eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.2هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
37هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹باز و بسته شدن زمین، بعد از زلزله ترکیه 🔹 باز و بسته شدن شکاف زمین بعد از زلزله، دم و بازم را تداعی می‌کند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «فلسفه اخلاق در خانواده» السلام علیک یا ابا صالح مهدی: لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسته خبری کوتاه 🔸هشدار مسکو به غرب درباره تلافی‌جویی شدید سفیر روسیه در چین: قبلا هم تانک‌های آلمانی در خاک روسیه ظاهر شده بودند. امیدوارم برلین فراموش نکند اوضاع چگونه به پایان رسید. اگر تسلیحات ناتو به اوکراین برای تصرف سرزمین قانونی روسیه استفاده شود، روسیه اقدامات تلافی‌جویانه شدید انجام خواهد داد. 🆔@ashaganvalayat 🔸رزمایش پدافند هوایی ارتش و سپاه از امشب آغاز می‌شود بر اساس اعلام قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) کشور، بخشی از سامانه‌های پدافند هوایی نیروهای مسلح برای احراز آمادگی جهت انجام رزمایش پیش‌رو از امشب تمرین عملیاتی انجام می‌دهند. قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) اعلام کرده است: این تمرینات عملیاتی با هماهنگی کامل شبکه‌ی یکپارچه پدافند هوایی در برخی نقاط کشور در تاریکی شب انجام خواهد شد. 🆔@ashaganvalayat 🔸سردار سلامی : موشک‌های کروز مافوق‌صوت (هایپرسونیک) توسعه پیدا می‌کنند؛ قادر به رهگیری ماهواره‌ها هستیم! فرمانده کل سپاه گفت: موشک‌های کروز چون در سطح زمین حرکت می‌کنند مانند یک پرنده بال ثابت هستند و سرعت زیادی ندارند البته در نوع سوپرسونیک و مافوق صوت (هایپرسونیک) موشک‌های کروز هم توسعه پیدا می‌کند. وی افزود : ما امروز می‌توانیم ماهواره‌ها را با رادار از زمین رهگیری کنیم. 🆔@ashaganvalayat 🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀🚀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کارشناسان صهیونیست: 🔹اسرائیل در یک دو راهی قرار گرفته است، حمله به ایران که بهای قابل توجهی برای ما خواهد داشت و عدم حمله به ایران که این کشور را به گروه دارندگان توان ساخت بمب هسته‌ای وارد می‌کند... 🚀 نکته قابل تامل یکی تو اون طویله صهیونیستی نیست که عقلش بیشتر از حمار باشد و به این از حمار آبله تر بگوید ایران اگر میخواست بسازد که تا حالا ساخته بود شما هم هیچ غلطی نمیتوانستید بکنید. ما موشک هایپر سونیک و ماهواره بر رو ساختیم و ازمایشش کردیم و دیدید پس در پرتاب مشکلی نداریم و میماند قسمت اتمی موضوع که آنهم با توجه به ذرات کشف شده در بازرسی اخیر که خوب میدانید این پیامی بود به غرب و اگر ما می‌خواستیم تا حالا ساخته بودیم و اربابان شما که سطح هوش و سواد و فهم‌شان با شما قابل قیاس نیست میدانند که دانشمندان ما چه توانایی‌های دارند و این تهدیدات شما انحراف افکار عمومی مردم منتقل شده به سرزمینهای اشغالی است تا مهاجرت معکوسی که شروع شده شدت و تب و تاب آن را کم کنید. شما که مغزتان قدرت تحلیل این مسایل را ندارد ولی متفکرین غربی و اروپایی‌ها بارها پنهان و آشکار اعلام کرده‌اند که در صورت شروع یک تنش جدی در منطقه بین رژیم اشغالگر قدس و ایران همیشه سرافراز هیچ کمکی از متحدین شما ساخته نیست و باید بفکر یادگیری شنا در دریا باشید. ✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 . 🆔@ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حوادث مهیب در آمریکا - @mrtahlilgar.mp3
11.39M
🔗 آیا کسی دارد با آمریکا بازی میکند؟ 12 حادثه مهیب در یک ماه چه کسی پشت حوادث اخیر است؟ و چرا رسانه‌ها در غرب کر و کور شده و کسی جرات اظهارنظر را ندارد؟ 🎙 در یک ماه گذشته حداقل 12 حادثه ریلی و ده ها آتش سوزی مهیب در ایالات متحده آمریکا رخ داده است. به طوری که برخی میگویند این حوادث نمی تواند اتفاقی باشد و قطعا کسی پشت آنها بوده است. اما ماجرا دقیقا چیست ؟ چه کسی دارد با آمریکا بازی میکند؟ 😂یا واقعا پیامهای از سوی ..... به ایالات محترقه ارسال میشود که اگر قرار باشد ما و مردم ما سختی بکشند زندگی شما نیز تغییرات اساسی و امنیتتان نیز بسیار شکننده و آسیب پذیرتر از قبل خواهد بود در گذشته شعاع امنیت شما 2000کیلومتر بود اما حالا در بیخ گوشتان و.......‌ ✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 . 🆔@ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴دستور ترور، دیکته دولت آلمان بود!/اعضای سفارت آلمان ممنوع الخروج شوند 🔹ایران می‌تواند و باید در اولین گام، اعضای سفارت آلمان را ممنوع الخروج کند و افسر اطلاعاتی مستقر در سفارت آلمان را که رابط جمشید شارمهد با (BND‌) بوده و هویت او از سوی شارمهد افشا شده به دادگاه احضار و محاکمه کند. 🔹وزارت خارجه آلمان در اعتراض به حکم اعدام «جمشید شارمهد»، سرکرده گروه تروریستی «تندر»، کاردار ایران در برلین را احضار و دو کارمند سفارت ایران را اخراج کرده است! جمشید شارمهد که به ارتکاب چند اقدام تروریستی و قتل عام ده‌ها نفر اعتراف کرده و علاوه‌بر اعترافات صریح نامبرده، اسناد این جنایات نیز در دست است‌ و تابعیت دوگانه آلمانی دارد. ↩️فقط بخشی از اقدامات وحشیانه این تروریست عبارتند از: بمب گذاری در حسینیه شیراز که شهادت ۱۴ نفر از عزاداران حسینی‌(ع) و مجروح شدن ۳۰۰ نفر دیگر را در پی داشت. بمب گذاری در سد سیوند شیراز و طراحی ترور مسئول این پروژه. بمب گذاری و انفجار کفشداری حرم مطهر امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه. به آتش کشیدن هتل جهان تهران در حالی که مشغول ساخت و تهیه بمب بود. ارتباط مستقیم و ضبط شده با ۹ افسر اطلاعاتی سازمان جاسوسی آمریکا CIA. اجرای ۵ عملیات تروریستی در نقاط مختلف کشور. طراحی ۲۳ عملیات تروریستی که با دستگیری او ناکام ماند. و ... 🔸دادگاه رسیدگی به جنایات این جرثومه فساد و تباهی در ۷ جلسه با حضور این تروریست وحشی و وکیل مدافع او و شاکیان و خانواده شهدایی که توسط او به شهادت رسیده بودند و به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده و متهم به تمامی جنایاتی که مرتکب شده بود اعتراف کرده است، ضمن آن که ده‌ها سند غیر‌قابل انکار نیز از ارتکاب جنایات یاد شده حکایت می‌کرد که در دادگاه ارائه شده است. 🔹با توجه به موارد یاد شده کمترین تردیدی باقی نمی‌ماند که جمشید شارمهد، از سوی دولت آلمان مأموریت انجام عملیات تروریستی را بر عهده داشته است و اقدام وزارت خارجه آلمان در احضار کاردار ایران و اخراج دو کارمند سفارت جمهوری اسلامی ایران از نوع عملیات فریب و «‌فرار به جلو‌» برای پاک کردن ردپای دولت آلمان در این عملیات تروریستی بوده است. چرا که در عرف شناخته شده دیپلماتیک، وقتی یکی از اتباع دولت خارجی مرتکب جنایتی می‌شود، دولت متبوع وی (شارمهد تابعیت دوگانه آلمانی داشته است اگرچه ایران تابعیت دوگانه را قانونی نمی‌داند)، تلاش می‌کند تا پای خود را از ماجرا بیرون بکشد ولی دولت آلمان علی‌رغم تمامی اسنادی که از وقوع جنایات فراوان این تروریست حکایت می‌کند، دست پیش را گرفته و با فرار به جلو سعی دارد، اصل ماجرا را انکار کند! چرا؟! بخوانید! 🔹جمشید شارمهد تابعیت دوگانه ایرانی- آلمانی داشته است و در ایران تحت نظارت سفارت آلمان بوده و از طریق سفارت آلمان با افسر آژانس اطلاعاتی آلمان(Bundes nachrichten dienst (BND در تماس بوده است. حال چگونه می‌توان باور کرد که دولت آلمان و آژانس اطلاعاتی و جاسوسی این کشور (BND) از اقدامات تروریستی وی بی‌اطلاع بوده باشد؟! اسناد یاد شده نشان می‌دهند که دولت آلمان نگران اطلاعاتی است که جمشید شارمهد در اختیار مراکز اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران گذاشته و نقش سفارت آلمان در ترورها و سرپُل‌ها را لو داده است. دقیقاً همان نگرانی و اضطرابی که دولت انگلیس بعد از لو رفتن اطلاعات سّری خود از سوی علیرضا اکبری با آن رو‌به‌رو شده بود. 🔸آلمان با احضار کاردار و اخراج دو کارمند سفارت ایران درپی فرار از مسئولیتی است که در جنایات جمشید شارمهد داشته است. با این توضیح که دولت آلمان از این طریق می‌کوشد واکنش ایران به جنایات هولناک سرویس اطلاعاتی آلمان را در حد «‌مقابله به مثل‌» یعنی احضار سفیر آلمان و اخراج دو کارمند سفارت این کشور محدود کرده و تنزل بدهد و ایران را از محاکمه سفیر آلمان و شکایت از آلمان به دادگاه بین‌المللی منصرف کند! 🔸انتظار آن است که جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً سرویس‌های اطلاعاتی کشورمان در این طرح فریب گرفتار نشوند و برای مقابله با جنایات دولت آلمان به اخراج دو کارمند سفارت آن کشور بسنده نکنند. پای خون پاک ده‌ها شهید و صدها مجروح در میان است. ''ایران می‌تواند و باید در اولین گام، اعضای سفارت آلمان را ممنوع الخروج کند و افسر اطلاعاتی مستقر در سفارت آلمان را که رابط جمشید شارمهد با (BND‌) بوده و هویت او از سوی شارمهد افشا شده به دادگاه احضار و محاکمه کند'' و گام بعدی باید شکایت از دولت آلمان به دیوان کیفری بین‌المللی (International Criminal Court‌) به جرم اعزام تروریست و قتل عام مردم مظلوم کشورمان باشد. 🆔@ashaganvalayat .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «خیانتی به نام چاپ پول در ایران» ✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 . 🆔@ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺 این روزها هر شِپِشی برای ما زبان در آورده و اظهار نظر میکند مردک هشدار داده درباره حکومت مسجد مکی را محاصره نکند. فهمیدید چه شد؟ حکومت درباره مسجدی در خاک خودش حق اظهار نظر ندارد. مسجد مکی محاصره نشده ، سالهاست از سوی شما شپشو ها که ابتدا جرات نداشتید بگویید اهل عربستانید و نطفه شما را سعودی در کاخ بن سلمان بسته اشغال شده است. بی همه چیز ها جنوب شرق ایران را به اشغال در آورده اند ، هر عالم اهل سنتی که مخالفتان باشد اتفاقی کشته میشود بعد خود را نماینده اهل سنت معرفی میکنن. زشت های بد ترکیبِ شپشوی ضدِ زن که در کتابهاشان آمده که "متاسفانه زنان به مسجد و دانشگاه راه پیدا کرده اند و دوباره باید آنها را به خانه برگردانیم و اجازه دهیم فقط جمعه ها (آز راهی که هیچ مردی آنها را نبیند) به نماز جمعه ها بیایند (تا خطبه های متعفن رئیس ما فقط به گوششان بخورد) از سرنوشت اینترنشنال عبرت بگیرید. جماعت تروریست که مانع پیشرفت جنوب شرق کشورید حد نگهدارید قبل از آنکه دیر شود و ملت ایران اعم از سنی و شیعه شما بیشعوران و متحجران را با پس گردنی بجای خودتان بنشانند. در طول تاریخ اینگونه مسائل کم نیست و سرنوشتشان هم ثبت شده بد نیست کمی مطالعه تاریخی و عبرتی که اگر حاصل نشود. قطعا .... 🆔@ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
وزارت امور خارجه به سفرای این کشورها نامه بزنه و بگه اون موقعی که شما بمب شیمیایی به صدام حسین معدوم می‌دادید و از توپ و جنگنده تا اطلاعات و وام‌های آنچنانی، تهدیدی علیه ایران محسوب نمی‌شد؟ هر روز نشسته و ملت ایران را به هر بهانه‌ای تحریم می‌کنید و به تروریست‌های کومله و دمکرات و اراذل و اوباش ضدایرانی در کشورهایتان پناه داده و تروریست‌ترین و جنایتکارترین موجودات که همان منافقین را در کنف حمایت خودتان گرفته‌اید، حساب نیست؟ روزانه در حال بمباران خبری و سمپاشی تبلیغاتی علیه ملت ایران هستید و هر دورغی که به دهان گشادتان می‌آید را بلغور می‌کنید حساب نیست؟ در جنگ مستقیم با ملت ایران از کشتی‌دزدی تا آدم‌ربایی را انجام‌ می‌دهید علیه ملت ایران نیست؟ اینکه اگر فردا در اوکراین پیروز شدید (که به مهر ایزد در خواب ببینید) لبه تیز چاقوی کُند امروز خود را بر گلوی ملت ایران نخواهید گذاشت، حساب نیست؟ شما در جنگ مستقیم با مردم ایران هستید،40 سال است که این جنگ ادامه دارد و حالا شدیدتر هم شده است. وقتی دارید علنی می‌جنگید، باید تاوانش را بدهید... بیانیه را بدهید دهان بورل بجود از گرسنگی نمیرد... ✅ ادامه دارد..... 🆔@ashaganvalayat .
کانال عاشقان ولایت
وزارت امور خارجه به سفرای این کشورها نامه بزنه و بگه اون موقعی که شما بمب شیمیایی به صدام حسین معدوم
▪️این بخشی از بیانیه سفرای پرروی اروپایی در تهران است. توهم، تخیل و خودبزرگ‌بینی قرن نوزدهمی و ذهن استعماری و دروغگویی را به خوبی می‌توانید در سطر سطر کلمات به کار برده شده ببینید. به خصوص پارگراف دوم و آنجایی که نوشته «ایران بابت حضور تعداد زیادی پناهجوی افغان از جامعه بین‌المللی کمک دریافت می‌کند!» اگر این سفرا ذره‌ای عرضه و شرف دارند، مقدار این کمک‌ها و مسیرهایی که وارد ایران شده را منتشر کنند نه اینکه فکر کرده‌اند که ما حواسمان نیست... دوران شعبده‌بازی تبلیغاتی گذشته و اینکه فکر کنید هر چه گفتید چشم و گوش بسته ملت خواهند پذیرفت.... این بیانیه خط به خطش جالب است و در آن بوی الرحمن اروپایی‌ها به مشام می‌رسد... 🔸ما هر گونه حمایت نظامی از جنگ تجاوزکارانه و غیرقانونی روسیه علیه اوکراین را غیرقابل قبول می دانیم. فروش تسلیحات و سایر موارد کمک رسانی و یا کمک به کشوری که ناقص قوانین بین المللی می باشد، به عنوان نقض قوانین بین المللی به شمار می رود. چنین تسلیحاتی که پهپاد را نیز شامل می شود، به طرز بی رویه ای توسط روسیه علیه غیرنظامیان و زیرساخت‌های اوکراینی استفاده شده و منجر به رنج و ویرانی مضاعف می‌شود. اتحادیه اروپا قویا هشدار می‌دهد که ارسال تسلیحات به روسیه، و به ویژه هرگونه اقدامی در جهت انتقال احتمالی موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد، تنشی جدی و تهدیدی مستقیم برای اروپا محسوب خواهد شد. 🔸در حالی که ایران از تعداد زیادی پناهجو از افغانستان استقبال کرده و بحق از جامعه بین‌المللی انتظار دارد کمک دریافت کند و می کند، روسیه یک بحران انسانی عظیم در اوکراین ایجاد کرده است که وضعیت اضطراری جهانی پناهندگان را شدت بخشیده و فشار مضاعفی را بر منابع موجود وارد می سازد. اتحادیه اروپا قاطعانه متعهد گردیده تا برای کاهش درد و رنج مردمی که در سرتاسر جهان و به ویژه در این منطقه، با جنگ و بی عدالتی روبرو هستند، به آن ها کمک کند. به عنوان مثال، کشورهای اروپایی میزبان بیش از یک میلیون پناهجو و پناهنده سوری هستند. 🆔@ashaganvalayat .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهرام عبدلی‌: تکه پارچه سوخته خیمه امام حسین رو با هیچی عوض نمی‌کنم 🔹روایت شهرام عبدلی از حضور در عزاداری‌ امام‌حسین در محرم : پدرم نذر کرده بود اگر خدا بهش بچه‌بدهد ببرد هیئت امام حسین زنجیر بزند و عزاداری کند. من را می‌برد در دسته عزاداری و در حین زنجیر زنی نگاهم‌ می‌کرد. 🔹این ده روز بهترین روزهای زندگی من بود هر سال منتظر رسیدن ده روز ماه محرم بودم. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سکانسی از حضور مرحوم شهرام عبدلی در سریال طفلان مسلم لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه، در برنامه صف اول و در شب میلاد حضرت ابوالفضل العباس(ع) همانند مولایش اینچنین رجز خواند:👈 محدودیت بُرد ۲۰۰۰ کیلومتری موشک‌های ما به احترام اروپایی‌هاست. ان‌شالله احترام خودشان را حفظ کنند... یعنی اراده کنیم، اروپا و آمریکا در دسترس و زیر برد موشک های ماست 🌸🌸آفرین سردار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 نرگس پرید وسط حرفم و گفت: - بستگی دارد به خودت! من متعجب پرسیدم - یعنی چه؟ من باید کاری انجام بدهم؟ نرگس جدی گفت: بله! - چه کاری؟ من نمی دانم ! - اول و آخرش این هست که همیشه ؛ همه جا هوای کاپیتان را داشته باشی. با من باشی دنیا باهات هست. هنوز حرفش ادامه داشت که بی بی گفت: - نرگس اذیت نکن دخترم را خیلی هم افتخار داده تو جمعتان باشد هنوز نرگس می خواست شروع به حرف زدن کند که صدای بوق آژانس آمد. با لبخند به نرگس گفتم: - چشم کاپیتان بعد از خداحافظی و تشکر سوار ماشین شدم و به طرف خانه حرکت کردم. نرگس آرام کنار گوش بی بی گفت: - حواسم هست دخترمِ من را خرج کس دیگری کردی! حواست باشد بی بی خانم بی بی خندید و گفت: - بخیل نبودی که شدی؟ صدای سید علی آمد که باز هم عذرخواهی می کرد که دیر آمده. بی بی، سریع گفت: - اشکالی ندارد پسرم ولی نرگس با شیطنت گفت: چه کنیم! دیگر چاره ای نداریم! حالا جبران کن برای ما امشب شام مهمان عموی گل و گلابم باشیم چه طور است ؟ 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو 💗 سید علی با خنده گفت: - خیلی هم عالی ؛ حالا بگو ببینم آب پز دوست داری یا نیمرو یا آخرش املت... منوی ما انتخابی هست. - عمو خیلی گدایی... با هم می رفتیم ؛ کبابی، پیتزایی، بابا آخرش ساندویچی... بی بی جدی گفت: - لازم نکرده شام آماده هست زود بریم که خیلی خسته شدم. سید علی رو کرد به نرگس و گفت: - ناراحت نباشی! بالاخره مهمانت می کنم. نرگس سریع گفت: - کی عموووو؟ -صبر کن ؛ عاشق که شدم خواستم بهت بگم دعوتت می کنم. - خب پس... رستوران منحل شد! تو که غیر از زمین جایی را نگاه نمی کنی مگر اینکه طرف غش کرده باشد. تو اشتباهی به جای آسفالت روئیتش کنی. سید علی می خندید و با سر حرفش را تایید می کرد. نرگس که حرصش گرفته بود گفت: -اصلا کسی عاشق عموی من نمی شود! بی بی با دلخوری رو کرد سمت نرگس و گفت: - چرا؟؟ - برای عاشق شدن باید چشم طرف مقابل را شکار کرد بعد تیر به قلبش نشانه گرفت. عموی ما کفش دختر مردم را شکار می کند خب تیر به قلب نمی خورد بلکه به زمین می خورد. هم بی بی و هم سید علی مشکوک به نرگس نگاه می کردند که نرگس با خنده گفت: - تجربه ی یک عمر زندگیست که دراختیارتان گذاشتم استفاده کنید . 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 با نرگس هماهنگ کرده بودم که ساعت چهار عصر بروم دنبالش تا باهم برای خرید لوازم التحریر برویم. تا قبل از نماز در مسجد کیسه های هدیه را آماده کنیم. بعد از چند روز یعنی دقیقا بعد از شب خواستگاری درست با ملوک هم صحبت نشده بودم ولی الان دیگر مجبور بودم چون باید کلید ماشین را می گرفتم. ملوک مشغول نهار درست کردن بود. به بهانه ی چای ریختن وارد آشپزخانه شدم. همان طور که برای خودم پولکی برمی داشتم تا با چای نوش جان کنم آرام گفتم: امروز عصر خرید دارم اگر می شود ماشین را ببرم. لحظه ای سکوت کرد مشخص بود دلخور است با همان دلخوری گفت: - کلید به جاکلیدی است. احساس کردم اگر گاهی نرم تر باشم هم مشکلی پیش نمی آید. در جوابش گفتم: - ممنون درضمن بابت شب خواستگاری شرمنده اگر ناراحت شدید ولی واقعا تفاهمی بین ما وجود نداشت می دانم شما هم راضی نیستید من به اجبار ازدواج کنم. دیگر نماندم که چیزی بشنوم به اتاقم رفتم تا برای عصر کارهایم راچک کنم. اول زنگ زدم و آدرس خانه ی بی بی را از نرگس گرفتم. بعد هم سراغ کمدم رفتم فکر می کردم هیچ چیز برای پوشیدن ندارم . در حالی که وقتی با سوگل و مینو بیرون می رفتم چندان لباسم اهمیتی نداشت ولی الان پوششم برای من مهم شده بود. باید برای خودم چند دست لباس پوشیده تر و عاقل تر می خریدم. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو 💗 درست داخل کوچه ی اصلی که آدرس داده بود رسیدم عینک آفتابی ام را بالازدم و به اطراف نگاه کردم - پس کوچه ی لاله کجاست ؟؟ از ماشین پیاده شدم تا از کسی سئوال کنم ولی ساعت چهار عصر کوچه خلوت بود. سرگردان دنبال آدرس بودم که همان موقع جوانی از آخر کوچه سر به زیر داشت می آمد. خوشحال به طرفش رفتم . - سلام آقا - سلام بفرمایید ببخشید دنبال کوچه ی لاله هستم ولی نمی توانم پیدا کنم. جوان همان طور که سرش پایین بود به صحبت های من گوش می کرد. وقتی حرفهایم تمام شد گفت: تابلوی این کوچه کنده شده سمت راست فرعی دوم کوچه ی لاله هست. هنوز تشکرم کامل نشده بود که خواهش می کنمی را گفت و رفت. پیش خودم گفتم: - حالا اگر نگاه می کرد بعد آدرس را می گفت چه می شد؟ سوار ماشین شدم به طرف کو
چه ی فرعی حرکت کردم که نرگس را سرکوچه دیدم. - سلام نرگس جان ببخشید اگر دیرشد آدرس را پیدا نمی کردم. نرگس سوار شد و بعد از بستن کمر بندش گفت: - سلام خانم راننده آره متوجه شدم آدرس را پیدا نکردی برای همین آمده ام سر کوچه که ببینمت. چون وقت نیست ان شاالله یک روز دیگر به خانه دعوتت می کنم الان برویم که وقت کم نکنیم. راستی بگو بدانم رانندگی خوبی داری؟ خودم هیچ، بی بی تنها آرزویش این هست که من را در لباس عروسی ببیند. حواست به آرزوی بی بی باشد. خندیدم وگفتم: - چشم خیالت راحت نرگس زیر لب زمزمه کرد - خدایا خودم رابه تو سپرده ام. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو 💗 بعد از خرید ؛ با کلی لوازم التحریر شیک و قشنگ راهی مسجد شدیم. بچه ها داخل مسجد منتظر بودند به محض ورود ما شروع کردن به آماده سازی کیسه های هدیه... کار دخترها که تمام شد نزدیک اذان مغرب بود برای وضو با نرگس به وضوخانه رفتیم. نگاه دقیقم به اطراف مسجد باعث شد نرگس بپرسد - دنبال چیزی میگردم؟ -آره، دنبال خاطرات بچگی ام - حتما کلی در این مسجد بازی کردی و خاطره داری و دوستان خوب داشتی آره؟؟ - بازی کردم خاطره ام دارم ولی دوست زیادی تو این مسجد نداشتم یعنی بیشتر هم سن های من پسر بودن حاج بابا اجازه نمی داد من با آنها بازی کنم. - می دانم... - از کجا؟ -از آنجایی که یکی از آن پسرها عموی خودم بوده همیشه تعریف می کند که چه بازی هایی و چه آتیش هایی توی حیاط مسجد به پا می کردند. باید بپرسم ببینم تو را یادش هست!؟ ولی فکر نکنم! - چرا؟؟ - آخر عموی من از همان بچگی گل پسر آقایی بوده فکر نکنم به مونث جماعت بها داده باشد . با خنده گفتم: - اتفاقا حتما بپرس چون تنها دختر شاه پریون آن زمان من بودم تازه کلی هم پسرها پیشنهاد می کردند تا بازی کنم ولی من رد می کردم به قول بابام دُردانه ی حاج بابا با هر کسی هم صحبت نمی شود. نرگس به شوخی گفت: - جالب شد پس باید تحقیقی در این زمینه داشته باشم. الان بهتر است برای نماز آماده شویم بعد هم که دعای کمیل هست. با اسم دعای کمیل یاد هفته ی قبل افتادم. یعنی دوباره آرامش، دوباره سبک شدن، دنبال همین بودم. خدایا.. حال خوش امروزم بهترین نعمت برای من است. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 بعد از تمام شدن نماز و دعا قرار شد من هم، همراه نرگس چند کیسه ی هدیه را به درب منزل بچه ها برسانیم. هر کیسه قیمت زیادی نداشت اما با چشم دیدم که وقتی این هدیه های کوچک را به بچه ها می دادیم چقدر خوشحال می شدند. تمام خوشی دنیا را می توانستی آن لحظه در چهره یشان ببینی. لبخند شیرینشان چقدر واقعی و دلچسب بود. حقیقت باور نمی کردم این قطره قطره ها چنین موج های شگفت انگیزی داشته باشد. بعد از اتمام کار نرگس را به خانه رساندم. زیاد تعارف کرد که پیش بی بی بیایم ولی هم خسته بودم همه دیروقت شده بود. باید هرچه زودتر برمی گشتم. موقع باز شدن درب منزلشان دیدم سایه ی مردی را که کنار در ایستاده بود. خداحافظی کردم و حرکت کردم یک لحظه در آینه ی ماشین دیدم مردی از خانه بیرون آمد و با نرگس دست داد و باهم به داخل خانه رفتند . لحظه ای دلم برای حاج بابایم تنگ شد. برای حمایتش برای سایه سر بودنش برای امنیتی که کنارش داشتم دلتنگ شدم برای پدرم، برای حامی ام... 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 - سلام بر بی بی عزیزتر از جانم بی بی همان طورکه به اطراف نگاه می کردگفت: - سلام پس رها کجاست!؟ - هم خسته بود هم دیر وقت ؛ گفت باید برود من هم گفتم: - به سلامت حالا وقت برای مهمانی زیاد هست. بی بی گفت: - خدانگهدارش باشد. رو کردم به عمو و گفتم: - عموجان شما رها را یادتان هست؟ سید علی متعجب پرسید، - چرا باید یادم باشد؟ خب گفت: - زیاد تو حیاط مسجد بازی کرده! با پدرش می آمد مسجد ولی باباش اجازه نمی داده با پسرها بازی کند؟ من گفتم: - فکر نکنم عموی من به دختر جماعت بها داده باشد! گفت بپرس حتما یادشان هست خودش که گفت ؛ تنها دختر کوچک آن موقع خودش بوده.! - رها علوی... یادت نیست؟؟ به خاطر اینکه سوژه ای دست نرگس ندهم گفتم: -من یادم نمی ماند ظهر نهار چه خورده ام حالا این خانم را یادم باشد!؟ بازی های تو حیاط مسجد را خوب یادم هست بگویم برایت؟؟ این را گفتم و به اتاقم رفتم نرگس شروع کرد با صدای بلند از کارهای امروزشان تعریف کردن. توی ذهنم مروری بر خاطرارت گذشته کردم خوب یاد داشتم حاج آقا علوی دختر کوچکی را باخودش به مسجد می آورد چادر گل دار سفیدی را سرش می کرد ولی مطمعاَ بودم اسمش رهاخانم نبود. پس ایشان نمی
توانست باشد. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهــرابانو💗 شب وقتی روی تختم دراز کشیده بودم به امروز فکر می کردم. به کارهای خوبی که انجام دادیم. به حال خوبی که از این کارها گرفته بودم. گوشی ام را چک کردم. چند پیام از مینو داشتم که از بی معرفتی گفته بود. نیشخندی زدم و بدون جواب به سراغ پیام بعدی رفتم. پیام بعدی از نرگس بود. باورم کردنی نبود تصوری که من از یک دختر چادری و مذهبی داشتم با نرگسی که الان می دیدم! همیشه فکر می کردم دختر های مذهبی زیادی خشک اند! بلد نیستند بخندن یا بخندونن... فکر می کردم با هر بار دیدنشون کلافه بشم. ولی الان نرگس و دوستانش کاملا برعکس تصوراتم بودند. نرگس زیادی با مزه وگرم بود. خوش خنده بود و باعث خندیدن دوستانش میشد. همیشه شوخی های بامزه ای می کرد که ادم دلش می خواست بازهم؛ هم صحبتش باشد. پیامش را باز کردم که من و ملوک را برای برگزاری جلسه ی دعا دعوت کرده بود. - چرا ملوک دیگر؟ اول پیش خودم گفتم به ملوک چیزی نگویم و تنها بروم. ولی اگر بی بی سراغش را گرفت چه بگویم؟ حالا اگر من گفتم ولی ملوک نیامد چه کنم؟ ولی در هر صورت درستش این بود که با ملوک صحبت کنم. از اتاق بیرون آمدم تا موضوع را به ملوک مطرح کنم. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهــرابانو💗 شب وقتی روی تختم دراز کشیده بودم به امروز فکر می کردم. به کارهای خوبی که انجام دادیم. به حال خوبی که از این کارها گرفته بودم. گوشی ام را چک کردم. چند پیام از مینو داشتم که از بی معرفتی گفته بود. نیشخندی زدم و بدون جواب به سراغ پیام بعدی رفتم. پیام بعدی از نرگس بود. باورم کردنی نبود تصوری که من از یک دختر چادری و مذهبی داشتم با نرگسی که الان می دیدم! همیشه فکر می کردم دختر های مذهبی زیادی خشک اند! بلد نیستند بخندن یا بخندونن... فکر می کردم با هر بار دیدنشون کلافه بشم. ولی الان نرگس و دوستانش کاملا برعکس تصوراتم بودند. نرگس زیادی با مزه وگرم بود. خوش خنده بود و باعث خندیدن دوستانش میشد. همیشه شوخی های بامزه ای می کرد که ادم دلش می خواست بازهم؛ هم صحبتش باشد. پیامش را باز کردم که من و ملوک را برای برگزاری جلسه ی دعا دعوت کرده بود. - چرا ملوک دیگر؟ اول پیش خودم گفتم به ملوک چیزی نگویم و تنها بروم. ولی اگر بی بی سراغش را گرفت چه بگویم؟ حالا اگر من گفتم ولی ملوک نیامد چه کنم؟ ولی در هر صورت درستش این بود که با ملوک صحبت کنم. از اتاق بیرون آمدم تا موضوع را به ملوک مطرح کنم. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 با این که بعد از مراسم خواستگاری از سکوتش خجالت می کشیدم ولی از اینکه هیچ اجبار و اعتراضی برای ازدواجم با محمود نکرده بود متعجب و خوشحال بودم. ملوک در سالن جلوی تلویزیون نشسته بود. روی مبل روبه رویش نشستم و بی مقدمه گفتم: - محله ی قدیمی مان را یادتان هست؟ ملوک با سوالم سرش را به طرفم چرخاند و گفت: - آره که یادم هست! من و حاج آقا آن محله را خیلی دوست داشتیم. حالا چی شده یادی از گذشته کردی؟ - من چند روز پیش ناخواسته، شاید از روی دلتنگی به آنجا رفتم. توی پارک جلوی خانه ی قدیمی خودمان نشسته بودم که با بی بی آشنا شدم چند بار دیگر هم به آن مسجد رفتم که هر بار با بی بی و نوه اش همراه شدم. حالا ما را به دعا دعوت کردند. مشخص بود ملوک از حرف هایم چیز زیادی متوجه نشده بود. دختری که خیلی وقت بود کاری به دعا و نماز نداشت حالا چه شده بود این حرفها را می گفت؟ ملوک کوتاه گفت: - بی بی کی هست؟ گفتم: - درست نمیشناسم ولی از قدیمی های محله هست. در کمال ناباوری ام ملوک رنگ چهراش عوض شد و لبخند دلچسبی را چاشنی لبهایش کرد و گفت: - چه عالی حتما می رویم! من هم دلم برای آن محله و آدم های باصفایش تنگ شده بود. تازه بیایم ببینم بی بی که می گویی کی هست که احتمالا دوست جدیدت شده! خندیدم و گفتم: - بله بی بی دوست جدیدم هست. 🍁 نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 فردا قرار بود برویم خانه ی بی بی من هرچه دنبال لباس مناسب گشتم پیدا نکردم. ناراحت یه گوشه نشسته بودم که ملوک متوجه کلافگی ام شد و پرسید: - چرا ناراحتی؟چیزی شده؟ - گفتم: - آره نمی دانم فردا برای دعا چه بپوشم. اصلا لباس هام مناسب نیستند! ملوک چند روزی بود که رفتارش خیلی بهتر شده بود با محبت بهم گفت: - عصری برو برای خودت خرید کن هر لباسی که فکر می کنی مناسب هست را بخر ؛ سعی کن نماینده ی برازنده ای برای پدرت باشی. ا
حتمالا بیشتر میهمان های فردا تو را به نام پدرت، حاج آقا علوی میشناسند. خودت می دانی که مردم قدیمی آن محله روی پدرت حساب ویژه ای داشتند. پس در مرتبه ی پدرت لباس بپوش جوری که وقتی در آینه خودت را دیدی لبخند پدرت را هم احساس کنی. اگر کمک هم خواستی روی من حساب کن. شاید برای اولین بار بود که حرف های ملوک را دوست داشتم. حرفهایش شیرین بودند و برای گوش دادن عالی... درست می گفت باید خرید می کردم. منم به احترامش گفتم: - پس عصر برای خرید با من می آیید؟ - حتما عزیزم ؛ عصر کاری ندارم ماهان را به کلاسش برسانم تا موقع تمام شدن درسش برای خرید وقت داریم. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_2529879786.mp3
2.95M
۶ ✍ میدانی یوسـف؟ من به این یقین رسیده ام که؛ جاده خـدا را، فقط زیر چتـ☔️ـر تو می شود، به آخر رساند! میخواهم زیر چَترَت پناه بگیرم، راهم می دهـی؟👇 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام و کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃
ًَ        👇تقویم نجومی یکشنبه👇 ✴️ یکشنبه 👈 7 اسفند / حوت 1401 👈5 شعبان 1444👈26 فوریه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️میلاد با سعادت حضرت سید الساجدین تاج الباکیین امام زین العابدین علیه السلام " 38 هجری قمری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ⭐️احکام دینی و اسلامی. ⛔️صدقه صبحگاهی رفع اثر نحوست کند. ان شاءالله. 👼مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب خواهد بود. ان شاءالله. 🚘سفر: مسافرت در صورت ضروت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز :قمر در برج ثور است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️مکاتبات و نامه نگاری. ✳️دیدار با دوستان و اقوام. ✳️رفتن به تفریحات سالم. ✳️درختکاری. ✳️و خرید جواهرات نیک است. 📛ولی از هر نوع نزاع و جدال پرهیز شود. 🔵 امور مربوط به کتابت ادعیه و حرز و نماز حرز خوب نیست. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود. 💉🌡حجامت. یا انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب زردی رنگ می شود. 💑مباشرت: مباشرت امشب : فرزند حافظ قران گردد. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است. الم یروا کم اهلکنا من قبلهم... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم و اندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست.) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . @taghvimehmsaran 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب. کتاب تقویم همسران:نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت روزانه یک صفحه از قرآن کریم تلاوت امروز:سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران،صفحه‌70 پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)فرمود:خانه‌هایتان را با تلاوت ‌قرآن نورانى كنید @ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا