+ انگاری که آقا محمد خواسته بره راهیان نور ولی مامان مخالفت کرده آقا محمدم عصبی رفته بیرون و ماشین زده بهش الان بیمارستانن .....ما هم آمدیم دنبال تو
دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و زدم زیر گریه، عمو و خاله که اونور خیابون بودن با دیدن ما با شتاب به سمتمون دویدن
.
.
.
دکتر گفت از سر داداش محمدم عکس بگیرن، که مطمئن شن ضربهای که به سرش خورده آسیب جدی براش نداشته .
وقتی جواب آزمایش ها و عکس رو دید، کاغذی امضا کرد که مامان رفت حسابداری.
وقتی با محمد تنها شدم گفتم:
_داداش میشه امسال اصلا نری؟ اخه.....
محمد:_ تو هم که حرفای مامانو میزنی ولی من باید برم
سر به زیر و مظلومانه گفت
_ابجی قشنگم تو مامان رو راضی کن برات جبران میکنم قول میدم
دلم براش سوخت حق داشت یکم فکر کردم که راهی به ذهنم رسید .
.
.
.
تازه شام خورده بودیم. رفتم چای دم کنم دیدم مامان تو اتاق نشسته و داره کتاب میخونه. پیش خودم گفتم بهترین وقت الانه
چای دم کردم دوتا استکان ریختم برای خودمو مامان بردم. در زدم و مامان گفت:
_ چای نمیخام شیوا. دستت درد نکنه مامان
بی توجه به حرف مامان سینی رو گذاشتم زمین کنار مامان رو زمین نشستم. بلد نیستم مقدمه چینی کنم ولی #توکل کردم بخدا و گفتم
_مامانی چرا نمیذاری محمد بره؟
+تو کاری نداشته باش عزیزم
_مامان گناه داره محمد، بعد بابا، خیلی محمد داغون شد، بذار بره حالش خوب بشه
+مگه من بعد از رفتن بابات دلم به کی خوشه؟ نه عزیزم نمیتونم بذارم پاره تنم بره
با خنده گفتم
_اخه مامانی مگه میخواد بره میدون جنگ اینجوری میگی؟
مامان با لحنی نرم تر گفت
_ مادر نیستی بفهمی چی میگم
کلی دیگه حرف زدم که اخر مامان قبول کرد بذاره محمد بره. وقتی خبر رو بهش دادم ، از خوشحالی، پشت تلفن داد میزد ازم تشکر میکرد
عمو محمود اینا امروز میومدن خونمون بعد از شهادت بابا زود زود به ما سر میزدن. با شیدا لب حوض نشستیم و که یه فکر خوب به ذهنم رسید .
_ آره خلاصه آقا محمد مام میخواد زن بگیره اونم از جبهه
قیافه شیدا دیدنی شد
+ از..... از جبهه..... مگه اینجا چشه؟
_ هیچیش نیست ، ولی داداش من میخواد از جبهه زن بگیره تو چرا رنگت پرید
+ من..... نه .....خیلیم خوبم
لبخند شیطنت واری زدم و گفتم
_ آها فهمیدم
+ چی.....چیو...
_ اینکه تو میخوای زن داداش.....منو تیکه تیکه کنی ؟؟؟
نفس راحتی کشید و گفت
+ چقدر بیمزه شدی شیوا . مگه بیکارم
_ بعدشم تو نمیدونی زنا الان دیگه جنگ نمیرن دیوونه
نفسش رو صدا دار بیرون داد
و در واقع منی که متوجه رفتار عجیب شیدا شده بودم از خنده میخواستم زمین گاز بگیرم بخاطر همین جوابش رو ندادم
🍄از زبان محمد🍄
مامان قبل رفتن منو از زیر قرآن رد کرد
_ مامان من که نمیرم میدون جنگ
+ هیس . اونجا مینهای خنثی نشده داره
_ ای بابا
خلاصه یه کاسه آبم داد دست شیوا که بریزه پشت ماشین. کلی هم ساندویج کتلت برام درست کرد انگار میخوام برم دیگه نیام، قرآن تو دستش رو داد دست شیدا خانم، که دوباره از زیرش رد شم ، البته حقم داره بعد بابا دیگه نمیخواد کسیو از دست بده ....
از عمو محمود و خاله زینب خداحافظی کردم و رفتیم بیرون منتظر ماشین. دو ، سه دقیقه بعد ماشین اومد، از زیر قرآنی که دست شیدا بود رد شدم...
_ خداحافظ شیوا
+ خداحافظت داداشی
_ خداحافظ شیدا خانم
شیدا خانم نگاهی بهم کرد و خیلی آهسته گفت
+ خداحافظ
لبخندی به همه زدم و سوار ماشین شدم قبل بستن در، بلند گفتم یاعلی و دستم رو به نشونه خداحافظی تکون دادم در رو بستم و شیوا هم کاسه آب رو ریخت پشت سرم.
رسیدیم به اتوبوس ها سوار اتوبوس برادرا شدیم و حرکت کردیم. #چفیه_بابا رو برداشتم و انداختم گردنم، با بودن چفیه، حس خیلی خوبی داشتم.
یکی، دو ساعتی گذشت که بالاخره رسیدیم و یه آقایی که فکر کنم آقای محمدی بود راهنماییمون کرد
🌸﷽🌸
🌱ذکر روز شنبه🌱
🌺 یا رب العالمین 🌺
🔷 تاریخ: بیست و هشتم بهمن ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با هفتمین روز از ماه شعبان معظم سال ۱۴۴۵
🔶 مناسبت ها :
🌹سالروزشهادت حجت الاسلام سیدعباس موسوی دبیر کل حزب اللَّه لبنان(سال۱۳۷۰)
روز هوای پاک
🌲السلام علیک یا رسول الله(ص)
🍃 آیه روز
وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (۲۲-نور)
ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
🍁حدیث روز
پيامبر صلى الله عليه و آله
يا عَلىُّ لاتُشاوِر جَبانا فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيكَ المَخرَجَ وَلاتُشاوِرِ البَخيلَ فَإِنَّهُ يَقصُرُبِكَ عَن غايَتِكَ وَلاتُشاوِر حَريصا فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّها؛
اى على با ترسو مشورت مكن، زيرا او راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن، زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با حريص مشورت مكن، زيرا او حريص بودن را در نظرت زيبا جلوه مى دهد.
(علل الشرايع، ج2، ص559، ح1)
🌿زلال احکام
خواندن نماز به نيّت قضا در وقت ادا
س: اگر شخصى به اشتباه گمان برد که وقت نماز صبح تمام شده و نماز خود را به نيّت قضا بخواند و هنگام نماز ظهر بفهمد که نماز صبح قضا نشده بود، حکم نمازى که خوانده چيست؟
ج) اگر به قصد وظيفه فعليه و آنچه بر عهده او مىباشد نماز را خوانده، صحيح است.
استفتائات مقام معظم رهبری
http://eitaa.com/ashaganvalayat
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🎬 آزمایش پهپاد جدید روسیه🔥
🔷تصاویری از آزمایش پهپاد جدید روسیه با قابلیت حمل محموله ای به وزن یک تن با برد پروازی تا مسافت ١٠٠٠ کیلومتر
https://ble.ir/ashaganvalayat
🚨سید حسن نصرالله:
⚠️ دشمن پای خود را از گلیمش درازتر کرد.ما به آن خواهیم فهماند که ترور زنان و کودکان تقاص بسیار سنگینی دارد و به همگان نشان خواهیم داد که هیچکس نمیتواند به جان لبنانی تعرض کند.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🎬نبرد جبهه شرق و غرب در جنگ روسیه و اوکراین
🔷 ویدیو منتشر شده از یکی از داوطلبان سوری حاضر در صفوف ارتش روسیه در جبهه مقابله با ناتو در خاک اوکراین
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🔴 ناتو |🔻برگزاری رزمایشها برای آمادگی جنگ با روسیه است
🔹 «راب باوئر» رئیس کمیته نظامی ناتو گفت که بزرگترین رزمایش تاریخ این ائتلاف نظامی به هدف آمادگی برای درگیری احتمالی با روسیه اختصاص داده شده است.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثبت رکورد گینس
😋
🍵🥮🥘🥗🌯🌮
🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
https://ble.ir/ashaganvalayat
📚دیگی که زایید سر زا هم میرود
در مواقعی که کسی مطلب غیر قابل قبولی را به خاطر منافع خود بپذیرد و چندی بعد از بابت همان مطلب ضرر کند از این مثل استفاده میکنند تا نتواند انکار و اعتراض کند.
میگویند ملانصرالدین چند بار از همسایهاش دیگی قرض کرد و هر بار دیگچهای داخل آن گذاشت و دیگ را پس داد. همسایه میپرسید دیگچه از کجا آمده؟ جواب میداد دیگت آبستن بود و در خانه ما بزایید.
بار آخر دیگی بسیار بزرگ از همسایه به عاریت گرفت و پس نداد. همسایه به در خانه او آمد و سراغ دیگش را گرفت. پاسخ داد دیگت چند روز پیش سر زا از دنیا رفت. همسایه گفت دیگ که نمیمیرد. ملانصرالدین پاسخ داد:
دیگی که میتواند بزاید حتما روزی هم ممکن است سر زا بمیرد.
داستان دیگری نیز میگوید روزی شخصی ناشناس دو مرغ برای سلطان محمود آورد و گفت امروز به نیت شراکت با سلطان نرد بازی کردم و برنده شدم و شایسته دیدم که این دو مرغ را که سهم سلطان است به قصر بیاورم. سلطان قبول کرد و دستور داد تا مرغها را از وی بگیرند. تا چند روز آن مرد هر روز چند مرغ میآورد و هر بار همان را میگفت و سلطان میپذیرفت.
یک روز با حالی ناراحت و دست خالی نزد سلطان آمد. سلطان او را ناراحت دید و علت پرسید. آن مرد پاسخ داد امروز به شراکت با سلطان در بازی نرد هزار دینار باختم. سلطان خندید و دستور داد پانصد دینار سهمش را به او بدهند و به وی گفت از این پس بیخبر از من به شراکت من قمار نکن.
.#داستانهای_آموزنده
https://ble.ir/ashaganvalayat
جالب بود💚🌿
*در زمان قديم که يخچال نبود، خنک ترين آب قنات در تهران، قناتى بود كه بعدها زندان قصر در آن ساخته و بنا شد. بعد از آن، هركس به زندان ميافتاد، ميگفتند رفته آب خنک بخوره.*
*و اين اصطلاح بعدها شامل همه زندانی هايی شد كه به زندان می افتادند!!*
‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
*قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتند زیارت شاه عبدالعظیم پول رفت وبرگشت ماشین را باید اول میدادند*
*برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینها چون پول بلیط را قبلا دادند وحتما برمیگردند خانه هاشان،الکی تعارف میکردند که تو رو خدا شب پیش ما باشید!!!*
.
.
*از آنجا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد...*
‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
*اصطلاح "بوق سگ" چیست؟ اینکه گفته میشود از صبح تا بوق سگ سر کارم!!*
*در قدیم بازارها دارای چهار مدخل بودند که شبانگاهان آنان را با درهای بزرگ می بستند و تمامی دکانها نیز به همین طریق قفل میشدند .. از آنجا که همیشه احتمال خطر میرفت،نگهبانانی نیز شب در بازار پاسبانی میدادند.*به دلیل اینکه نمیتوانستندتمامی بازار را کنترل کنند ، سگهای وحشی به همراه داشتند که به جز خودشان به دیگری رحم نمیکردند. پاسبانان شب، در ساعت معینی از شب، در بوق بزرگی که ازشاخ قوچ بود ، با فاصله زمان معینی میدمیدند بدین معنا که عنقریب سگها را دربازار رها خواهیم کرد . دکانداران نیز سریع محل کسب خود را ترک کرده وبه مشتریان خود میگفتند دیر وقت است وبوق سگ را نواختند. از آن زمان بوق سگ اصطلاح دیر بودن معنا گرفته !*
‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️
*به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.*
*ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !*
*وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.*
*ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!*
*مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!*
*چون دیگر فروشندههاازاین داستان آگاه شدند،همگی ماستها را کیسه کردند!!!*
.*وقتى ميگن فلانى ماستش را كيسه كرده يعنى اين...*
#داستانهای_آموزنده
•✾📚
http://eitaa.com/ashaganvalayat
همزمان با اقدامات ضدروسی امریکا و تصویب یک بودجه حدود 80 میلیارد دلاری برای ادامه جنگ در اوکراین، مرگ یکی از عناصر وابسته به امریکا در زندانهای روسیه، غربیها را آشفته کرده است. آلکسی ناوالنی که مامور شناسنامهدار سیا و امآی 6 بود، فکر میکرد میتواند در ادامه انقلابهای رنگی در جمهوریهای سابق شوروی در روسیه هم با کمک رسانهای، مالی و پشتیبانی غرب چنین کاری کند اما مرگ او همزمان با تصویب کمک 80 میلیارد دلاری بایدن به ادامه جنگ علیه روسیه نشان داد که مزدوران غرب و خائنها در روسیه به بدترین سرنوشت ممکن دچار میشوند.
عدهای از رسانههای فارسی زبان و حتی حکومتی و دولتی از ناوالنی به عنوان «مخالف پوتین» و «مهمترین یا بزرگترین مخالف یا دشمن پوتین» یاد کردهاند، در حالی که باید او را به عنوان «مهمترین، بزرگترین و اصلیترین مزدور امریکا و انگلیس و در مجموع غرب برای انهدام روسیه مینامیدند. متاسفانه وقتی سواد رسانهای نباشد و همه از روی دست رسانههای غربی کپی کنند، تهش هم میشود همین. او مخالف پوتین نبود بلکه مزدور امریکا و انگلیس بود، مزدوری که قرار بود مانند اوکراین روسیه را هم نابود کند اما خودش نابود شد.
سرنوشت هر خائنی بهتر از این نخواهد بود؛ در همین کشور ما وقتی تروریستهای مسلح که نه تنها اعتراف کردهاند، بلکه مستندات عینی آنها در مورد اقدامات تروریستی منتشر شده و همه دیدهاند به دار مجازات آویخته میشوند، عدهای سادهلوح و ابله میآیند و برای اینها دلسوزی میکنند. هر کسی که برای خائنها، وطنفروشها، مزدورها دلسوزی کند تفاوتی با آنها ندارد.
🆔 فقط کافیست لمس کنید.
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ خیانت عربستان سعودی و امارات به جهان عرب و جهان اسلام
🔹وزیر راه رژیم صهیونیستی: اگر امارات و عربستان به دادمان نمیرسیدند ادامه جنگ غزه بسیار دشوار میشد.
🔹وزیر حمل و نقل رژیم صهیونیستی از مسیر جدید تدارکاتی که محاصره دریای سرخ یمن را دور می زند، فاش کرد.
🔹کالاها از بندر Mundra هند به امارات متحده عربی حمل می شوند و سپس از طریق عربستان سعودی و اردن از طریق کامیون به اسرائیل منتقل می شوند.
https://ble.ir/ashaganvalayat
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥موشک های رهگیر دشمن در آسمان کریات شمونا پرتاب شد.
http://splus.ir/ashaganvalayat