هزار سوگ چشیدیم و داغدار شدیم
چه شد که نسل خبرهای ناگوار شدیم؟
صدای شیون بیروت در جهان پیچید
شبی که باز پر از بهت انفجار شدیم
چقدر دیر به خود آمدیم وقت وداع
چقدر زود به نادیدنت دچار شدیم
دوباره روضه به سمت نیامدن رفت… آه
دوباره خیره به یک اسب بیسوار شدیم
آهای سیبِ سر نیزه! یاد ما هم باش
ببین چطور به خون جگر انار شدیم
نگاه تو همه را برد سمت سرچشمه
تو رفتی و همه با اشک، آبشار شدیم
اگر به خاک نشستیم، از شکست نبود
که گرم خواندن آیات سجدهدار شدیم
قسم به ماه که ما پیشمرگ حضرت صبح…
قسم به سرو که قربانی بهار شدیم
#فاطمه_عارفنژاد
عنایاتِ خدا تا آخر این راه می ماند
اگر چه رفت نصرالله، نصرالله می ماند
برون می آید او ققنوس وار از آتش بیروت
چنان که تا ابد این مکتب دلخواه می ماند
نهال استقامت سرو شد از حُسن تدبیرش
یقینا برکت این سیّد آگاه، می ماند
شعار لشکر حق تا ندای "حسبُنا الله" است
همیشه دست حق با مومنین همراه می ماند
به حقّ وعده صادق، به "اِنَّ الباطل زاهِق"
که عمر لشکر شیطان، دمی کوتاه می ماند
یقینا آتش این ظلم، ظالم را بسوزاند
یهودِ چاه کَن در ظلمتِ این چاه می ماند
به نام نامی حیدر، به یُمن فاتح خیبر
که اسرائیل گردد محو و #حزب_الله می ماند
#علی_مقدم
لبخنـد شبی ز حصـر برخواهد گشت
با همت شیعـه نصر برخواهد گشت
هرکس که شود شهید آزادی قدس
همراه امام عصر(عج) برخواهد گشت
#محمدجواد_منوچهری
نمیفهمند ما را عقلهای بیجنون هرگز
بگو سید نباشد راه ما بی فتح خون هرگز
نشستن را نمیدانیم در سوگت به پا خیزیم
که طوفان نسبتی هرگز ندارد با سکون هرگز
درنگ و جنگ ما در فتنهها موقوف فرمان است
نباشد سربلندیهای ما بیآزمون هرگز
اَلا إنَّ الدَّعِیَّ ابن الدّعی قَد رَکَّزَ... هیهات
که بیسر میشویم امروز اما سر نگون هرگز
متون را خواندهام، ما آنچنان پیروز فرداییم
که حتی نامشان باقی نماند در متون هرگز
چنان در خون نصرالله صهیون غرق خواهد شد
که از یادش نخواهد رفت نحن الغالبون هرگز
#محمدمهدی_خانمحمدی
آسمان در هیچ جای این جهان یکرنگ نیست
پاسخ ما به کلوخ انداز غیر از سنگ نیست
سنگها، قافیههای شعرِ فریاد منند
در جهان بی تپش، این حسّ و ضرباهنگ نیست
موجِ ما با خویش خواهد برد این خاشاک را
ساحل ما عرصه جولان این خرچنگ نیست!
سروهای استقامت! صخرههای باشکوه!
بارها مردن برای ایستادن ننگ نیست
کودک من پاسخ هربمب باشد با خدا
آن خدایی که خدای عاملان جنگ نیست
این جهانِ مملوء از خشم و فریب و اضطراب
مثل دفترهای نقاشی که رنگارنگ نیست
مرگ حق و، زندگی ناحقترین تقدیر ماست
میروم جایی که قلب مردمانش سنگ نیست
میروم در جستجوی یک جهانِ بی دروغ
میروم جایی که رسمش حقه و نیرنگ نیست
هیچکس داغ عزیزی را نمیبیند به چشم
هیچکس آنجا برای خانهاش دلتنگ نیست
آرزو دور است، اما نیست دور از دسترس
خانه دور، اما کمیت آرزویم لنگ نیست
میروم این بغض اما در گلویم مانده است
کودک معصوم من که با کسی درجنگ نیست...
#سایه_رحیمیان
بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم
که صبحِ فتح نبودهست و نیست افسانه
#فاطمه_عارفنژاد