eitaa logo
به وقت شاعری
662 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
جامانده‌ایم و قدرت آهی نمانده است از کوه صبر، جز پرِ کاهی نمانده است لشکر کشیده بغض در این جبههٔ غزل جز خاکریز اشک، پناهی نمانده است یک خاطر تکیده و یک انتظار پیر از ما به‌غیر عمر تباهی نمانده است از ما به‌غیر حسرت دل، اشک بی‌امان از ما به‌غیر روی سیاهی نمانده است گردن بگیر باز مرا ای پناه محض راهی برای غرق‌ِگناهی نمانده است هفت‌آسمان به‌وسعت دلتنگی من است این دل مقصر است و گواهی نمانده است ای راه عشق، ای اتوبوس کنار مرز جایی برای چشم‌به‌راهی نمانده است؟ ای دل بیا به بال غزل هم‌سفر شویم مرز خیال وا شده راهی نمانده است
🍁 پیمانهٔ کوچه از غزل لبریز است اصلا همهٔ شهر خیال‌انگیز است شعر از سروکول باغ‌ها می‌ریزد استاد تمام شاعران پاییز است
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیچیده‌ترین سادهٔ دنیا شعر است یک‌ پای تمام عاشقی‌ها شعر است وقتی که دلـی تنـگ دلی دیگر شد توضیح دقیق ماجرا با شعر است!
با دلی از قدیم سرخ، با غمی بر تنم رسوب سوختم با تمام خویش، سوختم با دل جنوب 🥀
🇮🇷 نابود شود به عزم جانانهٔ ایل با غرش طوفانی رعد و سجیل در منطق ما راه ندارد هرگز چیزی غیر از نبرد با اسرائیل
کشتند تو را، سگانِ بی‌قلاده آتش به دل خبیثشان افتاده در حال گرفتن تقاصت هستیم سرلشکر بی‌نظیر حاجی‌زاده💔
زن می‌تواند عزت یک سرزمین باشد زن می‌تواند این‌چنین شورآفرین باشد زن می‌تواند در دل تاریخ بنشیند در خاکریز دشمنش میدان مین باشد زن می‌تواند زینبی باشد، به پا خیزد بر سینهٔ دژخیم، تیر آتشین باشد مردانه می‌جنگد، نمی‌ترسد سرسوزن زن هم اگر در راه دین راستین باشد آری نمی‌ترسند هرگز شیرزن‌هامان زن می‌تواند یک تنه ایران‌زمین باشد
هرچند که این زمانه جنگ‌افروز است هرچند که داغ دلمان جانسوز است ماییم و پر شال اباعبدلله «ایران حسین تا ابد پیروز است»
یک لشکر و کودکان بی‌پشت و پناه یک خواهر داغ‌دیده، داغی جانکاه جز تــــو احــدی ندیـد این‌گونه بلا لا یَـــــومْ کَیـــومِــکَ ابـــاعبـــدالله
گفت برگرد؛ با تو نیـــــــــــست دلم همهٔ راه را گریســــــــــت دلم.... 💔
🚩 به خاک پای آقای جهان قسم به سرخ‌ترین واژهٔ مسلمانی "حسین" این جریان عروج انسانی به رستخیز عظیم عراق آن سوی مرز به مهربانی آن مرزبان مهرانی به صاحبان گذرنامه‌های جامانده ستاره‌های اسیر شب پریشانی به وزن آه محبی که شاعر تو شده است به بغض واشده در لحظهٔ غزل‌خوانی به انقلاب درونم، مقابل حرمت به رازهای مگویم همان که می‌دانی هوای کوی تو را کرده‌ام، عزیز دلم! هوای هروله در آن طریق حیرانی منی که باز شکستم، منی که جاماندم که مستحق فراقم به کنج ویرانی خدا نکرده نمی‌خواهی‌ام؟ نمی‌دانم! چه شد دوباره که جامانده‌ام؟نمی‌دانی؟ کجا دخیل ببندم؟ کجا گلایه کنم؟ کجا مهار شود این درونِ طوفانی؟ جوان نوکر تو از فراق پیر شده است ببین چقدر شبیهم به پیر کنعانی برای سینهٔ تفتیده از تب دوری دلم خوش است به این بیت‌های بارانی به چشم رو زده‌ قلبم، مگر افاقه کند مگر دوا شود این غم به اشک‌درمانی لباس مشکی داغت لباس احرام است مشرفیم چهل شب به حج روحانی خدا کند که ببینی مرا به چشم کرم خدا کند که قبولم کنی به آسانی خوشا رهایی و رفتن به راه مشایه چه سخت می‌گذرد لحظه‌های زندانی آهای قاصدکان شناسنامه به دست مسافرانِ عزیزِ بلندپیشانی دل شکستهٔ ما را به کربلا ببرید به ماندگارترین خاک عالم فانی فراق قسمت ما شد، عراق قسمتتان و می‌روید ستون تا ستون به مهمانی سلام اولتان را به یاد ما باشید دم وصال، کنار عمود پایانی
دوبـاره دامن طبعم پر از ترانهٔ توست حدود ذوق دلم تا به آستانهٔ توست به نـور عشق تو خالی نشد قریحهٔ دل که آفتاب غزل‌ها به سمت خانهٔ توست اسیر فاصله هستم ،شکسته بال و پرم کبوترم که به دنبال آشیانهٔ توست شبیه ماهی قرمز درون تُنگ، دلم مدام در پی دریای بیکرانهٔ توست برای گفتن ابیاتِ دوستت دارم قلم به دست دلم طفل پربهانهٔ توست همیشه در پی الماس نور خواهم رفت تمام سعی دلم کشف آن خزانهٔ توست