eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
747 ویدیو
35 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
چای عراقی امسال با تاخیر قسمت مون شد😭😭😭
محفل مهر و ماه،قم المقدسه،در محضر استاد سیدمحمدجواد شرافت و استاد علی داوودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا فاطمه معصومه با سینه‌ای سرشار درد و دیده‌ای تر راهی شده با شوقِ دیدارِ برادر روی لبش هر لحظه ذکر یارضا(ع) بود مرغِ دلش می‌زد برایِ دیدنش پر صحرا به صحرا در پیِ آرامِ جانش راهِ وصالِ دوست را می‌رفت با سر در راه زینب بود پای مکتب عشق دلداده و مشتاق این راه منور در کربلای عشق دنبالِ رضا(ع) بود گلزار جانش بود از یادش معطر آرام جانش را اگر یک دم نمی‌دید معصومه (س)هم مانند زینب(س) بود مضطر مانند زینب(س) ما رایت‌الاجمیلا ذکر لبانش بود در این راه یکسر جانانه آخر در مسیر عشق جان داد چون لاله‌ای شد با امید وصل پرپر آخر به خاک قم شهادت شد نصیبش آمد زمانِ عمرِ پر بارش به آخر قم نه تمام امت عشق است امشب در ماتمِ او می‌زند بر سینه و سر یافاطمه(س) پیچیده در سرتاسر صحن انگار افتاده‌ست آتش باز بر در صلی الله علیکِ یافاطمه الزهرا @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه....😔 پدری بود در پیِ پسرش پسری بود در پیِ پدرش کودکی گیج بود و می‌چرخید چشم‌هایش فقط به دور و برش دختری مادر خودش را یافت گفت در گریه‌هاش: مویِ سرش آه پروانه‌ای که خونین بود آه پروانه‌ای که بال و پرش آه از خانواده‌ای که نبود مادری بود و چشم نوحه‌گرش آه از آن پدر که هر لحظه داغ دید و شکسته شد کمرش آه از غزه آه از غزه آه از انعکاس هر خبرش نیست آدم کسی که از غزه نیست داغی بزرگ‌ بر جگرش نیست آدم اگر نمی‌بارد در غم غزه خون ز چشم ترش باد نفرین به شاعری که نگفت هیچ از این غم به شعر عشوه‌گرش باد نفرین بر آن هنرمندی که ندارد غمی به جان، هنرش باد نفرین به هر که این دوران بسته بر ناله‌هاست گوش کرَش باد نفرین بر این حقوقِ بشر همچنین بر حقوقِ بی‌بشرش باد نفرین به سازمان ملل بر وجود مضر بی‌ثمرش سازمان ملل اگر این است گِل بگیرید خواهشا به درش @asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا اُخت الرضا نشسته از غمتان تیر درد به جگرم شبیهِ مرغِ کلامم شکسته بال و پرم دوباره در پیِ پایانِ شرح دلتنگی بُریدم از همه جا و رسیده‌ام به حرم قسم به نام بلندت که خانواده‌ی ما ندیده است از این خانواده غیر کرم به شوق اینکه بیافتد به صحن پاکت، اشک روانه می‌شود از کنج چشم‌های تَرَم در اوج خستگی و بی‌کسی و دلتنگی چه روزها که فراخواندی‌ام به سوی حرم چه لحظه‌ها که نویدِ امیدواری داد نگاه لطفِ تو بر شعرهای مختصرم هماره نور تو بوده‌ست رهنمای دلم همیشه دست تو بوده به مهر رویِ سرم شب وفات تو با یاد روضه‌ی زهرا(س) غمی نشسته به هر بیتِ شعرِ نوحه‌گرم شبیهِ زینب کبراست شیوه‌ات بانو به کربلایِ تو هر گونه‌ای که می‌نِگرم دلِ مرا به تب و تاب اربعین بردند عراقیان که به سر می‌زنند دور و برم دوباره جمله‌ی حُب‌الحسین یجمعناست مرور می‌شود امشب مدام در نظرم همیشه حضرت صدیقه(س) است مادرِ ما همیشه حضرت اُخت الرضاست یاور ما @asharahmadrafiei
محفل شعر حجره های ساحلی قم المقدسه،در محضر استاد شرافت و استاد محمدی مبارز
ای فلانِ به فلان ای فلان بن فلان بشنو که دورانت گذشت آخر از زندان جسمت مرغک جانت گذشت فکر می کردی مگر رد می شود عمرِ گران چشم تا برهم زدی عمرِ شتابانت گذشت فرصت عمرِ تو یک آن بود از آن غافل شدی غرقِ لذتهای خود بودی که یک آنت گذشت بود تا وقتی ندادی هیچ سامان بر سرَت وقت سامان دادن موی پریشانت گذشت یاد ونام حق نگفتی فکرِ نامِ خود شدی روزهایِ قیمتی تنها به خُسرانت گذشت هر ندا آمد تو را انگار گوشَت بسته بود لحظه هایت بی ثمر در خواب نسیانت گذشت چشم بستی و دهانت باز شد بر خوب و بد فرصت کوتاه تو با غصه ی نانت گذشت اینهمه بیهوده جان کندی پیِ دنیا ولی لذتش چون مزه ای از زیر دندانت گذشت گفتی از آغاز فروردین بهاری می شود کو بهاری را که می گفتی؟زمستانت گذشت! باز جایِ نا امیدی نیست از درگاه حق شاید او با لطفش از جرم فراوانت گذشت @asharahmadrafiei