▫️ روزگار از نكهت زلف نگارم عنبرين شد
گیتی از عکس رُخَش رشک نگارستان چین شد
▫️تودهٔ غبرا ملوّن از شقایق گشت و سنبل
ساحت گلشن مزین ز ارغوان و یاسمین شد
▫️هست از یمن قدوم آن نگار عنبرین مو
کاین چنین روی زمین چون روضهٔ خلد برین شد
▫️در بهای یک سر مویش نباشد هر دو گیتی
قیمت خاک کف پایش بهشت و حور و عین شد
▫️وصف لعل شکرینش در زبان دارم که گویی
نظم شیرین روانبخشم چو لعل شکرین شد
▫️خامه ام مانا کلیم الله را ماند که اینسان
مطلعی نو چون ید و بیضا برویش راستین شد
▫️هست احمد با احد در هر صفت یکتا ولیکن
این دوئیت در حقیقت کامل از یک اربعین شد
▫️ قرن ها پیش از وجود عالم و آدم نبی بود
او نبوت داشت کآدم در میان ماء و طین شد
▫️اوست دست کردگار و دست دست اوست بالله
گر شنیدی خاک آدم با ید قدرت عجین شد
▫️گر چه آخر بر همه پیغمبران آمد ولیکن
علت ایجاد خلق اولین و آخرین شد
▫️چون تمام رحمت حق در وجودش گشته مضمر
لاجرم شخص شریفش رحمة للعالمین شد
#پیامبر صلی الله علیه و آله
اشعار #اهل_بیت سلام الله علیهم اجمعین
https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
جایی که سرسبز است با شوق کبوترهاش
جایی که تصویرش برای ذهنها زیباست...
از شش جهت نور است در آیینههای آن
از شش جهت انگار تصویر خدا پیداست...
عاشق شدن حرف کمی از وسعت آن است
در هم گره خوردهست این دلها که از بالاست
آنسوتر از این عرش، آبادی نمیبینم
این بارگاه نور، بیشک آخر دنیاست...
از باب جبرائیل تا منبر غزلخوان است
هر چشم بارانی که در این شهر پابرجاست
روزی هزاران آیه میبارد بر این مردم
اینجا همان باغ بهشتی... جنة الماواست...
با لهجۀ خورشید میآید سروشی ناب
این جذبه از چشمان سبز سید بطحاست
اینجا شبستان در شبستان روز در روز است
اینجا حریم خاندان لیلة الاسراست
زیر عبای خویش میگیرد زمین را، او
پیغمبر امروزها... پیغمبر فرداست...
اینجا هوا ابریست باران در نفس دارد
اینجا هوا بغض است... بغضی در گلوی ماست
از کوچههایی که به جنت میزند پهلو
عطر غریبی میوزد... این عطر اعطیناست
بغضی گرفته جان من را خوب میدانم
بغض گلوگیر زمین در ماتم زهراست...
پژواک درد و داغ تو در شهر پیچیدهست
غربت پس از این روزگاران باز هم پیداست...
#پیامبر صلی الله علیه و آله
اشعار #اهل_بیت سلام الله علیهم اجمعین
https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
جایی که سرسبز است با شوق کبوترهاش
جایی که تصویرش برای ذهنها زیباست...
از شش جهت نور است در آیینههای آن
از شش جهت انگار تصویر خدا پیداست...
عاشق شدن حرف کمی از وسعت آن است
در هم گره خوردهست این دلها که از بالاست
#پیامبر صلی الله علیه و آله
اشعار #اهل_بیت سلام الله علیهم اجمعین
https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d