eitaa logo
به وقت شاعری
660 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری: من زیر بیرق اباالفضل العباسم. من زیر بیرق هیچکس دیگه نمیرم. بر هر وجب از خاک وطن حساسیم آمیزه ای از حماسه و احساسیم تسلیم چرا؟ ننگِ امان نامه چرا؟ ما زیر لوای حضرت عباسیم
با کاروان نیزه ها سری به رفعت او روی نیزه جریان داشت هزار بغض گلو روی نیزه جریان داشت مگر که مصحف نوری ورق ورق شده بود...؟!! که آیه آیهء او روی نیزه جریان داشت (هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست:)* خضاب بسته به مو ، روی نیزه جریان داشت مگر به شوق کدامین نماز خواندن بود؟! ز خون گرفته وضو روی نیزه جریان داشت زبان زبان نگاهست بین شمس و قمر چقدر راز مگو روی نیزه جریان داشت...! . نگاه دخترکی سمت نیزه برمیگشت نگاه خیره به او روی نیزه جریان داشت رباب‌ماند و سوالی که مشک آب چه شد؟؟! سکوت تلخ عمو روی نیزه جریان داشت....!! *:حضرت حافظ
به خاک پای سیدالساجدین(ع) لب با طهارت می‌بَرَد نام شما را نامی که داده آبرو ، سجاده ها را سجاد یعنی تو؛ تویی که می‌توان یافت در سجده های هر نماز تو خدا را جویند اهل معرفت، اهل شریعت در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را در هر فرازی از صحیفه می‌توان دید جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را زین العبادی و ملائک دست بوسَت وقتی که بالا میبری دستِ دعا را از کربلا تا شام تنها رنج دیدی بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را ما وام دار خطبه ات در شام هستیم شیعه یقیناً از تو دارد روضه ها را درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است جز تو نمیپرسد کسی حال گدا را قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی مانند معماری که می‌سازد بنا را
به خاک پای سیدالساجدین(ع) لب با طهارت میبَرَد نام شما را نامی که داده آبرو ، سجاده ها را سجاد یعنی تو؛ تویی که می‌توان یافت در سجده های هر نماز تو خدا را جویند اهل معرفت، اهل شریعت در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را در هر فرازی از صحیفه می‌توان دید جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را زین العبادی و ملائک دست بوسَت وقتی که بالا میبری دستِ دعا را از کربلا تا شام تنها رنج دیدی بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را ما وام دار خطبه ات در شام هستیم شیعه یقیناً از تو دارد روضه ها را درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است جز تو نمیپرسد کسی حال گدا را قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی مانند معماری که می‌سازد بنا را
خلاصه رفت حسین و خلاصه زینب ماند میان گودی مقتل حواس زینب ماند تمام حاصل پنجاه سال همسفری است دو قطره خون که به‌ روی لباس زینب ماند هنوز پرچم خون خدا نيفتاده برای ساختن یک حماسه زینب ماند ندیده کرببلا را به غیر زیبایی به ذهن تاریخ این اقتباس زینب ماند نوای "زینب زینب " در اوج بوده چنان که در صدای سلیم، انعکاس زینب ماند
2.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کسانی که خود را به خواب زده اند.... بی غیرتی ات رسانده جان را بر لب هستی به چه دینی؟ به کدامین مذهب؟ مرگا به تو و داعیه اسلامت همسایه تو گرسنه خوابید امشب
با سنگ حرف می‌شکنی حرمت مرا تو آدم صدایی و من آدم سکوت!
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چون آب که میریزد از ما بین انگشتان از هر طرف بردارمت بر خاک می‌ریزی
به خاک پای دردانه سیدالشهدا(ع) به ظاهر در دل ویرانه سر آورده بود آن شب به واقع قصهء او را به سر آورده بود آن شب نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد برای لیلی از مجنون خبر آورده بود آن شب خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که برای دختری بوی پدر آورده بود آن شب به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید برای شام؛ رویای سحر آورده بود آن شب چه رویایی؟سراسر خون،چه رویایی؟ لبالب زخم پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود آن شب لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او خبر از ماجرای تشت زر آورده بود آن شب اگر چه دردها را یک به یک در گوش بابا گفت زمانه بر سر او بیشتر آورده بود آن شب
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) کبوترانه زدم پر در آسمان نگاهت پناه برده ام از غم به آشیان نگاهت چگونه از تو بگویم دلیل عالم ایجاد که واژه ها همه لالند در بیان نگاهت و آنِ چشم تو بوده؛ همیشه چشمهء شعرم نگاه کن که بجوشم ؛ فدای آنِ نگاهت تویی که خَلقاً و خُلقاً کشیده ای به پیمبر رسیده تا به خداوند دودمان نگاهت چنان کرامت چشمت زبانزد است که حتی دخیل بسته جذامی بر آستان نگاهت تو شیرزاده ای و در زمان معرکه پیداست شجاعت اسدالله در میان نگاهت زمان رزم تو دیگر ؛به تیغ و تیر چه حاجت که لشکری شده مستأصل از کمان نگاهت به غیر صلح که راهی مقابل تو نمانده که رد شدند صحابه در امتحان نگاهت فدای موی سپیدت که یادگار مدینه ست که سالهاست غمی گشته میهمان نگاهت چه ها گذشته به تو بین کوچه های غم و درد چه روضه ها که نهفته ست در زبان نگاهت رواست در وسط شعله های خانه بسوزیم برای سوز دل و قامت کمان نگاهت
1.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در سینه ما قرار برمی‌گردد حال خوش روزگار برمی‌گردد از خواب زمستانی خود برخیزیم با آمدنش بهار برمی‌گردد
جز در کنار سفره این خاندان، کسی هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم