eitaa logo
به وقت شاعری
399 دنبال‌کننده
457 عکس
460 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی روح استاد محمدعلی بهمنی فاتحه ای بخوانید
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهمِ کمی نیست گسترده تر از عالمِ تنهایی من عالمی نیست غم آنقَدَر دارم که می‌خواهم تمامِ فصل ها را بر سفره رنگین خود بنشانمت، بنشین غمی نیست حوّای من! بر من مگیر این خودستایی را که بی‌شک تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست آیینه‌ام را بر دهانِ تک‌تکِ یاران گرفتم تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست همواره چون من نه! فقط یک لحظه خوبِ من بیندیش لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست من قصدِ نفیِ بازیِ گل را و باران را ندارم شاید برای من که همزادِ کویرم شبنمی نیست شاید به زخمِ من که می‌پوشم ز چشم شهر آن را در دست‌های بی‌نهایت مهربانش مرهمی نیست شاید و یا شاید هزاران شایدِ دیگر اگر چه اینک به گوشِ انتظارم جز صدای مبهمی نیست   مرحوم استاد محمدعلی بهمنی
پیر‌سالی پنهان که پشتِ صورتکِ پیرسالی‌ام آیینه نیز، فهم نیارد چه حالی‌ام‌‌... زنجیره‌ای است عشق و تفاوت نمی‌کند پیرانه نیز، حلقه‌ای از این توالی‌ام آن قالی‌ام که ارزشم افزوده می‌شود وقتی که در تهاجمی از پایمالی‌ام خاکم که موزه‌های جهان، غِبطه می‌خورند بر شوکتِ همیشه‌ی روحِ سفالی‌ام.
شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم اقرار می‌کنم که من – این های و هوی گنگ- ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم جسمی معطر از نفسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام حتی برای دیدن خود سو نداشتم وایا به من که با همه‌ی هم زبانی‌ام در خانواده نیز دعاگو نداشتم شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش راهی به این زمانه‌ی ناتو نداشتم نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟! می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم آقا شما که از همه‌کس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ دیگر سوال دیگری از او نداشتم
یکی از رفقا دیشب خواب دیده که تو حرم امام رضا(ع) داره این مصرع رو تکرار می کنه "شرمنده ام که همت آهو نداشتم" صبح فهمیده استاد بهمنی به رحمت خدا رفتن و این شعر هم از ایشونه ان شاء الله با امام رضا(ع) محشور باشن
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای بوی شراب می‌زند خربزه در دهان مکن روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن من همگی تراستم مست می وفاستم با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن نفخ نفخت کرده‌ای در همه دردمیده‌ای چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
از شهر من تا شهر تو راهی دراز است اما تو را می‌بیند آن چشمی که باز است در عکس‌ها دیدم مزارت را و عمری‌ست شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است از هر غریب و آشنا پرسیدم از تو گفتند بیش از هر کسی مهمان‌نواز است مردی که زانو زد جمل با ضرب تیغش می‌لرزد آن وقتی که هنگام نماز است در باد، بیرق‌های خونین محرم در امتداد پرچمت در اهتزاز است تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، مرد! بیش از تمام دردهایت جانگداز است...
. در این زمانه‌ی بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه‌ی خود را برای این همه ناباور خیال پرست؟ به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟ رسیده‌ها چه غریب و نچیده می‌افتند به پای هرزه علف‌های باغ کال پرست رسیده‌ام به کمالی که جز انالحق نیست کمال دار برای من کمال پرست
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم