گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
فراموش نمی کنم، گفت: من #فرصت زیادی ندارم، به این آسمان پر ستاره اروند بیش از سی سال عمر نمی کنم! از
7⃣7⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💢دامنه کارهای پشت پرده #علیه_سید به محل کار او هم کشیده شده بود. عده ای علناً در حضورش به او بد🚫 می گفتند. به #هیئت رهروان که آن زمان از لحاظ معنویت یکی از بهترین محافل #مذهبی سطح کشور بود، می گفتند هیئت غشی ها و ...
💢من را صدا کردند📢، رفتم دفتر آقای ... در سپاه، آن موقع من در تبلیغات #سپاه ساری مسئولیت داشتم. پرسید: «از #سیدمجتبی علمدار چه می دانی⁉️» گفتم: «چطور!؟🤔»
💢گفت: «خواهش می کنم، مطلب مهمی پیش آمده، هر چه که می دانی #بگو.» گفتم: «پشت سر او👥 خیلی حرف می زنند، ⚡️اما من از زمان جنگ با او دوست هستم💞، هیچ کدام این حرف ها صحیح نیست❌. سید مجتبی یک #شهیدزنده است.»
💢بعد ادامه دادم: «سید با #سربازها خوب برخورد می کند. همه سربازها عاشق او هستند😍، اما برخی از #پرسنل از این کار خوششان نمی آید. سید به برخی از افراد #تذکر می دهد که کارشان را درست انجام دهند✅ اما خیلی ها خوششان نمی آید. بنابر این پشت سر سید حرف می زنند🚫 و ...»
💢آن مسئول یک به یک #سؤال می کرد و من با دلیل جواب سخنان او را می دادم. در پایان گفت: «خیلی از تو ممنونم😊. مشکل مرا حل کردی!» تعجب کردم😟. پرسیدم: «چه مشکلی؟!» نمی خواست جواب دهد اما با #اصرار من گفت
💢«برای #سید پرونده درست شده بود📑. قرار بود من پرونده را امضا کنم📝 و به تهران بفرستم. دیروز آخر وقت می خواستم امضا کنم، ⚡️اما گفتم بگذار فردا پرونده را #بخوانم بعد.»
💢دیشب در عالم خواب #شهیدمحلاتی، نماینده امام (ره) در #سپاه، را دیدم، ایشان فرمودند: «حضرت امام (ره) از تو راضی نیست!😔» من گفتم: «چرا؟!» گفتند: «این پرونده چیست که می خواهی امضا کنی⁉️»
💢من از خواب پریدم🗯. تنها پرونده ای که قرار بود امضا کنم همین پرونده #سیدمجتبی بود. برای همین شما را صدا کردم.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
اینکه برای #زحماتی ک همسرتون میکشه ازش #تشکر میکنید خیلی خوبه...اما تشکر فقط #زبانی نباشه
گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا رستوران دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل وحتی یک #شاخه_گل بخرید
خاطره:
حمید شبهای جمعه #هیئت میرفت؛ چندین بار به من میگفت ولی چون #خجالت میکشیدم نمیرفتم این بار حرفش را #رد نکردم.
فردای ان روز بعد از کلاس حمید طبق معمول با #موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با #دسته_گل_قشنگ🌹
پرسیدم به چه مناسبت گرفتی گفت این #گلها قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای #تشکر برات گرفتم...
✍ همسر شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🍃🌹🍃🌹
🌷 @asganshadt
🏴دو ماه #محرم و صفر را لباس مشکی میپوشید. اطرافیانش را هم همینطور بار آورده بود. قداست خاصی برای ایام #عزاداری قائل بود.
🏴دهه محرم روی پایش بند نبود. قبل از ظهر عاشورا توی خانه خودش مجلس خصوصی می گرفت. به سر و سینه میزدند. ظهر توی #هیئت زیارت #ناحیه_مقدسه داشتیم، می آمد. سیر نمیشد.
🏴دیوانه میشدم وقتی میخواند. دل پاکی داشت و اشک روان. در روضه حرف های دلی میزد. قسمت هایی از #مقتل را می خواند.
🔹 #محرم #امام_حسین
🔹 #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
🔹 #شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔹 #یاد_شهدا_باصلوات
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🏴
🔸نزدیک ایام #محرم که میشد؛ دیگه دل تو دلش نبود. #جواد بود و پیراهن مشکی🏴 که کل ایام ماه محرم و صفر تنش بود
🔹خیلی مقید بود هر شب حتما در #هیئت حضور داشته باشه. اکثر وقتها هم تو آشپزخانه مسجد بود و مشغول آماده کردن #شام هیئت...
💥جواد #ثابت کرد بچه هیئتی آخرش #شهید میشه🕊🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🏴
#عاشقانه_شهدا💞
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت میرفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنےمن و #محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم😕
♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت (ع) را میخواد👌
♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد☺️
♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐
♥️اول صحبتهامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇
♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم✅ خوابهای محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌹🌹
🔹بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش👨✈️ جوری بود که تیپ و ظاهرش مثل #بچههای_جنگ باشد...
🔸ولی آن روز شلوار کتان👖 پوشیده بود و خیلی #شیک شده بود. جلو رفتم و گفتم: #سید! شما هم ؟! سید گفت :
به نظر تو از لحاظ شرعی اشکالی داره⁉️
🔹گفتم: نه! گشاده، هیچ علامتی هم نداره❌ ولی برای #شما خوب نیست. گفت: میدونم؛ ولی امروز رفته بودم با یه سری از #جوون ها فوتبال بازی⚽️ کنم! بعد هم باهاشون صحبت کردم و دعوتشون کردم به #هیئت.
🔸بعد هم گفت: «وقتی با تیپ و ظاهری مثل خودشون👥 باهاشون حرف میزنی بیشتر حرفت رو #قبول میکنند.»
✍ راوی : دوست شهید
#شهید_سیدمجتبی_علمدار 🌷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌷
#ڪپشن_مطالعہ_شود
#رفیـــــیقشهـــــیدمتولـــــدٺمــبارڪ 😍😍
دسٺ منم بگیر داداشم...محتاج #دعاتم اینروزا😭😭 🍃محمد حسین جان سلام
.
سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و سخت برای ما .
فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید..شاید آن دلیل که #برکت ها از روزگارمان رخت بر بسته اند. برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست.😔
.
🍃ردِّپاهایت را در شهر می بینم ، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا عکست را جلوه دار زده اند.حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند.😊
.
🍃تفریحم #هیئت بود آن هم که به چشم بر هم زدنی از دست رفت.سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود هم دور شهر هم دور #اعتقاداتم هم...
سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده و از سر بیکاری و سرگرمی..😞
.
🍃محمد حسین، #پسرت روز به روز قد می کشد، رشید می شود.شاید او بتواند راهت را ادامه دهد.
من هنوز در پیدا کردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام .😓
.
🍃قبلا مزه تلخ قهوه های کافه ای که #عکست را به دیوار داشت هشیارم می کرد.اما الان همان قهوه برایم بی مزه است.😐
.
🍃اشتهایم رابرای زندگی از دست داده ام.تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم اولی الامر بودی.اما من هرروز سر سفره #گناه پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است.آنقدر چاق شده ام که حال #عبادت و حتی #نماز فردی را ندارم.😰
.
بی معرفت،حالا که در تلاطم دنیا دارم #غرق می شوم و امید به دستگیری ات دارم ،دل کنده ای و رفتی چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت ،دست و پا می زنم را رها کرده ای .نگاه کن من به تو #امید بسته ام.مهرت را به دل...💔
.
🍃محمد حسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده.از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت.😭
.
🍃هرروز را #شرمنده وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود .
با دین تیغ می زنند و زخم می ماند از #مدعیان عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل..❗️
.
#محمد_حسین_دستم_را_بگیر💚
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🍃به مناسبت تولد #شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
.
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه .
📅تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ .
#گرافیست_الشهدا #شهدایی #عمار_حلب #حاج_عمار #علمدار #محمد_حسین_محمد_خانی #تولد
|❥ ••@asganshadt
🔰پنج پسر داشتم، اما #عبدالله چیز دیگری بود.
♦️یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. #نگاهش دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس #پسرهات رو بدی⁉️
✳️گفتم: مادر نرو🚷 سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو #هیئت و مسجد🕌
♦️در روضه ضجه می زدی😭 و می گفتی: کاش #کربلا بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که #خانم_زینب من و بچه هام فدات بشیم.
✳️بفرما الان #وقت_عمل شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون💓 مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا #راضی ام کرد.
✍🏻راوی: مادر شهید
#شهید_عبدالله_باقری
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt
9⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
#رزق_محرم
☘️ #سلامبࢪابࢪاهیم ☘️
🔰ابراهيم در اول #ارديبهشت سال 1336📅 در محله #شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍
او #چهارمين فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، #مشهدي محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت.
او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با #شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد.
🔰ابراهيم نوجوان بودکه #طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس #ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت #ديپلم ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد.
🔰حضور در #هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه #محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود.
در دوران پيروزي انقلاب #شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به #آموزش و پرورش منتقل شد.
🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با #ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.
در #واليبال وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در #ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان #جنوب مشاهده کرد.
🔰حماسه هاي او در اين #مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي #جنگ تداعي مي کند.در #والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥#گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند.
🔰سرانجام در 22 #بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از #خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه #گمنامي صفت ياران محبوب خداست.
خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد.
#ابراهيم سال هاست كه #گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي #راهيان نور.💥
بࢪگࢪفتھازڪتابسلامبࢪابراهیم📚
#محرم
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
#رفاقت_با_شهدا
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt