🅰پارت دوم
💎حکایات و سخنان ناب صبحانه《《ویژه کربلائیان 》》
اینقدر گریه بر امام حسین علیهالسلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد میگوید من دست خالی هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود میرفتم و مینشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیهالسلام گریہ میکردم
🏴🏴🏴🏴
🔴 آزمايش سرنوشت ساز
ازامام محمدباقرعلیه السلام نقل شده كه فرمود:
دربني اسرائيل عابدي بودكه به هركاري دست مي زدزيان مي ديد،راه تحصيل معاش برايش كاملابسته شده بود،تامدتي هسمرش مخارج اوراتامين مي كردتااين كه اموال همسرش نيزتمام گشت وچون سخت درمانده شدند
عابدكلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بودبرداشته به بازاررفت كه بافروش آن غذايي تهيه كندولي چون كسي ازوي نخريدكناردريارفت كه پس ازآب تني به خانه برگردد
درآنجاصيادي راديدكه ماهي فاسدي راصيدكرده است به اوگفت :اين ماهي رابه من بفروش و درعوض اين كلاف رابگيركه به دردام تومي خورد .
صيادپذيرفت كلاف راگرفت وماهي رابه اوداد،عابدبه خانه آمدوآن رابه همسرش دادكه طبخ نمايد وقتي همسراوشكم ماهي راشكافت درآن مرواريدبزرگي رايافت ،عابدآن رابه بازاربردوبه 20هزاردرهم فروخت ،
هنگامي كه پولهابابه خانه آوردسائلي درب منزلش آمده ،گفت :صدقه اي به من بدهيدتاخداوندبرشماترحم نمايد .
عابدده هزاردرهم ازپول مرواريدرابه سائل داد،همسرش گفت :سبحان الله تو نصف ثروت مارايكباره ازدست دادي ؟
طولي نكشيدكه سائل بازگشت وآن ده هزاردرهم راپس داده گفت :خودشماآن رامصرف كنيدگوارايتان باد،من فرشته اي بودم كه خداوندمرافرستاده بودشماراآزمايش كندكه شماچگونه شكرگزارنعمت مي باشيدواكنون خداوندسپاسگذاري شماراپسنديد .
/رياحين الشريعه ،جلد5،صفحه 186،به نقل ازحيوه القلوب مرحوم مجلسي ،جلداول
🏴🏴🏴🏴
❤️ حُرّ بْن یَزید ریاحی
از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه و نیز بازگشت او شود.
حر در روز عاشورا، به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در دفاع از او جنگید و به شهادت رسید.
حر به سبب توبه و پیوستنش به امام ، نزد شیعیان احترام خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن میدانند.
آرامگاه حر اکنون در سمت غربی کربلا به فاصله حدود هفت کیلومتر واقع شده است.
🏴🏴🏴🏴
💢امام به گریه نیاز نداره!!!
عده ای با ژست #روشنفکر_دینی می گویند:
امام حسین(ع) شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر وکله بزنیم باید راه حسین را شناخت حسین به این عزاداریها نیاز نداره
#پاسخ
این حرف درستی است که امام حسین(ع) به #گریه ما نیاز ندارد.
خداوند هم به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد پس انجام ندهیم؟
اصلا اینجا حرف از #نیاز امام حسین(ع) به عزاداری ما نیست. این شبهات با حرفهای قشنگ دینی مخلوط میشود.
کسانی که ادعای #روشنفکر_دینی دارند.
به این سوال جواب دهند، چرا امام موسی کاظم(ع) که #خودشان امام معصوم هستند برای امام حسین(ع) عزا داری میکردند؟
امام رضا(ع): هر گاه ماه #محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و #گریه پدرم بود.
📚امالی صدوق، ص 111
یا چرا امام صادق(ع) از قول پدرشان میفرمان:
امام صادق(ع):
پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار #وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.
📚بحار الانوار، ج 46، ص .220
گریه بر حسین(ع)، گریه اعتراض به ظلم است.
گریه بر انسانیتی که ذبح شد
و انسانهایی که از وجود متخصص معصوم محروم شدند و نتوانستند به رشد حقیقی خود در دنیا برسند
🏴🏴🏴🏴🏴
💠 قُرص روضه
▪️برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دلشکستگی و گلایه از #همسر کم و بیش، پیش میآید. اما مهم آن است که با #مدیریت ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بیروح خانه را #گرم کنیم.
▪️ یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام #عرفا و بزرگان معنوی تاکید شده است #روضه بر سیدالشّهدا علیهالسلام است.
▪️ وقتی از سختیهای زندگی #خسته میشوید و بر دلتان غصه و اندوه مینشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر میتوانید زیارت #عاشورا قرائت کنید و با شنیدن روضهای از جنس #کربلا، اشک بریزید. هفتهای یک بار #قرص روضه را بر خود لازم بدانید.
▪️ از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیهالسلام #نشاط و سبک شدن روح است. و البته با سبکشدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و ... http://eitaa.com/ashaganvalayat
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
1⃣پارت اول
💎حکایات و سخنان ناب روز
💠 قُرص روضه
▪️برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دلشکستگی و گلایه از #همسر کم و بیش، پیش میآید. اما مهم آن است که با #مدیریت ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بیروح خانه را #گرم کنیم.
▪️ یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام #عرفا و بزرگان معنوی تاکید شده است #روضه بر سیدالشّهدا علیهالسلام است.
▪️ وقتی از سختیهای زندگی #خسته میشوید و بر دلتان غصه و اندوه مینشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر میتوانید زیارت #عاشورا قرائت کنید و با شنیدن روضهای از جنس #کربلا، اشک بریزید. هفتهای یک بار #قرص روضه را بر خود لازم بدانید.
▪️ از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیهالسلام #نشاط و سبک شدن روح است. و البته با سبکشدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی #صمیمانه و مداراگونهی خود ادامه دهید.
▪️ روضههای خانگی و بیآلایش را در خانههایتان رواج دهید!
🍃🍃🍃🍃
▪️چه كسى براى حسینم گریه مى كند؟؟؟
هنگامى كه پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض كرد:- پدر جان! این گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟رسول خدا فرمود:- زمانى كه من و تو و على در دنیا نباشیم.آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض كرد:- چه كسى بر حسینم گریه مى كند، و به عزادارى او قیام مى نماید؟پیامبر فرمود:- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه مى كنند و در هر سال، عزادارى او را تجدید مى كنند. روز قیامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان، و هر كه بر گرفتارى حسین گریه كند، دست او را مى گیریم و داخل بهشت مى كنیم. فاطمه جان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمى كه بر مصیبت حسین گریه كند! آن چشم براى رسیدن به نعمت هاى بهشت خندان است!
📚بحارالانوارجلد۱
🎍🎍🎍🎍
💢آخرین وصیت سیدالشهداء
✅امام حسین علیهالسلام، در روز عاشورا و موقعی که همۀ اصحاب و یاران به شهادت رسیده بودند، آخرین وصیت خود به فرزندشان امام سجاد علیهالسلام را چنین فرمودند:
«یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»
ای فرزندم، از ظلم کردن به کسی که در برابر تو، هیچ یاوری به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
📚الکافی،جلد ۲، صفحه ۳۳۱
#مَصابیح_الدُجی
🎋🎋🎋🎋🎋
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
🪴🪴🪴🪴🪴
در بنى اسرئيل عابدى بود كه دنبال كارهاى دنيا هيچ نمى رفت و دائم در عبادت بود، ابليس صدايى از دماغ خود در آورد كه ناگاه جنودش جمع شدند، به آنها گفت :
چه كسى از شما فلان عابد را براى من مى فريبد؟ يكى از آنها گفت : من او را مى فريبم .
ابليس پرسيد: از چه راه ؟ گفت : از راه زن ها. شيطان گفت : تو اهل او نيستى و اين ماءموريت از تو ساخته نيست ، او زنها را تجربه نكرده است . ديگرى گفت : من او را مى فريبم . پرسيد: از چه راه بر او داخل مى شوى ؟ گفت : از راه شراب ، گفت : او اهل اين كار نيست كه با اينها فريفته شود. سومى گفت : من او را فريب مى دهم ، پرسيد: از چه راه ؟ گفت : از راه عمل خير و عبادت ! ، شيطان گفت : برو كه تو حريف اويى و مى توانى او را فريب دهى .
آن بچه شيطان به جايگاه عابد رفت و سجاده خود را پهن كرده ، مشغول نماز شد، عابد استراحت مى كرد، شيطان استراحت نمى كرد.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅰پارت اول
💎حکایات و سخنان ناب روز
💠 قُرص روضه
▪️برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دلشکستگی و گلایه از #همسر کم و بیش، پیش میآید. اما مهم آن است که با #مدیریت ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بیروح خانه را #گرم کنیم.
▪️ یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام #عرفا و بزرگان معنوی تاکید شده است #روضه بر سیدالشّهدا علیهالسلام است.
▪️ وقتی از سختیهای زندگی #خسته میشوید و بر دلتان غصه و اندوه مینشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر میتوانید زیارت #عاشورا قرائت کنید و با شنیدن روضهای از جنس #کربلا، اشک بریزید. هفتهای یک بار #قرص روضه را بر خود لازم بدانید.
▪️ از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیهالسلام #نشاط و سبک شدن روح است. و البته با سبکشدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی #صمیمانه و مداراگونهی خود ادامه دهید.
▪️ روضههای خانگی و بیآلایش را در خانههایتان رواج دهید!
💐💐💐
😴 کم خوابیدن و زیاد خوابیدن دشمن حافظه
✍ خواب زیاد رطوبت و سردی مغز را افزایش داده و باعث ضعف حافظه میشود
✍ خواب کم نیز باعث خشکی مغز شده و حافظه را ضعیف میکند
👈 برای تقویت مغز و حافظه اول شب بخوابید
👈 و از خوابیدن در طول روز پرهیز نمایید
👈 البته خواب قیلوله استثناست
💐💐💐
❤️ با خودتم مهربون باش!
خیلی از ماها با دیگران خیلی مهربونیم و باهاشون همدردی میکنیم، اما وقتی نوبت به خودمون میرسه اینطوری نیستیم و خودمون رو سرکوب و سرزنش میکنیم. اما لازمه که با خودمون مهربون باشیم و همونجوری که با یه دوست رفتار میکنیم، با خودمون هم برخورد کنیم.
اما چرا این کار مهمه؟ و برای اینکه بتونیم تغییری ایجاد بکنیم و پیشرفت کنیم، اولین مرحله اینه که خودمون رو بپذیریم و دوست داشته باشیم، بتونیم اشتباهاتمون رو قبول کنیم و خودمون رو برای رسیدن به چیزهایی که میخوایم حمایت کنیم.
اما چطور باید این کار رو بکنیم؟ مثلا با تقویت این طرز فکرها:
1⃣ قرار نیست که بدون نقص و کامل باشم، من هم انسان هستم.
2⃣ من خودم رو برای کارهایی که وقتی در حال یادگیری بودم انجام دادم، میبخشم.
3⃣ اگر فردی من رو دوست نداشته باشه، به معنی بیارزش بودن من نیست.
4⃣ اینکه اشتباهی انجام دادم به این معنی نیست که آدم بد و نادرستی هستم.
5⃣ اینکه هنوز به جایی که میخوام نرسیدم به این معنی نیست که به اون نمیرسم.
6⃣ حتی اگر نتیجه چیزی که میخواستم نشد، برای اینکه تلاش کردم خودم رو تحسین میکنم.
💐💐💐
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
💐💐💐
در بنى اسرئيل عابدى بود كه دنبال كارهاى دنيا هيچ نمى رفت و دائم در عبادت بود، ابليس صدايى از دماغ خود در آورد كه ناگاه جنودش جمع شدند، به آنها گفت :
چه كسى از شما فلان عابد را براى من مى فريبد؟ يكى از آنها گفت : من او را مى فريبم .
ابليس پرسيد: از چه راه ؟ گفت : از راه زن ها. شيطان گفت : تو اهل او نيستى و اين ماءموريت از تو ساخته نيست ، او زنها را تجربه نكرده است . ديگرى گفت : من او را مى فريبم . پرسيد: از چه راه بر او داخل مى شوى ؟ گفت : از راه شراب ، گفت : او اهل اين كار نيست كه با اينها فريفته شود. سومى گفت : من او را فريب مى دهم ، پرسيد: از چه راه ؟ گفت : از راه عمل خير و عبادت ! ، شيطان گفت : برو كه تو حريف اويى و مى توانى او را فريب دهى .
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
همه سکوت کرده بودند..
ریحانه متکلم وحده ای شده بود.هیچکسی باور نداشت که ریحانه اینطور بشناساند.از همه مهمتر اینطور دفاع کند از پسر عمویی که محجوب بود. اما الان #همسر اوست.
یوسف باافتخار به ریحانه اش نگاه میکرد. هیچ کلمه نمی یافت در برابر حرفهای بانویش. فقط با سکوت به او زل زده بود. چه جانانه دفاع کرده بود. چه زیبا تمام محاسن #مومنان را به او نسبت میداد..
از بچگی باهم بزرگ شده بودند. روحیات هم را میدانستند. اما حالا وضع فرق میکرد. بحث زندگی مشترک بود.عشقشان #خدایی بود.
ریحانه از قبل محرم شدن تصمیمش را گرفته بود.که همیشه و درهمه حال #دفاع کند از عشقش. پشتش باشد. او را تنها نگذارد. خام حرفهای اطرافیان نشود.
👈حتی اگر #دلخور بود. حتی اگر کدورتی بود.
دلش قرص و محکم بود.باید #دل_همه را قرص و محکم میکرد.تک تک جوابهایی که میداد،مدتی سکوت بین همه حکمفرما میشد. اما از موضع خود عقب نمیرفت...
میتازید به افکارشان.محکم و باصلابت. میگفت اما بااحترام، و صمیمیت.
مهم نبود که دلگیر بود..مهم #عهدی بود که بسته بود با خودش، باخدایش.
شرم و حیایش به جا،.دفاع از یوسفش به جا،..احترام و صمیمیتش هم، باید به جا میبود.
💎هرچه بود زهرایی بود... دختر زهرایی که فقط برای #حجاب نیست..
با لبخند حرف میزد. بااحترام.. اما از درون دلخور بود و غصه دار...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حرمت_عشق
قسمت ۵۰
از درون دلخور بود و غصه دار. اما #حفظ_ظاهر کرد.
آقابزرگ_ الحق که خدا در و تخته رو خوب بهم چفت کرده. خدا حفظت کنه باباجان.
خانم بزرگ_آدم باید همیشه، پشت مردش باشه. آفرین مادر.
ریحانه:
_ولی خانم بزرگ،مردهایی مثل آقای مهندس، خیلی بزرگن،وقتی بخاطرمن همه رو بسیج میکنه، #بدون_رضایت پدر و مادرش قدمی برنمیداره..پس منم باید تمام دنیا رو بهم بریزم تا #همیشه ازم راضی باشه. همیشه #پشتش به من گرم باشه.
به اندازه کوهی #احترام و #عزت.نصیب یوسف شده بود.حالا نوبت یوسف بود.که کاری کند. حرفی بزند....
همه سکوت کرده بودند..مشغول خوردن میوه، شیرینی یا چای بودند. و هر از گاهی، آرام، دونفری یا چند نفری، باهم حرف میزدند...
دیگر ابایی نداشت.از اعتراف، میخواست خودش را خرج دلبرش کند.بانهایت صداقت، رو به مادرش و خاله شهین کرد.
_مامان.. یادتونه اون روز. که من به پاتون افتادم؟
نگاه مادرش، خاله شهین و بقیه رو بخود جلب کرد.
یوسف_ یادتونه خاله شهین..؟ گفتین، ریحانه ارزشش نداره که من خودمو به این روز دربیارم..؟!
از سکوت مادر و خاله اش استفاده کرد.
_بخاطر همین اخلاق های نابی که داره.. بخاطر تربیتش، تمام زندگیمو میذارم وسط براش، تا خوشبختش کنم.
عمومحمد_ عاقبت بخیر بشی پسرم
فخری خانم_ نمیدونم مادر.. شاید!
خاله شهین_ چی بگم والا.. خدا عالمه
حمید_خوب شما دوتا گربه رو دم حجله میکشینااا..دیگه کسی حق نداره به شما دوتا بگه بالا چشمتون ابرو هس
یوسف و ریحانه لبخندی زدند.آقابزرگ گفت:
_خب باباجان درمورد مهریه و چیزای دیگه، حرفی زدید؟
یوسف_ نه... آقابزرگ وقت نشد.
علی_مشکل نداره میخاین برین حرف بزنین ما مزاحم نمیشیم.. میخاین ما بریم خونمون..
نگاهی به مرضیه کرد.
_خانم پاشو.. اصلا پاشو بریم
یوسف سیبیرا که دربشقاب ریحانه بود، برداشت و پرتاب کرد. علی، سریع رفت پشت آقابزرگ.
_ای وای جوونمرگ شدم... کمک..
سیب به دیوار خورد. همه از حرکات علی و یوسف میخندیدند. حتی عموسهراب و اقای سخایی..
حمید دستش را روی علی گذاشت.
_برای شادی روح میت تازه گذشته،من یقرا الفاتحه مع الصلوات..
علی پشت گردنی به حمید زد.
_بیخود از خودت مایه بذار.....
دیگر نیازی نبود...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حرمت_عشق
قسمت ۵۱
دیگر نیازی نبود،به مهمانی های فخری خانم،که سراسر تشریفات باشد،بیشتر از یک عروسی هزینه کند.که هربار شام دهد و هربار از صبح همه باشند. آن هم محض خاطر یوسف..!!!
ساعت به ۵عصر نزدیک میشد.کم کم همه، عزم رفتن کردند...
یوسف_بفرمایید من، میرسونمتون.
ریحانه_ نه ممنون نیازی نیست. خودمون میریم. زنگ زدم آژانس
یوسف_ زنگ بزن کنسلش کن. مگه من میذارم
برخلاف میل ریحانه،خانواده عمومحمد،سوار ماشین یوسف، شدند.تا رسیدن به خانه عمو، کلامی از زبان ریحانه خارج نشد.
رسیدند. همه پیاده شدند.
عمومحمد_ ممنونم پسرم. مزاحمت شدیم.
_نه اختیاردارین. شما رحمتید
ریحانه بدون خداحافظی، خواست برود، یوسف دستش را گرفت.اجازه خواست، از عمومحمد که دقایقی را با ریحانهاش بگذراند...
یوسف رانندگی میکرد.حرف میزد.اما ریحانه اش، سکوت اختیار کرده بود.ماشین را کناری نگه داشت. خاموش کرد.خیلی جدی گفت:
_چرا هرچی حرف میزنم ساکتی؟! چیزی شده؟
سکوت ریحانه عذابش میداد.
_میگی چیشده یا نه!؟
ریحانه _مهم نیست برات. بیخیال. نه خودم نه حرفم. اصلا مهم نیست.