وقت اخبار، زیر لب گفتم
کاش من، میزبانتان بودم
مادر کودکان خود نه فقط!
مادرِ کودکانتان بودم
وقت اخبار شد...، دلم لرزید
داغها قابل شنیدن نیست
ما شنیدیم و این عجیبتر است
که نمُردیم و زندگی باقیست
نکند عادت من و تو شود
دیدنِ داغهای هر روزه
بهخدا ذره ذره آب شدیم
آه از غزه... آه از غزه!
کودکانی که رعشهدار شدند
کودکانی که سوخت پیکرشان
کودکانِ گرسنه و تشنه
در پیِ قرصِ ماهِ مادرشان
مادران لای لای میخوانند
تا جهان، اندکی شود بیدار
چالش تیک تاک، روشن کرد
با شرف را ز بی شرف اینبار!
وقت روشنگری که پیش آمد!
در فضای مجازیاش، لال است
آنکه ترسید از مخاطبها
و ندانست وقتِ غربال است!
اینکه هر روز، روز عاشوراست
اینکه هرجا، زمینِ کرب و بلاست
شده مصداق آن همین غزه!
پس بهپاخیز! مقصدت پیداست
شور باید به پا کند شاعر...
تا زمانی که اذنِ میدان نیست!
بیتها موشکاند، ترکش و تیر
موقع قتل عامِ صهیونیست
تاری از عنکبوت مانده فقط
تا شود تار و مار، این ظالم!
دست، بالای دست بسیار است
و یدالله فوق ایدیهم...
#عارفه_دهقانی
...
پیچیده است در همه عالم صدای تو
یا ایهالعزیز...دوعالم فدای تو
هرجا قدم گذاشتی آباد و سبز شد!
خِضری و هست دست فلک، زیر پای تو
چشمی که چشمه شد، تو در آن رخ نمودی و
هرجا دلی شکست شد آنجا سرای تو
ما صف کشیده ایم تو پا در رکاب شو
ای شب شکن...کجاست طلوعِ ردای تو؟
یلدای انتظار به سر میرسید اگر
یک قاچ از دل همه میشد برای تو
"کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را"
باز آ به دیده ...آه! که خالیست جای تو
#عارفه_دهقانی
تو مادری آن را که با داغت عجین باشد
خوشبخت شد آنکس که با تو همنشین باشد
ای مرجع تقلیدِ زنهای سبک پرواز
پلکی بزن که جانِ ما در آستین باشد
چادرسیاهت شب به شب پهن است و در هر روز
چادرنمازت آفتابِ سرزمین باشد
باید که دستی زد به این چادر!توسل جست
چون چادرت تفسیری از حبل المتین باشد
ارثیّه ی نابت...حجابت سایه پرور شد
تا قامت ریحانه ها پنهان ترین باشد
در بندگی و همسری و مادری و علم
جز تو چه کس خیرُ النّساء العالمین باشد
دستانِ تو چرخانده دستاسِ دو عالم را
"لولاک..." در مدحِ تو قطعا شرطِ دین باشد
نُه سالِ نوری ،عشق را در خانه جا دادی
تا در فراقت با امیر المومنین باشد
ای مادرِ آیینه و آب و گل و لبخند
ای کاش مانندِ تو یک زن ، اینچنین باشد
#عارفه_دهقانی
ازصحنهٔ کارزارِ تو می ترسند
از ایل و تبار و یارِ تو می ترسند
دنیا فهمید دشمنانت حتی
از زائر و از مزار تو میترسند
#عارفه_دهقانی
باران زد و حوض را پر از ماهی کرد
لبریز_همانطور که میخواهی_کرد
دیر آمد اگرچه! بابت تأخیرش
از جانبِ ابر،معذرت خواهی کرد!
#عارفه_دهقانی
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
#عارفه_دهقانی
نزدیک غــــدیر، در شــــرر افتادی!
در آتشِ خود، ببین به سَر افتادی!
صهیونِ یهودِ کــینه-دار از خیـــبر!
با صاحبِ ذوالفقار، دَر افـتادی💪
#عارفه_دهقانی
.
خیبرشکن و شجاع و بی واهمه ایم
در معرکه،سربازِ یلِ علقمهایم!
گفتید: پدافند شما جنسش چیست؟!
گفتیم: که زیرِ چادرِ فاطمه ایم
#عارفه_دهقانی
ببین پایان راهِ بی نهایت
پر از مردانِ مَردِ باسعادت!
عجب سالی! پر از خون و حماسه!
#شهادت در #شهادت در #شهادت
#عارفه_دهقانی
هر زندهدلی در غمت ای ماه! گریست
با اشک، وضو گرفت و آنگاه گریست
تا گفت حسین: "انا قتیل العبرات"
عالَم به همین روضهی کوتاه گریست
#عارفه_دهقانی
مثلِ هرسال، دل ، پر از داغ است
باز هم پای مَرکَبَم لنگ است
اینکه جامانده_ایم، تکراری ست!
آن که جامانده است، دلتنگ است!
شعرها گفته اند در دوری
همه ی شاعرانِ جامانده!
مطمانّم ولی سه ساله ی تو
همه شان را یکی یکی خوانده!
دختری که زبانزد است به عشق...
حُبُّها نور، فی قلوبِ الناس
گرچه بی دست شد عمویش...آه!
رَفَعَ الله رایتُ العباس
خواستم درد و دل کنم...اما
چه کنم؟ روضه پیش میآید!
این چه سِرّی است در غمت، که به اشک
دلِ غافل ، به خویش میآید!
هرچه را خواستم به من دادی
هرچه را غیر کربلا ! آقا
هر سِری یک بهانه پیش آمد
هر سَری نیست پربها ! آقا
جان زهرا بگو چگونه دگر
نوکری را به تو نشان بدهم؟
نکند سالها گذر کند و
کربلا را ندیده، جان بدهم!
#عارفه_دهقانی