eitaa logo
به وقت شاعری
662 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم باید این‌بار به غوغای قیامت برسم من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم آه، مادر! مگر از من چه گناهی سر زد که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟ طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من نذر دارم لبِ تشنه به زیارت برسم سیب سرخی سر نیزه‌ست... دعا کن من نیز این‌چنین کال نمانم به برسم
آری! هوا خوش است و غزل خیز در بهار باریده است خنده یکریز در بهار از باد نوبهار -حدیث است- تن مپوش باید درید جامه پرهیز در بهار! اما خدا نیاورد آن روز را که آه ... گیرد دلی بهانه پاییز در بهار بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟ چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار با دیدنم پر از عرق شرم می‌شوند گل‌های شادکامِ دل انگیز در بهار می‌بینم ای شکوفه که خون می‌شود دلت از شاخه‌ی انار میاویز در بهار
🔹انا الیه راجعون🔹 آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می‌گردیم با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف با پای خود یک روز اما باز می‌گردیم چون ابرها صحرا به صحرا بُرد ما را باد چون رودها صحرا به صحرا باز می‌گردیم این زندگی مکثی‌ست مابین دو تا سجده استغفراللهی بگو، ما باز می‌گردیم بین جماعت هم نماز ما فُرادا بود عمری‌ست تنهاییم و تنها باز می‌گردیم* ما عاقبت «انا الیه راجعون» بر لب از کوچۀ بن‌بست دنیا باز می‌گردیم 📝 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى‌ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ‌ أَوَّلَ‌ مَرَّةٍ؛ همانا تنها به سوی ما آمدید، آن‌سان که در آغاز آفریدیمتان.» سوره انعام، آیه۹۴
🔹میزبان تویی🔹 خورشید سامرا و کریم جهان تویی ما را بده پناه، که کهف امان تویی هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس گمگشته‌ایم و مشعلۀ کاروان تویی کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ست مهمان هر امام شوم، میزبان تویی
تا نام حسین بر لب مردم ماست در معرکه‌ها شکست دشمن پیداست معنای بلند لعن بر شمر و یزید «امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
چه سخت است داغ علمدار دیدن غم یار، در اوج پیکار دیدن 🌱
ای آبروی چشم همیشه ترم حسین! ای سرّ نینوایی تو در سرم حسین! عطر شهادت است که دل می‌برد ز من نام تو را همین که به لب می‌برم حسین! هرسال بیشتر شده‌ام مَحرم غمت امسال از همیشه شکسته‌ترم حسین! لبیک‌گوی توست نه تنها لبان من لبیک‌گوی توست رگ حنجرم حسین! هفتاد بار بر سر کوی تو گر مرا آتش زنند، باز در این لشکرم حسین! خاکسترم به باد رَود گر هزار بار گوید به شوق و هلهله خاکسترم: حسین... از پیکرم اگر که سرم را جدا کنند گوید سرم جدا و جدا پیکرم حسین بادا که بارها بدرندم درندگان گر لحظه‌ای ز بیعت تو بگذرم حسین! از دامن تو دست نخواهم کشید؛ نه نذر تو کرده است مرا مادرم...حسین!
🔹اصغر تشنه است🔹 آی بی‌ابر آسمان! باغ پیمبر تشنه است خیمه‌گاه سادۀ اولاد حیدر تشنه است آب شو از شرم و بر سر خاک کن، آه ای فرات! هستی و ذریۀ ساقی کوثر تشنه است خوب می‌جنگد ولی چشمش سیاهی می‌رود خوب می‌جنگد ولی پیداست اکبر تشنه است می‌وزد در دشت گاهی هم صدای هق‌هقی کنج خیمه مادری با دیدۀ تر تشنه است آخر مجلس شبی دیدم تمام روضه‌ها پای این یک روضه می‌گریند، اصغر تشنه است
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف‌های مرثیه‌خوانان دروغ بود!  ای کاش این روایت پرغم سند نداشت بر نیزه‌ها نشاندن قرآن دروغ بود  ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصهٔ کنعان دروغ بود! حیف از شکوفه‌ها و دریغ از بهار، کاش برجان باغ داغ زمستان دروغ بود...  
حرفِ تو و من جدایمان کرد از هم گفتن... گفتن... جدایمان کرد از هم با هم بودیم، چون دو لب، وقتِ سکوت ناگاه سخن جدایمان کرد از هم...
امسال دوریم از تو...لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه... گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد نذر زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد
🔹چهل شب است...🔹 چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم