eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.8هزار دنبال‌کننده
35.4هزار عکس
41.3هزار ویدیو
36 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
🐸قورباغه هایی که مامور خدا بودند! 👈حتمااا بخونید تا بیشتر قدر امنیت و آسایش خود را بدانیم🥺 ✍هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است. 😓عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد. می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است. اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خود دوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!😥 می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم. به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو های ما به گوش کسی برسد.😭 شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه را شنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودن. تا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا (علیه السلام) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد. 🌹راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا غواص با ذکر صلوات 🕊 اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۰فروردین سالگرد شهید اهل قلم مرتضی اوینی 🌹 ✨اگر شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین می گردد، همه ی شب های شب قدر است ✍ خوشا بحال آنانکه این شبها را دانستند و رستگار شدن ♦️قابل توجه مسئولین ♦️ و مدعیان ♦️ 🗯👤به گمانم سید شهدای اهل قلم شهید آوینی این صحنه ها را دیده بود که فرمود : ✍(آری؛ ما ازاین موهبت بر خوردار بودیم که انسان دیدیم. ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا 🌹 تجربه کردیم . ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد ؛ عشق راهم ؛ امید را هم ؛ زهد را هم ؛شجاعت را هم؛ و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیده اند ؛ ما به چشم دیدیم . 📌ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند . لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔆متن شبهه : بیانیه مشترک روسیه و شورای همکاری خلیج فارس درباره جزایر ایرانی را دیدید؟ دیدین روسیه از پشت خنجر زد؟ 🔆 پاسخ شبهه در پاسداری از اندیشه‌ها و ارزشهای انقلاب اسلامی: 1️⃣ ایران نیز شبه جزیره کریمه و چهار منطقه دیگر که مورد اختلاف روسیه با اوکراین است را جزء روسیه نمی داند. پس اختلاف نظرهای سیاسی طبیعی است و نمی توان انتظار داشت که همه یکسان فکر کنند. 2️⃣ آنچه در بیانیه مشترک وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس و روسیه آمده، حمایت از «تلاش‌های امارات عربی متحده برای راه‌حل مسالمت‌آمیز به منظور حل مسأله جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق گفت‌وگوهای دوجانبه و یا مجامع بین‌المللی» است. پس روسیه صرفاً از مذاکره و راه های بین المللی برای حل مسئله حمایت کرده نه اینکه امارات را مالک جزایر ما دانسته باشد. 3️⃣ با همه‌ی اینها، ما با روسیه و هیچ کس دیگر، تعارف نداریم و در همین حد هم انتظار هم نوایی با امارات را نداریم و لذا سفیر وی دیروز احضار و مراتب اعتراض ایران به این کشور ابلاغ شد. چون ایران خود را مالک قطعی این جزایر می داند و این موضوع را قابل مذاکره نمی داند. سفیر روسیه نیز احترام به تمامیت ارضی ایران را پذیرفته است. 4️⃣ بارها گفته ایم که کشورهای مختلف در دنیا به دنبال منافع خود هستند و با کسی عقد اخوت ندارند. مهم این است که با دیپلماسی فعال و قدرتمند، از حقوق و منافع خود دفاع کنیم. در رابطه با روسیه نیز ایران به همین شکل عمل می کند اما پروپاگاندای رسانه ای غرب و غرب گرایان با بزرگنمایی برای اینکه تسلط خود برای ایران عزیز ما را بازیابی کنند، در فضای رسانه ای و مجازی روسیه هراسی ایجاد می کنند تا ایران نتواند از منافع مشترک خود با این کشور و دیگر کشورهای همسایه بهره مند گردد. http://eitaa.com/ashaganvalayat
سرش را بالا برد... ناراحتی در نگاه خانم بزرگ و اقا بزرگ او را بخود آورد. چند قاشقی از غذایش را خورد.اما دیگر میلی به غذا نداشت. بشقابش را برداشت... و به آشپزخانه رفت.روی کابینت گذاشت. برای شستن دستش شیر آب را باز کرد. باز به گذشته ها رفت.... چرا چیزی یادش نمی آمد؟! چرا عکسی از کودکی اش نداشت؟! چرا تمام این خاطراتش در این خانه را بخاطر نمی آورد؟! باصدای خانم بزرگ به خودش آمد: _چیه مادر!! چقدر تو فکری!! شیر آب رو ببند گناه داره مادر اسرافه..!! شیرآب را بست. و گفت: _خانم بزرگ چرا هیچی یادم نمیاد از بچگیم...! خانم بزرگ وسایل سفره را روی کابینت گذاشت.به سمت سماور رفت. چند چای ریخت. خواست از آشپزخانه بیرون رود، که گفت: _بیا مادر بشین همه رو برات میگم. آقابزرگ به پشتی گرد و قرمز رنگ تکیه داده بود. یوسف، کنار آقابزرگ نشست. تحملش تمام شده بود. _اقابزرگ بگید زودتر آقابزرگ چهره متفکری به خود گرفت و گفت: _تا کجا برات گفتم... باباجان _تا سه سالگی من. که یاشار ده سالش بود.تازه جنگ شروع شده بود. _آره باباجان.. اون موقع تازه جنگ شروع شده بود و مادرت پاش رو کرده بود تو یه کفش که «اینجا نداریم، و باید بریم تهران.» باهر زبونی من و بلد بودیم بهش گفتیم که بمونه اما قبول نکرد. بابات هم نگاه به الانش نکن جوونیش برده و مطیع زنش بود.یه روز همه اسباب و وسایل زندگیشونو بار زدن و رفتن تهران. اما قبل اینکه از شهر خارج بشن. یه سر اومدن پیش ما تا خداحافظی کنن.وقتی اومدن تو بهونه گرفتی.... حاضر نشدی همراهشون بری. ما هم خیلی بهت وابسته بودیم. اونها هم از خداخواسته تو رو اینجا گذاشتن. ولی یاشار رو بردن چون باید مدرسه میرفت. چشمان باز و متحیرش را به دهان آقا بزرگ دوخته بود.نمیتوانست باور کند.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖حرمت عشق💖 قسمت ۱۴ نمیتوانست باورکند... _چند باری بابات اومد دنبالت. اما تو دیگه نمیرفتی همراهش. و این شد که پیش ما موندگار شدی. سالهای اوج جنگ و درگیری بود... عموت محمد، مدام میرفت. تا اینکه یه بار، تو بهونه گرفتی که میخای همراهش بری. اونقدر گریه کردی و بهونه گرفتی، تا محمد راضی شد تو رو همراه خودش برد.تازه میرفتی مدرسه. تو رو برد «پشتیبانی قرارگاه» بهت گفته بود اینجا جبهه س تو هم باور کردی. تو آشپزخونه کمک حاج حسن میکردی. یوسف_ حاج حسن؟؟همون که تو شیراز چاپخونه داره؟؟!! خانم بزرگ_ آره مادر..و دوستی محمد و حاج حسن هم از همون زمان جنگ بود. وقتی تو پیش حاج حسن رفتی اونجا بود که اون اتفاق برات افتاد. خانم بزرگ اشکش را پاک کرد و با لحنی که غصه دار بود گفت: _تو خیلی وروجک بودی. اذیت میکردی. یکجا بند نمیشدی. قرار شد تو یخ ها رو تیکه کنی.یه روز که حاجی داشته کنسروها و وسایل رو جابجا میکرده تو داشتی قالب های یخ رو تیکه میکردی. و اونها رو بلند میکردی بذاری تو کلمن، که به کمد کنار دستت میخوری.کمد با تمام وسایل ها و کنسروها، روی تو می افته. حرف خانم بزرگ که به اینجا رسید.... گریه امانش را برید. آقاجلال آرام خودش را به خاتون . _.....مگه قرار نشد گریه نکنی. براچشمت ضرر داره. اروم باش ناراحت و متحیر از داستان زندگیش، بدون توجه به حرفهای آنها،رو به آقابزرگ گفت: _خب آقابزرگ بعدش چیشد.! با آرام شدن خاتون، آقاجلال با ناراحتی رو به یوسف گفت: _وقتی ما رسیدیم به تو، تو رو برده بودن بیمارستان، بخش مراقبت های ویژه، تا یک هفته کما بودی.! اون روز، تازه پدر و مادرت فهمیدن یه پسری به نام یوسف داشتن. ما رو که تو بیمارستان دیدن،از توهین و تحقیرها به کنار همه این اتفاقات رو اول ما، و بعد محمد رو مقصر میدونستن. خانم بزرگ_از همون موقع هم شد،که راه بابات با ما جداشد. دیگه ما براشون مهم نبودیم.... بخاطر همین هم از اون موقع تاحالا نه هیچ مهمونی و مراسمی به ما میگن، و نه برای ما قائل هستن. یوسف_خب چرا من هیچی از اینایی که میگین یادم نیس؟! آقابزرگ_چون اون موقع با ضربه ای که به سرت خورده بود، فراموشی گرفتی. و دکتر هم گفته بود که ممکنه تا اخر عمر یادت نیاد. ممکنه هم با یه شُک همه رو بخاطر بیاری. خانم بزرگ چای ها را که حالا سرد شده بود به آشپزخانه برد.چای تازه دم ریخت و به پذیرایی برگشت.اقابزرگ بلند شد. قاب عکسی را که روی طاقچه بود آورد. _اینو ببین. اونجا عکس گرفتین، محمد داد به ما، و هنوز هم حاضر نیست ببره خونشون، چون توی اون اتفاق، خودشو مقصر میدونه. حالا جواب تمام سوالاتش را کم کم پیدا میکرد.... همین بود دلیل اونهمه دوری خانواده عمو محمد با خانواده اش. دلیل اختلاف خودش و یاشار، خودش و پدرمادرش، و.... خانم بزرگ_بیا مادر چاییت رو بخور تا سرد نشده نگاه از قاب کند. به چهره خانم بزرگ و آقابزرگ نگاهی عمیق کرد. چقدر آنها را دوست میداشت. _تا کی من پیش شما بودم؟
73.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀💐🍀🍀🍀💐🍀🍀💐 شور در 🌴🌴 🔶️درجمع هیئت هیئت رزمندگان اسلام 🔶️وسفارش آزادگان ،جانبازان ورزمندگان ۸سال دفاع مقدس، در پای صندوقهای رائ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👈و توصیه آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس کل قرآن کریم و پژوهشگر مقدس نگارنده (کتاب کمی تا آخر دنیا)خاطرات اسارت ⚘️آقای سردار سرافرازحاج محمدرضاآقامحمدی ___________ وجمعی از پیشکسوتان و ایثارگران و جنگ ♦️ بر حضور پرشور و حداکثری در _ریاست جمهوری و _اصلح ♦️در 15تیرماه ۱۴۰۳ انتخاب ما👇👇👇👇👇 🌹🌹🌹🌹 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉ 🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 ما ترکناک یا مهدی 🎙عهد و پیمان شهید سید حسن نصرالله با امام زمان(عج) ای آقای ما، مولای ما و امام ما به تو قول می‌دهیم که جان، خون، عزیزان، اموال و هر آنچه پروردگارمان به ما عطا کرده، در راه تو فدا کنیم. مقاومت اسلامی . الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨ ┈┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉ 🔇🔊🔉 کانال عاشقان ولایت 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat