eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.5هزار دنبال‌کننده
32.5هزار عکس
36.6هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 با سلام آقای عابدینی در برنامه سمت خدا گفتن همگی حتما دعای مرزداران صحیفه سجادیه رو بخونید دعای ۲۷ دوستان معانیشو نگاه کنید انگار امام سجاد علیه السلام این روزارو میدیدن ، برای تک تک دشمنان چه لعن و نفرینهای زیبایی دراین دعا هست وگفتن مرز ما امروز فلسطینه لطفاهمگی این دعا رو باتضرع به درگاه خداوند برای پیروزی اسلام و مسلمین جهان بخونید. لطفا تو گروه هاتونم این فرمایش آقای عابدینی رو بفرستید. سپاس فراوان 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ____🍃🌸🍃____ https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ختم سوره واقعه از زبان آیت الله بهجت (ره) برای افزایش رزق و برآورده‌شدن حاجات مهم آیت‌الله بهجت رحمه‌الله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، به ختم سورۀ «واقعه» اهمیت فراوانی می‌دادند و آن را به اطرافیان خود توصیه می‌کردند. و طبق فرمایش ایشان می‌توان این ختم را در غیر از دوشنبه اول ماه و حتی در یک نوبت با تلاوت مجموع سوره‌ها (یعنی ١٠۵ سوره واقعه) و خواندن دعاهای آن بجا آورد: 🌺 نشر پیام صدقه جاریه است 🌺
شب بخیر حسینیان 🌼درنافله شب فرج مهدی فاطمه الزهرا س را بخواهید انشاالله التماس دعا 🌸 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🅰💎اخبار ویژه محور مقاومت 《《《 》》》 🚨هشدار ایران به اسراییل؛ اگر نیاز باشد وارد نبرد خواهیم شد 🧑‍🎨🥷 اسرائیل ایران را به نبرد مستقیم تهدید نمود 🧑‍🎨🥷 تعداد کشته شدگان و شهدای طوفان الاقصی به بیش از۲/۸۰۰نفر آمار زخمیهای محور مقاومت هم از۱۰/۹۵۰نفر گذشت 🧑‍🎨🥷 هر ساعت به طور نسلی ۱۴ نفر شهید در غزه 🧑‍🎨🥷 تماس پوتین و آقای رئیسی برای بررسی بحث غزه پوتین؛ ۲ میلیون نفر در غزه در خطر حتمی و نسل کشی هستند 🧑‍🎨🥷 نیروی زمینی و تیپ های مکانیزه ایران به مرز شمال غرب منتقل شدند اگر نیاز باشد از عراق به سوریه و وارد معرکه نبرد می شویم 🧑‍🎨🥷 تعداد۷۵۰۰ نفر در فلسطین بی خانه شدند 🧑‍🎨🥷 اسرائیل آماده حمله زمینی به غزه شد حماس؛در صورت حمله زمینی به ِغزه ۵۰۰۰ نظامی شما را شکار می کنیم 🧑‍🎨🥷 حملات موشكی جدید به تل آویو گردان‌های شهید عزالدین قسام لحظاتی قبل حملات موشکی جدیدی به تل آویو و حومه آن انجام داد. با شروع دور جدید حملات موشکی مقاومت به تل آویو، صدای آژیر خطر در این شهر و اطراف آن به صدا درآمد. این حملات در حالی اتفاق افتاد که آنتونی لینکن وزیر خارجه آمریکا در این شهر در نشست کابینه جنگ بنیامین نتانیاهو حضور داشت. 🧑‍🎨🥷 تیتر یکِ رسانه های رژیم صهیونیستی : نتانیاهو از بیم موشک‌های حماس پا به فرار گذاشت رسانه‌ها از فرار سراسیمه نتانیاهو و محافظانش به پناهگاه از ترس موشک‌های مقاومت خبر دادند. 🧑‍🎨🥷 نخست وزیر بریتانیا وقایع روز شنبه 7 اکتبر : «یک ضربه وجودی به ایده "اسرائيل" به عنوان سرزمین امن برای یهودیان است». تموم شد رفت........ 🧑‍🎨🥷 کلمبیا سفیر رژیم صهیونیستی را اخراج کرد وزیر خارجه کلمبیا از سفیر رژیم صهیونیستی خواسته است به دلیل جنگ غزه، این کشور را ترک کند. رسانه‌ها پیشتر نیز خبر داده بودند که کلمبیا روابط خود با رژیم صهیونیستی را قطع کرده است 🧑‍🎨🥷 حمله موشکی سرایا القدس به تل‌آویو سرایا القدس: در واکنش به جنایات رژیم اشغالگر علیه شهروندان غزه، تل‌آویو و سدیروت را هدف حملات موشکی قرار دادیم. خبرنگار المیادین: آژیر هشدار حملات موشکی در سدیروت، ایفیم، نیر عام، جافین به صدا درآمده‌است. 🧑‍🎨🥷 کوچ 78 هزار شهرک نشین صهیونیست به دلیل طوفان الاقصی روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نوشت تا به امروز 78 هزار شهرک نشین اسرائیلی از اطراف نوار غزه کوچ کرده‌اند 🥷🧑‍🎨 ایهود المرت نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی گفت: در روز 7 اکتبر ما بزرگترین ضربه تاریخ خود را متحمل شدیم و بیش از 1500 نفر از ما کشته شدند. 🥷🧑‍🎨 امیرعبداللهیان در پاسخ به احتمال ورود ایران به جنگ وزیر خارجه کشورمان:هر احتمالی متصور است، ما نمی‌توانیم نسبت به جنایت بی‌تفاوت باشیم. تلاش های زیادی برای محدود کردن دامنه جنگ در دست انجام است.گسترش جنگ‌ در حوزه مقاومت به تغییر نقشه رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد 🥷🧑‍🎨 فوری / مهم / سخنگوی القسام: تعداد اسرای اسراییلی، بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ اسیر است و حتی شاید بیشتر! 🥷🧑‍🎨 ده روزه آب و برق غزه قطعه ، اما فلسطینی داره 250 تا صهیونیست رو نون و آب میده ... 💐دمشون گرم💐 البته از آمار فوق 22 نفر رو کم کنید ، ارتش نتانیاهو در بمباران اخیر غزه 22 تا از همینها رو کشته... 🥷🧑‍🎨 فوری / مهم / خالد مشعل: افسران عالی‌رتبه اسرائیلی جزو اسرا هستند رئیس جنبش حماس با اشاره به اسرایی که در زندان‌های رژیم صهیونیستی هستند، افزود: 6 هزار زن و مرد فلسطینی در زندان‌ها اسرائیلی هستند که می‌خواهیم در ازای اسرای اسرائیلی آنها را تبادل کنیم 🥷🧑‍🎨 فوری مهم / ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام: اسرایی از ملیت‌های مختلف در اختیار داریم، ما آن‌ها را مهمان خود می‌دانیم و زمانی که شرایط مهیا باشد، اقدام به آزادی آن‌ها خواهیم کرد. مصمم هستیم که شادی و خوشحالی را به خانه هر فلسطینی در رابطه با پرونده اسرا وارد کنیم. 🥷🧑‍🎨 آخرین اسیر اسرائیلی که در حملات رژیم صهیونیستی کشته شد، یک هنرمند به اسم گای اولیور بود. 🥷🧑‍🎨 مهم / امیرعبداللهیان: اگر امروز از غزه دفاع نکنیم فردا باید در شهرهای خودمان با بمب‌های فسفری مقابله کنیم. این اظهارات نشان میدهد ایران خود را برای هر سناریویی در صورت تداوم محاصره غزه و موشک باران بی گناهان توسط رژیم اماده کرده تا بالا ترین هزینه را به تروریست های اشغالگر تحمیل کند... 🥷🧑‍🎨 آب پاکی امیر عبداللهیان روی دست همه : هرگونه اقدام پیش دستانه از سوی مقاومت در ساعات پیش رو متصور است.... 🥷🧑‍🎨 شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد که نتانیاهو در جلسه کابینه امنیتی ویدیوی قسام در مورد نظامی زن اسیر اسرائیلی در غزه را مشاهده کرده است. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅱💎اخبار ویژه محور مقاومت 《《《》》》 وبگاه والا هشدار داد؛ عملیات زمینی یعنی شکار ۵۰۰۰ سرباز اسرائیلی توسط حماس وبگاه عبری والا هشدار داد در صورتی که دولت نتانیاهو تصمیم به حمله زمینی علیه غزه بگیرد، ۵۰۰۰ سرباز اسرائیلی به شکاری باارزش برای حماس تبدیل خواهد شد. 🥷🧑‍🎨 مادر "میا شیم" نظامی زن اسیر در غزه پس از انتشار ویدیوی قسام از دولت رژیم صهیونیستی خواست فورا برای آزادی او تلاش کند. 🥷🧑‍🎨 امیرعبداللهیان: سران مقاومت به من گفتند که اسرای غیرنظامی را در زمان مناسب آزاد خواهند کرد. 🥷🧑‍🎨 رسانه صهیونیست مصاحبه خود با یکی از زنان آزاد شده توسط حماس را حذف کرد حقایق افشا شده توسط یکی از زنان اسیر حماس که این گروه مبارز فلسطینی چند روز پیش وی را در اقدامی انسان دوستانه آزاد کرده بود، به مذاق صهیونیست‌ها خوش نیامد، تا این مصاحبه به سرعت حذف شود. 🥷🧑‍🎨 سوگند مردم غزه بر سر پیکر شهید شهروندان فلسطینی در غزه لحظه وداع با شهید شیخ وائل الزرد بار دیگر سوگند یاد کردند تا وقتی جان در بدن دارند راه جهاد و مبارزه را ادامه دهند. 🥷🧑‍🎨 حزب الله فیلم انهدام مرکاوای رژیم را منتشر کرد شکار تانک اسرائیلی با موشک هدایت‌شونده در الضهیره 🥷🧑‍🎨 ابوعبیده: رژیم صهیونیستی می خواهد مرتکب اشتباه دیگری شود یعنی حمله زمینی به غزه؛ بسم الله ما آماده شما هستیم 🥷🧑‍🎨 اولمرت: نتانیاهو تمام شده؛ از سر استیصال حرف می‌زند ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم : نتانیاهو میگوید حماس را نابود میکنیم، که ناشی از استیصال خود اوست. آن هم به دلیل شوک و فشاری که نه تنها از طرف افکار عمومی اسرائیل،‌ بلکه بخصوص از طرف گروهی از حامیان خودش،‌ به او وارد شده معتقدم که بعضی از این دست صحبت‌ها، ادعاهایی هستند که باعث ایجاد انتظارات غیرواقع‌بینانه، برای دستیابی به نتایجی به شدت دور از دسترس می‌شوند. اولمرت افزود: نتانیاهو تمام شده است و دیگه بخشی از تاریخ شده. فعلاً به صورت رسمی به عنوان نخست‌وزیر کار می‌کند،‌ اما تا رفتنش،‌ فرصت خیلی کوتاهی مانده است. 🥷🧑‍🎨 نفوذ کماندوهای فلسطینی از دریا به ساحل عسقلان ؛ درگیری های شدیدی گزارش میشود/ الغالبون 🥷🧑‍🎨 امیر عبداللهیان:یک وزیر در روابط بین الملل و یا سرباز حامی وطن و محور مقاومت!! در طی این ۱۰ روز ایشان پر کارترین شخص سیاسی جهان بودند که با تماسهای تلفنی و نامه و توئیت و سفره ای منظم و مداوم به کشورهای اسلامی،حمایت جهان اسلام را برای غزه ره آورد راه خود نمود. ماشاالله به این سرباز وطن یک وطن دوست واقعی و یک انسان آزاده که به واقعه با شهامت و رشادت از مردم بی پناه غزه دفاع نمود. 🧑‍🎨🥷 سازمان ملل از کشته شدن ۱۴ تن از نیروهایش توسط رژیم صهیونیستی خبر داد 🧑‍🎨🥷 بورل: ایران مانع تشدید تنش در منطقه شود مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت که در تماس تلفنی با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، جلوگیری از سرایت جنگ غزه به منطقه را به نفع همگان توصیف کرده است. یقین دارن فقط یه نفر میتونه جهان رو زیر و رو کنه ، اونم ایرانه..... البته اظهارات امروز رئیس جمهور و وزیرخارجه خط قرمز ایران رو نشون داد. و وقتی چیزی علنی مطرح شد یعنی ایران بر سرش قاطعیت داره......... 🧑‍🎨🥷 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
38.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 لبنان چهارمین مرکاوا را هم شکار کرد/ تمام حسگرهای مرزی منهدم شد/خواب لبنان برای رژیم / تحولات فلسطین / حضور وزیر خارجه آمریکا در فلسطین و فرار به فرودگاه / وحشت هواپیمای آمریکایی در آسمان تلاویو / هشدار قاطع ایران درباره آینده رژیم / کابوس جنگ زمینی و نگرانی دنباله دار صهیونیست ها / مقاومت لبنان 15 پایگاه رژیم و 4 مرکاوا را منهدم کرد / تمام حسگرهای مرزی مورد هدف قرار گرفت 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پناهی جز حضرت زهرا (س) نداریم السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُها التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از میان ما رفتی 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پای صهیون به گور نزدیک است ... 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📌 مردی از تبار فلسطین که شهید دفاع مقدس شد 🔷️ فلسطینی بود و به عـشق امــام، خود را به جبهه رسانده بود. ◇ احمد از شيعيان مخلصی بود که سعادت ديدار با او در عمليات نصر ۷ نصيبم شد. فارسی کم می دانست؛ کلماتی را هم که می دانست در عشق به امام و افتخار بسیجی بودن در رکاب امام زمـان خلاصه می شد. 🔸 هرگاه از امام صحبت میکرد، دستش بر روی قلبش جای می گرفت و اين نشان يک عشق واقعی بين عاشق و معشوق بود. ◇ احمد فلسطين را در آن زمان در جبهه های ما يافته بود و چه زيبا گفته اند: «شـرف المـکان بالمـکين»، اعتبار مکان‌ها به انسان هايی است که در آن زندگی می کنند و چه زيبا می توان اين دو وادی را در جايگاه عـشقِ به معـبود با هم مقايسه کرد؛ فضاهايی که تنها با شهـدا معنـا می شوند. 🔷️ «جبـهه چـه در ايـران يا فلسـطين، حــرم راز با خـداست و پاسـداران اين حــريم شهدايند؛ شهدايی که در آن، چشم مکاشفه بر جهــان غيب گشودند؛ شــهدايی که همسـفران عــرشی امــام بـودند.»* ◽راوی: مسعود شجاعی طباطبایی (مدیرخانه کاریکاتور ایران)🌷جواب سلام علیک است عاشقان🌸🌸🌴🌴🇮🇷 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگر تحمل ندارم... وصیت‌نامه سردار شهید احمد کاظمی 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ایران بدون هشدار قبلی عمل خواهد کرد.... سفیر ایران در لبنان، درباره اظهارات امیرعبداللهیان: ایران هشدارش را از طریق وزیر خارجه نسبت به لزوم توقف کشتار در غزه داد. این هشدارها را جدی بگیرید. "دیگران ممکن است بدون هشدار قبلی وارد عمل شوند." 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اگر فقط 12 روز پیش این عکس در شبکه های اجتماعی منتشر میشد قطعا همه میگفتند : طراحش یک احمق متوهم بوده است البته حالا و بعد از پرواز پاراگلایدرهای فلسطینی روی سر صهیونیست ها ، نگاه ها به این عکس متفاوت است... پرچم بالاست 🇮🇷✌️ 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
. 🚨🚨🚨خبر فوری 🚨🚨🚨 حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان رسانه‌های محلی خبر دادند صدای انفجارهایی که در جنوب لبنان و شمال فلسطین اشغالی شنیده می‌شود در نتیجه حملات توپخانه‌ای و جنگند‌ه‌های رژیم موقت صهیونیستی است. سخنگوی ارتش تروریست صهیونیستی نیز اعلام کرد: 《هم‌اکنون در حال حمله به اهداف نظامی حزب‌الله در جنوب لبنان هستیم》 🧑‍🎨🥷 احتمالا باید فردا مجدد منتظر انتشار فیلم مرکاواهای در آتشِ رژیم باشیم.... 🧑‍🎨🥷 حماس جنگی روانی را آغاز کرده ، باید اعصاب فولادی داشته باشیم..... شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی تاکید کرد که جنبش حماس از دقایقی قبل جنگی روانی را علیه ما آغاز کرده است. این شبکه افزود: ما باید برای روزهای آینده اعصابی فولادی داشته باشیم، زیرا آن‌ها طی ساعات و روزهای آینده تلاش خواهند کرد ما را به وحشت بیندازند. منبع مذکور تاکید کرد که حماس به دنبال فشار بر مراجع تصمیم‌گیری در "اسرائیل" و خنثی کردن حمله زمینی به غزه است. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم صباح الخیر روز سه‌شنبه شما با شروع ذکر یا ارحم الراحمین بخیرو شادی باشد وخداوند عاقبت ماو خانواده مان را ختم بخیر گرداندوقلبت را منور کن بنور قرآن با صلوات بر محمد وال محمد . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۷۱ و ۷۲ رویا با عصبانیت رو برگرداند سمت در: _من میرم، اما منتظر تماس پدرم باشید! صدرا: _هستم! رویا رفت و آیه دست به پهلویش گذاشت. آرام آرام قدم به سمت در برمیداشت که صدایی مانعش شد: +من شرمنده‌ی شما و حاج آقا شدم، روم سیاه! صدرا ادامه‌ی حرف مادرش را گرفت: _به خدا شرمنده‌ام حاجی! حاج علی: _شرمنده‌ی ما نباش! دختر من برای حق خودش نیومده بود، برای رها خانم بود که اومد! حاج علی که با آیه‌اش رفت، صدرا نگاهش به رها افتاد: _تو هم وکیل خوبی هستیا! به درد خودت نمیخوری اما اسم آیه خانم که میاد وسط مثل یه ماده شیر میجنگی! محبوبه خانم: _حتما دکتر خوبی هم هست! برای خودش حرف نمیزنه اما پای دلش که وسط بیاد میتونه قیامت کنه، مثل خاله همدمته! رها: _شرمنده که صدام بالا رفت، ببخشید! رها رفت و جوابی به حرف‌های زده شده نداد، تایید و تکذیب نکرد، فقط رفت... " کجا رفتی خاتون؟ دل به صدایی دادم که در پی حقش این و آن‌سو میرفت! دل به طلبکاری‌ت خوش کرده بودم! دل به طالب من بودنت خوش داشتم! دلم خوش شده بود که پای دلم وسط نیامده از آنم میشوی! کجا رفتی خاتونم؟چه کرده با دلت این آیه؟ چه کرده که بغضش میشود فریادت؟ چه کرده که اشکش میشود غوغایت؟ چه کرده که مادر میشوی برایش؟ چه کرده این آیه‌ی روزهایت خاتون؟ به من هم بیاموز که سخت درگیر این روزمرگی‌هایت گشته‌ام! من درگیر توئم رها..." رها رفت و نگاه صدرا مات جایی که دقایقی قبل ایستاده بود، ماند! رها که سر بر بالین نهاد، بغضش شد اشک و اشکش شد هق هق برای آیه‌ای که تا آمد، شد پشت... شد پناه! برای حرف‌های تلخ رویای همسرش اشک ریخت. رو به آسمان کرد: " خدا... آیه میگه هرچی شد بگو " " باشه، منم میگم شکر! " رها به روزهایی که میتوانست بدتر از امروز باشند اندیشید. به مادرش .... که شد زن دوم مردی که یک پسر داشت. به کتک‌هایی که مادرش از خواهرهای شوهرش میخورد! به رنج‌هایی که از بد دهنی مادر شوهرش میکشید. "مادرم! چه روزهای سختی را گذرانده‌ای! این روزهایت به نگرانی سرنوشت شوم من می‌گذرد؟ منی که این روزها، آرام‌تر از تمام روزهای آن خانه‌ی پدری‌ام؟ مردی که سی و پنج سال تو را آزرد. و اشک مهمان چشمانت شد!" با صدای اذان چشم گشود. صدا زدن‌های خدا را دوست داشت؛ "حی علی الصلاة" دلش را میبرد. وضو که ساخت و چادر سپیده یادگار آیه‌اش را که سر کرد، مردی آرام در اتاقش را باز کرد... و به نظاره نشست نمازش را.. مردی که نمازهایش به زور، به تعداد انگشتان دستش می‌رسید. چند روزی بود که صبح‌هایش را اینگونه آغاز میکرد. به قنوت که رسید، صدرا دل از کف داده بود برای این عاشقانه‌های خاموش! قبل از رها کسی در این خانه نماز خوانده بود؟ به یاد نمی‌آورد! به یاد نداشت کسی اینگونه عاشق باشد... اینگونه دلبسته باشد! "رها! تو که برایم نقشی از ریا نیستی؟! تو کارهایت از عشق است! مگرنه؟ تو خوب بودن را خوب بلدی، مگر نه؟ تو رهایم نکن رها... تنهایم! تنهاترم نکن رها!" رهای این روزهایش دیگر نقش و نقاب دین داری نبود؛ حقیقت آن بود؛ حقیقت آن بود! رها، از نقش و رنگهای دروغین رها بود! قبل از اتمام سلام نمازش رفت... رفت و رها ندانست، مردی، روزهایش با نگاه به او، آغاز میکند! ساعت هفت و نیم صبح که شد، رها لباس پوشیده، آماده‌ی رفتن بود. قرار بود که با آیه بروند. قصد خروج که کردند، صدرا صدایش زد: _صبر کن رها، میرسونمت! +ممنون، با آیه میرم! _مگه امروز میان سرکار؟ +آره از امروز میاد. با هم میریم و میایم! _همون ساعت 2 دیگه؟ رها سری به تایید تکان داد. _کلا مرکز بعدازظهرا کار نمیکنه؟ +نه بعدازظهرا گروه دیگه کار میکنن! دکتر صدر معتقده زنها باید برای ناهار خونه باشن و کانون رو حفظ کنن؛ میگه زیاد باعث میشه نتونن خانواده رو کنار هم نگه دارن برای همینه که ما صبحا تا ساعت دو هستیم و شعار ناهار با خانواده رو داریم تحقیقات نشون داده غذا خوردن با خانواده سر یک سفره، باعث میشه بچه‌ها کمتر از خونه فراری بشن و رو به جنس مخالف بیارن. ما هم که ساعتی حق ویزیت میگیریم؛ پنج یا شش تا مراجع در روز داریم؛ البته بیشتر بشه هم روی روحیهی خودمون تاثیر منفی داره... کلا دکتر صدر اعتقادات خاص خودش رو داره، پول درآوردن بعد از حفظ سلامت. +پس مرد خوبیه _بیشتر برای ما پدره دلش حسرت‌زده‌ی پدر بود! آنقدر حرفش حسرت داشت که دل صدرا برایش سوخت "چه در دل داری خاتون؟ تو که پدر داری! من حسرت‌زده‌ی دیدار پدرم باید بمانم!" آیه: _بشین پشت فرمون خانم، من که نمیتونم با این وضع رانندگی کنم! رها: _آخه با این وضع.... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۷۳ و ‌۷۴
رها: _آخه با این وضع سرکار اومدنت چیه؟ خب مرخصی میگرفتی! آیه: _نیاز دارم به کار! سرم گرم باشه برام بهتره! ساعت 10 صبح رها با مراجعش مشغول صحبت بود. در اتاق با ضرب باز شد،... رها چشم به سمت در گرداند، رویا بود. +پس اینجا کار میکنی؟ _لطفا بیرون باشید، بعد از اتمام وقت ایشون، در خدمتتون هستم! +بد نیست تو که اینقدر چادر دور خودت پیچیدی، توی یه اتاق در بسته با نامحرم نشستی؟ شیطون نیاد وسطتون! رها تشر زد: _لطفا بیرون باشید خانم! خانم موسوی... خانم موسوی... لطفا با نگهبانی تماس بگیرید! رویا پوزخندی زد: +جوش نیار! حرف دارم باهات؛ بیرون منتظرم، معطلم نکن! رها کلافه شده بود. معذرت‌خواهی کرد و مشاوره‌ای که دقایق آخرش بود را به پایان رساند. با رفتن مرد، رویا وارد اتاق شد. +از زندگی من برو بیرون! _من توی زندگی تو نیستم. +هستی! وقتی اسمت توی شناسنامه‌ی صدراست یعنی وسط زندگی منی! _من به خواست خودم وارد زندگی آقای زند نشدم که الان به خواست خودم برم بیرون. +بالاخره که صدرا طاقت میده، تو زودتر برو! _کجا برم؟ +تو کار داری، حقوق داری، میتونی زندگی خودتو بچرخونی. از اون خونه برو! من صدرا رو راضی میکنم. _هنوز نفهمیدید آقای زند دیگه به حرف شما زندگی نمیکنه! +و این تقصیر توئه... تو بری همه چیز درست میشه! رویا فریاد زد و آیه نفس گرفت. صدا را شناخته بود. از مراجعش عذرخواهی کرد و به سمت اتاق رها پا تند کرد. تازه وارد پنج ماهگی شده بود و سنگینی‌اش هر روز بیشتر میشد. در اتاق رها را باز کرد. چند اتفاق افتاد... رها رو گرداند سمت در و نگاه به آیه دوخت. رویا آیه را دید و برافروخته‌تر شد و فریاد زد: _همه‌ش تقصیر شما دوتاست، شوهرمو دوره کردید که از من بگیریدش! رها چشم از آیه نگرفت. نگاهش شرمنده‌ی آیه‌اش بود. رویا به سمت رهایی رفت که ایستاه بود مقابل میزش و نگاه به آیه داشت. با کف دست به سینه‌ی رها زد. رهایی که حواسش نبود و با آن ضربه، به زمین افتاد و چشم‌هایش بسته شد. آیه جیغ زد و نگاهش مات رهای بی‌حرکت شد. خون روی زمین را که قرمز کرد، دکتر صدر و مشفق هم رسیدند... سایه که رها را دید جیغ کشید. دکتر مشفق: _خانم موسوی... خانم موسوی... با اورژانس تماس بگیرید! تمام مراجعان و کادر درمانی آنجا جمع شده بودند. دکتر مشفق درحال معاینه‌ی رها بود، استاد روانپزشکی رها بود. پلیس آمد، اورژانس هم آمد، یکی رویا را برد و دیگری رها را! در بیمارستان، رها هنوز بیهوش بود. آیه بالای سرش دعا میخواند و گهگاه با تلفن رها به صدرا زنگ میزد... هنوز خاموش بود! آیه به پلیس هر آنچه را که دیده بود گفته بود و اکنون منتظر همسر رها بودند! طرف کدام را میگرفت؟ زنش یا نامزدش؟ بعد از چند ساعت بلاخره تماس برقرار شد و صدای صدرا در گوشی پیچید: _رها الان کار دارم، تازه از دادگاه اومدم بیرون! تا نیم ساعت دیگه یه دادگاه دیگه دارم، خودم بهت زنگ میزنم. قبل از آنکه تماس را قطع کند آیه سخن گفت: _آقا صدرا! قلب صدرا در سینه‌اش فرو ریخت؛ از صبح دلش شور میزد و حالا... چرا آیه با تلفن رها به او زنگ زده بود؟ رهایش کجاست؟ _چی شده؟ رها کجاست؟ +بیمارستان... بیاید! بهتون نیاز داره. صدرا بدون فکر کردن به هر چیزی فقط گفت: _اومدم! صدرا بی‌قرار بود، با سرعت میرفت. به بیمارستان که رسید، چشم چرخاند برای دیدن آشنا... کسی نبود! از اطلاعات درباره‌ی رهای این روزهایش پرسید و به آیه رسید... _آیه خانم! آیه نگاه به صدرای بیقرار کرد، میدانست سوالش چیست، پس منتظر نشد که او بپرسد: _بیهوشه، هنوز به‌ هوش نیومده؛ ضربه‌ی سختی به سرش خورده! +چرا؟ تصادف کردید؟ تلفن صدرا زنگ خورد. پدر رویا بود! چه بدموقع! صدا را قطع کرد اما دوباره زنگ خورد. کلافه از آیه عذرخواهی کرد و جواب داد: _الان نمیتونم، باهاتون تماس میگیرم! آقای شریفی: _صبرکن صدرا، مشکلی پیش اومده! خودتو برسون کلانتری، بهت نیاز دارم. صدرا وکیل آقای شریفی بود، اصلا از همین طریق رویا دیده بود و عاشقش شده بود. گوشی را قطع کرد و به سمت در ییمارستان رفت: _برمیگردم! شما پیشش باشید، زود میام. آیه رفتنش را نگاه کرد: "چیزی مهمتر از تمام زندگیت هست آقای زند؟" وقتی به کلانتری رسید، آقای شریفی را دید: _سلام، چیشده؟ من باید برم بیمارستان! آقای شریفی: _چیز مهمی نیست، فقط تو باید رضایت بدی! _رضایت چی؟ آقای شریفی: _چیزی نیست، زیادم طول نمیکشه، با من بیا! وارد اتاق افسر نگهبان شدند. _اینم آقای زند همسر خانم مرادی، اومدن برای رضایت! نام فامیل رها که به همسری صدرا معرفی شد برایش عجیب بود..... 🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۷۵ و ۷۶
نام فامیل رها که به همسری صدرا معرفی شد برایش عجیب بود! چرا این موضوع را مطرح کرده‌اند؟ صدایی افکارش را پاره کرد: _صدرا، زودتر منو از اینجا ببر! "رویا اینجا چه میکنی؟" صدرا: _اینجا چه خبره؟ افسر نگهبان: _مگه شما خبر ندارید؟ صدرا سری به نشان نه تکان داد و اخم افسر نگهبان در هم رفت: _شما گفتید میدونن چی شده و دارن برای رضایت میان و این خانم برای همین نرفتن بازداشتگاه! آقای شریفی: _مشکلی نیست، ایشون نامزد دخترم هستن، الان رضایت میدن! افسرنگهبان: _نامزد دختر شما یا همسر خانم مرادی؟ آقای شریفی: _هر دو! افسر نگهبان سری به حالت افسوس تکان داد و رو به صدرا توضیح داد: _این خانم به جرم حمله به خانم مرادی دستگیر شدن، پدرشون میگن شما رضایت میدید، این درسته؟ رضایت میدید یا شکایت دارید؟ سعی کرد ذهنش را به کار بیندازد، رهای این روزهایش در بیمارستان بود. آیه چه گفت؟ هنوز به هوش نیامده! رویا در کلانتری و رضایت صدرا را میخواست؟ چه گفت افسر نگهبان؟ گفت همسر خانم مرادی یا نامزد خانم شریفی؟! صدرا چه کسی بود؟ در تمام این زندگی‌اش چه کسی بود؟ رویا دیشب چه گفته بود؟ رها که صبح با لبخند سرکارش رفته بود! امروز بیشتر از تمام روهای گذشته با او حرف زده بود! رویا کجای این قصه بود؟ صدرا: _چه بلایی سر رها اومده؟ یکی برای من توضیح بده چرا زنم رو تخت بیمارستانه؟ آقای شریفی: _چیزی نشده، الان مهم اینه که رویا رو ببریم بیرون، اون ترسیده! "رهایش هم میترسید، وقتی زن او شده بود! وقتی رویا داد زده بود، حتما باز هم ترسیده بود! رهایش را ترسانده‌اند؟ این روزها رها از همیشه ترسان‌تر بود. صدرا که ترسش را دیده بود و فهمیده بود! صدرا: _پرسیدم چی شده؟ چرا زنم بیمارستانه! آقای شریفی: _چیه زنم زنم راه انداختی؛ انگار همه چیزو فراموش کردی؟ صدرا رو به افسر نگهبان کرد: _چی شده؟ لطفا شما بهم بگید! افسر نگهبان: _طبق اظهارات شاهد... رویا به میان حرفش دوید: _اون دوستشه، هرچی گفته دروغ گفته! افسر نگهبان: _ساکت باشید خانم وگرنه مجبورم بفرستمتون بازداشتگاه! این آقا هم انگار میلی به رضایت نداره، پس ساکت باشید! داشتم میگفتم آقای زند، طبق گفته شاهد ماجرا، این خانم تو محل کار خانم مرادی باهاشون درگیری لفظی داشتن و در یک حرکت ناگهانی ایشون رو هل دادن، همسرتون زمین میخورن و بیهوش میشن! ضربه‌ای که به سرشون وارد شده شدید بوده و هنوز به‌هوش نیومدن؛ دکتر میگه تا به‌هوش نیان میزان آسیب مشخص نمیشه؛ متأسفانه معلوم نیست کی به‌هوش بیان... دنیا دور سر صدرا چرخید. سرش به دوران افتاد. رهای این روزهایش شکننده بود... رهای این روزهایش به تکیه‌گاهی مثل آیه تکیه داده و ایستاده بود. رهای این روزهایش که کاری به کار کسی نداشت! آیه را آورد برای خاطر رهایی که دل دل میزد برایش! چرا رها خوابید؟ بیدار شو که چشمی انتظار چشمانت را میکشد! این سهم تو از زندگی نیست! آقای شریفی: _تو رضایت بده؛ الان باید برم سفر، وقتی برگشتم، با هم صحبت میکنیم و مسئله رو حل میکنیم! چرا همه فکر میکردند رها مهم نیست؟ چرا انتظار دارند صدرا از همسرش بگذرد؟ چطور رفتار کردی که زنت را اینگونه بی‌ارزش کرده‌اند مرد؟ حالا میدانست چرا وقتی از بیمارستان بیرون آمد، نگاه آیه تلخ شد... شاید او میدانست صدرا به کجا و برای چه میرود؛ شاید او هم از همین رضایت میترسید! صدرا: _من از این خانم... مکثی کرد.... به رویای روزهای گذشته‌اش فکر کرد. رویایی که گذاشت سر خاک تنها برادرش؛ رویایی که همیشه بود و با بهانه و بی‌بهانه بود! رهای این روزهایش همیشه بود و ... میکرد و بود! نفس گرفت: _شکایت دارم! "به خاطر کدام گناهت شکایت کنم؟ مظلومیتِ خوابیده روی تخت را یا نیش‌هایی که به او زدی؟ حرفهای تلخت را یا دل‌هایی که شکستی را؟ برای خودم یا برای او؟ اویی که تمام زندگی‌ام شده! اویی که نمازش آرام دلم گشته؟" صدرا رو برگرداند و از کلانتری خارج شد. رهایش روی تخت بیمارستان بود و بیشتر از آنکه او نیازمند صدرا باشد، صدرا نیازمند او بود! چند روز گذشته بود ، و صدرا بالای سرش، آیه مفاتیح در دست داشت و میخواند. چند باری پدر رویا به سراغش آمده بود. رویا هنوز هم در بازداشتگاه بود. تکلیف رها که روشن نبود. صدرا هم به هر طریقی که بود مانع از آزادی موقت رویا شده بود. چشمان رها لرزید... صدرا بلند شد و زنگ بالای سرش را زد. دقایقی بعد چشمان رها باز بود و دکتر بالای سرش! معاینه‌ها که انجام شد رها نگاهش را از پنجره به آسمان دوخت..... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۷۷ و ۷۸ معاینه‌ها که انجام شد رها نگاهش را از پنجره به آسمان دوخت. آسمان غبار گرفته! صدرا: _خوبی رها؟
رها تلخ شد، بد شد، برای مردی که میخواست مرد باشد برایش: _خوب؟ باید میمردم تا خوب باشم. با روزای قبل فرقی ندارم؛ شما برید به کارتون برسید! صدرا: _رها! این حرفا چیه؟ تو زن منی رها: _زنت اومد دنبال حقش، زنت اومد تو رو بگیره! گفتم که ربطی به من نداره، گفتم که زنش نیستم، گفت برو... گفتم نمیتونم؛ گفتم نمیشه! اما گفت با تو حرف میزنه، گفتم صدرا این روزا به حرف‌تو نیست، گفت تقصیر توئه! کدوم تقصیر؟ چرا هیچکس رفتار بدشو نمیبینه؟ نمیبینه دل میشکنه؟ نمیبینه کاراش باعث میشه کسایی که دوستش داشتن از دورش برن! به من چه که تو نگاهت سرد شده؟ به من چه که رویا تو رو حقش میدونه! سهم من چیه؟ صدرا: _آروم باش رها؛ همه چیز درست میشه! رها: نه تو خونه‌ی پدرم جا دارم نه تو خونه‌ی شوهرم، چی درست میشه؟ آیه مداخله کرد: _رها... این توئه، مواظب باش مردود نشی! آیه از اتاق بیرون رفت. رها نیاز داشت خودش را دوباره بسازد، آخر دلش شکسته بود! صدرا حس شکست میکرد. رهای این روزهایش خسته بود... خسته بود و مردش تکیه‌گاهش نبود. خسته بود و مردش مرهمش نبود. زود بود برایش که آیه باشد برای رهایش! رها آیه میخواست برای رها شدن... رها آیه میخواست برای بلند شدن؛ آیه شاید آیه‌ی رحمت خدا باشد برای او و رهایی که برای این روزهایش بود. رها را که به خانه آوردند، محبوبه خانم با لبخند نگاهش کرد: _خوبی مادر؟ رها نگاهش رنگ تعجب گرفت. لبخند محبوبه خانم عمیق‌تر شد: _اینقدر عجیبه؟ من اونقدرا هم بد نیستم که الان تعجب کنی، ما رو ببخش، اصلا نمیدونم چرا راه رو غلط رفتم؛ اما خوشحالم که این اشتباه باعث شد تو به زندگی ما بیای نگاه رها به پشت سر محبوبه خانم افتاد. مادرش بود که نگاهش میکرد. _مامان! +جانم دخترکم؟ رها خود را در آغوش مادر رها کرد و هر دو گریستند... رها اشک صورت مادر را پاک کرد: _اینجا چیکار میکنی؟ چطور اینجا رو پیدا کردی؟ +هفته قبل پدرت سکته کرد و مُرد.... رها دلش برای مردی که پدر بود سوخت. "چطور باید جواب آنهمه ظلم‌ها را میداد؟ چطور جواب حق‌هایی را که ناحق کرده بود را میداد؟" _خدای من... من نمیدونستم! اشک ریخت برای پدری که پدری را بلد نبود. +بعد از هفتمش که فقط خانواده رفتن سر خاکش، رامین منو از خونه بیرون کرد. نمیدونستم کجا برم و چیکار کنم. شماره‌ی آیه رو داشتم، بهش زنگ زدم و اومد دنبالم و آوردتم اینجا. اون‌موقع بود که فهمیدم بیمارستانی و چه اتفاقی افتاده. بعد هم زحمتم افتاد گردن محبوبه خانم. _این چه حرفیه؟ اینجا خونه‌ی رها جان هم هست. رها تعجب کرده بود ، از این رفتار مادرشوهری که تا چند روز قبل نگاهش هم نمیکرد... آیه لبخند زد. یاد چند روز قبل افتاد که محبوبه خانم به خانه‌اش آمد... محبوبه خانم: _شرمنده که مزاحم شدم، اما اومدم باهاتون مشورت کنم. در واقع یه سوال ازتون داشتم. حاج علی: _بفرمایید ما در خدمتیم! محبوبه خانم: _زندگیمون به هم ریخته، عروسم بعد از مرگ پسرم رفته و قصد برگشت نداره! نامزدی صدرا با دختری که خیلی دوستش داشت بهم خورده! دختری عروسم شده که نمیشناسمش اما همیشه صبور و مهربونه! خون پسرم رو بخشیدن و این دختر رو آوردن گفتن خون‌بس! حاج‌آقا من اینا رو نمیفهمم، نمیفهمم این دختر چرا باید جای برادرش مجازات بشه؟ این قراره درد بکشه یا ما با هر بار دیدنش باید عذاب بکشیم؟ الآنم که گوشه بیمارستان افتاده!نمیدونم باید چیکار کنم، این حالمو بدتر میکنه. حاج علی اندکی تامل کرد: _دستور دین خدا که مشخصه، یا ببخش و تمامش کن یا قصاص کن و حقتو بگیر و تمومش کن! حالا این سنت خون‌بس که از قدیم در بعضی مناطق بوده و الآنم هست، از کجا ریشه داره رو نمیدونم! اونم حتما حکمتی توش بوده، اما حکم خدا نیست! شما اگه ببخشی، قلبت آروم میشه و جریان تمام میشه، بعد از قصاص هم جریان تموم میشه، اما وقتی خون‌بس آوردی یعنی هر لحظه میخوای برای خودت یادآوری کنی که چی شد و چه اتفاقی افتاد. اون دختر به گناه نکرده مجازات شد و خدا از گناه شما بگذره که رو آزار دادید؛ کسی دیگه بود و الان داره زندگیشو میکنه. شما کسی رو مجازات کردید که نداشت جز اینکه مادرش هم قربانی همین رسم بود. مادرش هم سختی زیاد کشید. آیه و رها خانم سال‌هاست با هم دوستن و من تا حدودی از زندگیشون خبر دارم! اون دختر نامزد داشت و به کسی دل بسته بود. شما همه‌ی دنیا و آرزوهاش رو ازش گرفتید. محبوبه خانم: _خدا ما رو ببخشه، اون‌موقع..... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸
سلام صبح زیباتون بخیر 🌸 امیدوارم خدا به زندگَیتون برکت🍃🌸 به قلبتون مهربانی به روحتون آرامش به جانتون سلامتی بده و از نعمتهای بیکرانش همیشه بهره مندتون کنه در پناه لطف خدا سه شنبه تون زیبا 🌸 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به‌ هم‌ می‌ریزد این‌ آشوب‌ها وقتی‌ جهان‌ را غبارآلود می‌بینی‌ تمام‌ آسمان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌كند؟ در هر كجای‌ نقشه‌ باشی‌ فلسطین‌ مثل‌ بغضی‌ از تو می‌گیرد امان‌ را دل‌ این‌ سنگ‌ها را اشك‌ شاید... نه‌، بعید است‌ دل‌ ما را به‌ درد آورد ، امّا دیگران‌ را... ! و حالا چند جای‌ نقشه‌ طوفانی‌ست‌، ابری‌ست‌ و حالا بیشتر این‌ مردم‌ بی‌خانمان‌ را... میان‌ دود و خاكستر رها می‌بینی‌، ای‌كاش‌ زمین‌ قدری‌ فرومی‌برد غم‌های‌ زمان‌ را خیالت جمع! روزی‌ می‌رسد، مردی‌ می‌آید که می‌گیرد از این‌ نامردها تیر و كمان‌ را چه‌قدر این‌ روزها داغند سرخطّ خبرها خبرهایی‌ كه‌ آتش‌ می‌زنند آتش‌فشان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌كند؟ لبنان‌، یمن‌، بحرین‌، وقتی‌ خبر لرزانده‌ از آن‌ سو تن‌ نصف‌ جهان‌ را 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌏این قنات، در ٢٧٠٠ سال پیش ساخته شده است. قنات قصبه، شهرستان گناباد، قدیمی و تاریخی‌ترین قنات جهان است. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸