . 🍃قدم بر می دارند برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای از آن به گوش می رسد سخت است. سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است.هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان می خوانند.به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود❣ . 🍂دعایشان مستجاب شد.ماشین منفجر شد ، بوی می آمد و . روضه در دلشان زمزمه میشد. بقیه که آمدند به یاد ناله کردند. از روضه علمدار گفت و دست های قطع شده. خواند و به رسم تکه های بدن را روی پتو جمع کرد.امان از دل عمار و روضه 😞 . 🍂حرف از که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی می بارد.او هم سوخت.در شب جمعه ای، شد . حال، دست قطع شده و انگشترش، روضه روزهای بدون او شده است😭 شکر خدا مونده توی دستت شکر خدا که اونطرف‌ها نیست . ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت سالروز شهادت و . 📅تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۹ @asganshadt
*بسم رب الشهید* 🍃قدم قدم با خاطرات همراه میشوم میان تمامی مشغله هایم همقدم شدن با نام شماست که آتش زندگی را بر منِ جامانده گلستان میکند... 🍃انسان که از ابتدا شهید نبوده است؛ گویی شهادت ماه درخشان میان اسمان است و انسان، آرام آرام دست بلند کرده و خود را به آن رسانده. با نردبانی از جنس ، شوق و بندگی... 🍃تو هم از آن بالانشین ها بودی! روح بلندپروازت توانایی پر گرفتن در سقف کوتاه دنیا را نداشت؛ اما زرنگ تر از ان بودی که جا زدن را بیاموزی. با چنگ زدن به کوچکترین ریسمان های دنیوی هم به دنبال نگاه خدا بودی. 🍃«کرار» نام مستعارت بود! خنده هایت جان را به تن رزمندگان برمیگرداند و همین مزاح هایت هم برای تو عبادت میشد. هر زمان هم که گره ای در کارها می دیدی، مستقیم مسیر حرم (ع)را در پیش گرفته و دخیل پنجره فولاد ابالجواد میشدی🤲 🍃پس از شهادت رفیق صیمیمی ات شهید حسن قاسمی دانا، درد جاماندن را خوب حس کردی. بیتاب تر شدی و به وصل یار نزدیک تر به قولی، خودت را خرج امام حسین(ع) کردی و عاقبتت این شد که شب سوم محرم، در دفاع از حرم نازدانه به ملاقاتش بروی. 🍃شهادت پر پرواز نمیخواهد، باید دل را پر داد و جایی در نزدیکی حسین بن علی(ع) آرام کرد. شهیدِ خوش خنده😍 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٢ تیر ۱٣۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱ مهر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه 🥀مزار شهید : مشهد_بهشت رضا علیه سلام
هدایت شده از ختم و چله
*بسم رب الشهید* 🍃قدم قدم با خاطرات همراه میشوم میان تمامی مشغله هایم همقدم شدن با نام شماست که آتش زندگی را بر منِ جامانده گلستان میکند... 🍃انسان که از ابتدا شهید نبوده است؛ گویی شهادت ماه درخشان میان اسمان است و انسان، آرام آرام دست بلند کرده و خود را به آن رسانده. با نردبانی از جنس ، شوق و بندگی... 🍃تو هم از آن بالانشین ها بودی! روح بلندپروازت توانایی پر گرفتن در سقف کوتاه دنیا را نداشت؛ اما زرنگ تر از ان بودی که جا زدن را بیاموزی. با چنگ زدن به کوچکترین ریسمان های دنیوی هم به دنبال نگاه خدا بودی. 🍃«کرار» نام مستعارت بود! خنده هایت جان را به تن رزمندگان برمیگرداند و همین مزاح هایت هم برای تو عبادت میشد. هر زمان هم که گره ای در کارها می دیدی، مستقیم مسیر حرم (ع)را در پیش گرفته و دخیل پنجره فولاد ابالجواد میشدی🤲 🍃پس از شهادت رفیق صیمیمی ات شهید حسن قاسمی دانا، درد جاماندن را خوب حس کردی. بیتاب تر شدی و به وصل یار نزدیک تر به قولی، خودت را خرج امام حسین(ع) کردی و عاقبتت این شد که شب سوم محرم، در دفاع از حرم نازدانه به ملاقاتش بروی. 🍃شهادت پر پرواز نمیخواهد، باید دل را پر داد و جایی در نزدیکی حسین بن علی(ع) آرام کرد. شهیدِ خوش خنده😍 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٢ تیر ۱٣۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱ مهر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه 🥀مزار شهید : مشهد_بهشت رضا علیه سلام