آخرین روضه های ماه صفر
آخرین شعرهای شیدایی
دل گرفته برای دیدارت
تو که با ما همیشه این جایی
#دلتنگی
شب های تار بی تو حسابی گرفته است
ساقی ز دست ما چه شرابی گرفته است
خورشید رفته است خزان خیمه میزند
این دل ز یار خود چه جوابی گرفته است
#دلتنگی
گنبد تو تبسم رویاست
و ضریحت بهشتِ در دنیاست
باز دل را اسیر مشهد کن
دوری از تو مصیبت عظماست
بیقرارم دلم چو آهوییست
که گرفتار حلقه موئیست
تو نگو عاشق سیه روئیست
که درونم ز شوق تو غوغاست
دل من بند عشق سلطان است
خاک پای شهِ خراسان است
کشور بی تو عین زندان است
عشق هم بی تو واژه ای رسواست
#دلتنگی
کاش گاهی به یاد ما افتد
آنکه ما را ز یاد دنیا برد
همه گفتند عاشقی خام است
دل من داد زد که عاشق مرد
#دلتنگی
زارع تویی و هرکه به رویت نگاه کرد
کِشتی تو دانه ای و جهانم سیاه کرد
هر روز با هوای رخت گریه می کند
آن کس که بی دلیل خودش را تباه کرد
#دلتنگی
جمعه ها بی تو سخت دلگیر است
عاشقی عادت به زنجیر است
گردنی که کشید بود دلم
از فراق تو زیر شمشیر است
#دلتنگی
با صدای پر از خشت یارا، کرده ای بی قرار محفل را
خواب در چشم من نمی آید میشناسد جنون در دل را
#دلتنگی