حیرانم از سر تو وحیران ز پیکرت
از خیل دشمنان و زرگ های حنجرت
از خیمه های سوخته از ناله های غم
از تازیانه وغل وزنجیر وخواهرت
#حسین
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم #حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم #کربلا... گفتم حسین...
🌹 @ashaarjalal