eitaa logo
به وقت شاعری
660 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی" در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی: "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز، روسیاهان همه با حیا نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته
چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ انگار به خانه ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هر کس به زیارت رضا آمده است
در روضه‌ی او نور خدا تابیدست این نور، تجلّیِ همان خورشیدست من از "انا من شروطها" فهمیدم اینجا حرم ولایت و توحیدست
آنجا که ورق سریع برمی‌گردد افتاده از آن رفیع برمی‌گردد مشهد، که بر آستانه رحمت او عاصی برود، شفیع برمی‌گردد
هر کس به زیارت رضا نائل شد قطعا که به اوج کبریا نائل شد زائر به زیارت امام آمده بود اما به زیارت خدا نائل شد
آن بیتِ نکو سرشت را سوزاندند آن خانه‌ی نورخِشت را سوزاندند یک عده جهنمیِ آتش در دست آن روز درِ بهشت را سوزاندند
به حشر خواهی اگر در کنارِ حق باشی زِ هرچه غیر ولایِ علی، کناره بگیر...
او سجده به پیش غیر معبود نکرد در راهِ خدا کسی چو او جود نکرد در راهِ نبی گذشت از دنیایش مانند خدیجه هیچکس سود نکرد
به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی" در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد
در نیست شدن، کمال حاصل گردد با جلوه ی صبح، شام باطل گردد از بنده همین پیرُهنِ تن ماندست این هم برود، وصال کامل گردد