eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.9هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
53.2هزار ویدیو
71 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه و نظرات مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 ادمین: @salar220
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔴 برداشت‌‌های انحرافی از ✨ ♦️بعضی‌ها، انتظار فرج را به این می‌دانند که در مسجد، حسینیه، و در منزل بنشینند و کنند و فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از خدا بخواهند... دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم، که یک کاری بکنند، نبودند. 🙊 ♦️یک دسته دیگری بودند که انتظار را می‌گفتند: این است که، ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می‌گذرد، ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می‌کنند، دیگر ما تکلیفی نداریم.🤐 ♦️یک دسته‌ای می‌گفتند: که باید پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‌خواهند بکنند، گناه‌ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. 😱 ♦️یک دسته‌ای از این بالا‌تر بودند. می‌گفتند: باید دامن زد به . دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف بیاورند.که این دسته اشخاص لوح هم بودند.😶 ♦️یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند: هر اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت است و برخلاف اسلام است. آنها بودند (1)😏 ♦️حضرت صاحب که تشریف می‌آورند، برای چه می‌آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند را . برای اینکه حکومت را کنند. برای اینکه را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را، برای اینکه حضرت بیایند؟!😒 ♦️قوانینی که در راه بیان و تبلیغ ونشر و اجرای آن، سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ 🤨 ♦️آیا خدا، اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت ، اسلام دیگر همه چیزش را‌‌ رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آن‌ها بد‌تر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است (2) 📚(1): صحیفه نور امام خمینی، جلد۲، صفحه۱۹۶-۱۹۷ 📚(2):کتاب ولایت فقیه امام خمینی، صفحه ۳۰ ╔═.🍃.════╗ http://t.me/Ashagan110 ╚════.🍃.═╝
کانال عاشقان ولایت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 این جمعه هم گذشت وآقامون نیومد چندجمعه دیگرمولای من ببخش که سرم گرم زندگیست اقا اللهم عجل لولیک الفرج 100صلوات ذکرروزجمعه جهت سلامتی امام زمان 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 اللهم عجل لولیک الفرج: ادرس ما در سروش 👇👇👇👇 http://sapp.ir/ashaganvalayat ادرس ما در ایگپ 👇👇👇👇 https://iGap.net/ashaganvalayat ادرس ما در تلگرام 👇👇👇👇 http://t.me/Ashagan110 ادرس ما در ایتا 👇👇👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌿 خودت گفتی که وعده در بهار است 🌺🌿 بهار آمد دلم در است 🌺🌿 بهار هر کسی عید است و نوروز 🌺🌿 بهار عاشقان یار است 🌸 برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج آن عزیز، دل های عاشق 5 صلوات مهدوی: 💐 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💐 🌺 🌺
حاج یوسفی: _دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام قنادی برات میگم چی شده. خداحافظ! تماس را قطع کرد و منتظر به مردم نگاه کرد. هیچکس حرف نمیزد اما نگاه‌ها هنوز هم پر از کینه و نفرت بود. دخترک آرام از حاج یوسفی تشکر کرد ، و به درون خانه رفت. زهرا هنوز گریه میکرد. محمدصادق بُغ کرده گوشه‌ای نشسته بود. صدای مادر را میشنید که ناله میکند. وقت داروهایش بود و حتما گرسنه‌اش هم شده بود. به آشپزخانه رفت و صبحانه را آماده کرد. سفره را پهن کرد و کنار بستر مادر نشست و آرام نان خشکی که در شیر گرم ریخته بود را به خوردش میداد. بعد از آسمانی شدن ، قلب مادر هم ایستاد! یکسال بعد هم آلزایمرش شروع شد. مادر از کار افتاده، گوشه‌ی خانه در بستر بود. و تمام حقوقی که از میگرفتند خرج داروهای قلب مادر میشد. از روزی که مشغول کار شده بود، کمی آب زیر پوست زهرا و محمدصادق رفته بود؛ طفلی‌ها از همه‌ی لذت‌های دنیا محروم شده بودند و شکایت نمیکردند؛ این هم بدبختی دیگری که بر سرشان آمده بود. _آبجی مریم! صدای زهرایش بود. خواهرکش! ِ+جان آبجی؟ زهرا: _امروز میریم حرم؟ مریم به فکر رفت. مادر را به که میسپرد؟ میشد چند ساعتی تنها باشد؟ داروهایش را که میخورد، چند ساعتی میخوابید: _مامان که خوابید میریم. زهرا با شوق کودکانه‌اش دوید و از کمد کوچک کنار اتاق، لباسهایش را آورد و مقابل مریم گذاشت. مقابل گنبد که قرار گرفت، زانو زد. زهرا با آن چادر سیاهی که بر سر داشت، کنارش نشست، محمد صادق پشت‌سرشان ایستاده بود. مرد بود دیگر! داشت روی ناموسش! مرد که باشی سن و سالت مهم نیست! در هر سنی که باشی، غیرتی می‌شوی روی خواهرهایت! مرد که باشی گرگ میشوی برای دریدن گرگ‌های دنیای خواهرت! مرد که باشی شش دانگ حواست پی ناموس میدود، مهم نیست چند سالت باشد! نگاه مریم به گنبد طلای امام رضا (ع) دوخته شد در دل زمزمه کرد : " السلام علیک یا غریب الغربا! سلام آقا!سلام پناه بی‌پناه‌ها! سلام انیس جان! اذن دخول میدی؟ اذنم بده که خسته آمده‌ام سوی مرقدت! اذنم بده که شکسته پر آمده‌ام سوی گنبدت! آقای شهر بی‌سروسامان روزگار! آقای خسته‌تر ز من و همرهان من! ای صحن تو شده سامان قلب من! آقا نگاه میکنی که چگونه ؟ آقا نگاه میکنی که مرا میزنند؟ در شهر تو روی دلم میکشند؟ آقای ضامن آهو مرا ببین! آقا فقط تو مرا ببین! آقای شهر بی‌سروسامان روزگار! بنگر که چادر مادرت به سر دارم! ببین کنار نامم تو را دارم! که مرا هجمه کرده‌اند! و رسوای عالم و آدم نموده‌اند! آقای خستگی من و اهل خانه‌ام! دردانه‌ی صدیقه کبری، دلم شکست! 😭من آمدم که بستانم به دست تو! 😭ضربی زنم به طبل انوشیروانی‌ات!" صدای نقاره‌ها بلند شد. مریم چشم‌های خیسش را گرداند. لبخند بر لبش آمد! یکی دیگر گرفت! این صدای نقاره‌ها ندای شفا یافتن بود؛ شاید هم صدای ضرب طبل انوشیروان بود! " آقا! چگونه با دلم بازی میکنی؟ این همزمانی و این هم‌آوایی‌ات! آقا به من خسته اشاره میکنی؟ حقم بگیر ای تو تمنای بی‌کسان! حقم بگیر ای که نوایت مرا نشان! آقای خسته‌تر ز من و روزگار من! از روسیاهی من رو سیه گذر!" مریم که اشک میریخت، زهرا به کبوترهای روی گنبد نگاه میکرد. محمدصادق اخم کرده و برای امام، از امروز مریم میگفت، از دردهای مادر میگفت، از اشک‌ها و هق‌هق‌های زهرا میگفت! " امروز جمعه بود... جمعه‌های دلگیر! امروز جمعه بود... جمعه‌ای که بوی میداد؛ جمعه‌ای که بود میداد، بوی درد بی‌کسی! بوی درد نبود تو... تویی که منجی بشریتی! تویی که اگر بیایی دیگر زخم زبان نمیزنند! تویی که بیایی دیگر نمیزنند! تویی که بیایی دیگر یتیمی معنا ندارد؛ مگر تو پدرِ همه‌یِ امتِ پدرت، نیستی؟ مگر تو درد کل جهان نیستی؟ مگر تو مصلح کل جهان نیستی؟ پس بیا...بیا که حرفهای زیادی با تو دارم اگر بیایی! " گریه‌هایش که تمام شد، به زیارت رفت. حرم مثل همیشه شلوغ بود. حرم مثل همیشه آرام بود؛ حرم مثل همیشه آرامش بود. حرم مثل همیشه پر از حاجتمند بود... حرم مثل همیشه بود. مثل همیشه‌هایی که با پدر می‌آمد. مثل همیشه‌هایی که ویلچر را با عشق هل میداد. همیشه‌هایی که میآمد و میرفت. دلش زیارتنامه میخواست. دلش دو رکعت نماز زیارت میخواست.دلش سر بر شانه‌ی ضریح گذاشتن میخواست. دلش دو رکعت نماز بالا سر میخواست. زیارتنامه امین‌الله میخواست. دلش فقط امامش را میخواست. اینجا کسی تهمتش نمیزد! اینجا کسی..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۴۱ و ۴۲ اینجا کسی تهمتش نمیزد! اینجا کسی از بالا نگاهش نمیکرد. اینجا همه یکرنگ میشدند. مثل لباس احرام مکه میشدند.
🏴 سفارش موکّد امام زمان ارواحنا فداه در مورد خواندن زیارت عاشورا ⚫️ چنان که در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان ارواحنا فداه داشته‌اند؛ حضرت به سید رشتی می‌فرمایند: که چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ و بعد سه بار می فرمایند "عاشورا، عاشورا، عاشورا". 📚مفاتیح الجنان داستان سید رشتی ♦️امام صادق صلوات الله علیه در رابطه با زیارت عاشورا به صفوان فرمودند: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند چیز را برای خواننده‌ی آن تضمین می‌کنم: ۱-زیارتش قبول می‌شود. ۲-سعی و کوشش او مشکور می‌باشد. ۳-حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد. سپس فرمود: «ای صفوان، هرگاه برای تو به سوی خداوند متعال حاجتی روی داد، پس به وسیله‌ی این زیارت از هرجا و هر مکانی که هستی، به سوی آن حضرت توجه کن و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار بخواه که برآورده می‌شود و خداوند وعده‌ی خود را خلاف نخواهد کرد.» 📚 بحارالانوار، جلد ۹۸، ص ۳۰۰ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉ 🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat