‌بر نگاهم لرزه افتاد از تماشای رخش دست ما را رعشه در هنگام گل‌ چيدن گرفت #صائب‌_تبریزی

گنجشک پشت پنجره‌ات بس که غرق توست پرواز هم ز حافظه‌ی او پریده است #امیرحسین_پورعزیز

پهلو به خاک بس‌که فشردم شبِ فراق پیراهـنِ حصیرِ قُماشم حریر شُد #طالب_آملی

چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی #مهدی_جهاندار

زمانه دفترِ اوصافِ حُسنِ یوسف را ز شرمِ روی تو برد و به چاهِ کنعان ریخت #خواجه_شعیب

سفر به‌خیر مجاهد، فدای رزم و قیامت شهید قدسی و از جانْ امام داد سلامت نشد که پشت سر او نماز فتح بخوانی ولی به پیکر پاکت نماز خواند امامت #محمدتقی_عارفیان

خوش به حال آن نسیمی که به دامان تو گیرد خوش به حال عاشقی که به هوای تو بمیرد #محمدجواد_جلالی

چگونه فاش نگویم که عاشقت شده‌ام؟ کدام بوسه نهاده‌ست مهر بر دهنم؟ #حسین_دهلوی

عشق علی بی رنگ تر از آبم و بی روح تر از خاک من سرد تر از برفم و تو پاک تر از پاک هر روز به امید تماشای رخ تو چشمم به تماشاست دلم زنده وچالاک ای کاش برای دل ما عشق تو بس بود ای کاش نبودیم پر از غفلت و بی باک ای پیر مغان ساقی کوثر نظری کن تا مست شوم از می تو ای شه افلاک عمری به هوای نجفت چشم به راهم عمریست که در بند توام حضرت لولاک ما را که به جز حب علی نیست تمنا جان و دل و روح و نفسم جمله فدینا‌ک از شوق برای تو غزل گفته ام اما از لطف بیا بر سر این شاعر غمناک #محمدجواد_جلالی

مثل ابری که پر از زمزمه‌ی باران است چشم‌های غزل جمعه‌ی من، گریان است واژه عاجز شده از شرح دل مشتاقم در لغت نامه‌‌ی هجران تو، سرگردان است بخت گلها، همه از دوری تو خوابیده چند وقتیست، خزان سهم دل گلدان است دیده‌ی بسته‌ی این شهر شفا می‌خواهد پسر یاس، شمیمت سبب درمان است لهجه‌ی شرجی چشمم همه تقدیم تو باد عهد هر جمعه‌ی ما مشق تر مژگان است #مهتاب_بهشتی #غزل_انتظار