اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
جایِ گنبد آهنین ،گنبد طلا داریم ما یاوری همچون علی موسی الرضا داریم ما جای قدرتهای دنیا،قدرت حق یار
السلام ای حضرت جان،حضرت الشمس الشموس
مشهد تو قلب ایران ،حضرت الشمس الشموس
ای حریمت آسمانی یا علی موسی الرضا(ع)
ای سراسر مهربانی یاعلی موسی الرضا(ع)
ای که بر هر قطره لطفی،قدرِ دریا کردهای
ما گره آوردهایم و تو گره وا کردهای
ما به دست خالی اما تو به یک دریا کرم
لطفها بر زائرانت کردهای در این حرم
بیشمار از دستِ لطف تو عنایت دیدهایم
هر نفس در کوی احسانت محبت دیدهایم
غرق شادی کردنِ دلهای عاشق کار توست
یارِ مظلومان تو هستی وعدِ صادق کارِ توست
با نگاهت وعدهی صادق چنین پربار شد
سربلندی سهمِ مظلومان و دشمن خوار شد
آه مظلومانِ عالم داد از لطفت ثمر
دشمنان دین حق را خاکِ عالم شد به سر
جایِ گنبد آهنین ،گنبد طلا داریم ما
یاوری همچون علی موسیالرضا داریم ما
جای قدرتهای دنیا، قدرت حق یارِ ماست
قدرتی که در دوعالم هست مطلق یارِ ماست
کی شود در این حرم بود و نگفت از کربلا؟
دادهای عمری برات کربلا را خود به ما
در حریم مشهدت دلها هوایی میشوند
زائران ِ این حرم کرب و بلایی میشوند
با عبور ارتش پهبادی ما در هوا
یادمان آمد عبورِ، راه قدس از کربلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
کربلا ای مامن آرامشِ دلهای ما
جمعِ پیروزیم، چون، باشد دل ما با حسین(ع)
عازم قدسیم با فریادهایِ یاحسین(ع)
یا حسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
یا حسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
التماس دعا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
یاران را چه شد؟🧑🎓
وضع دانشگاه ناجور است یاران را چه شد؟
غمشناسان ،غصهخواران،غمگساران را چه شد؟
صحن دانشگاه از نقاشی خون، بوم شد
هرکه حرفی زد نصیبش بوسهی باتوم شد
وضع دانشگاه ناجور است پس دایی کجاست؟
آنکه مینالید از غمها پس از چایی کجاست؟
کو مَصی را تا گریبان چاک از این غمها کند؟
زیپ ژاکتهای خود را تا به نافش وا کند!
چند دانشجو گرفتارند در اوضاعِ حاد
از چه ساکت ماندهای در گوشهای فرخنژاد؟
عدهای دانشجو احساسِ یتیمی میکنند
یادِ همدردی بسیارِ کریمی میکنند
چند دانشگاه در وضع عجیبی ماندهاند
لنگِ یاریِ تو ای اشکان خطیبی ماندهاند
آه احسانا کرم کن سربده بانگ جفنگ
در محیطِ امنِ دانشگاه گردیده است جنگ
چشم ما از زورِ سوزِ گازِ اشک آور نخفت
از چه از این غم پرستو صالحی چیزی نگفت؟
درهم است اوضاع دانشجو کجایی ویشکا؟
ای که شد فالو ورت با چرت گفتن شیش کا
عدهای دانشجویان بینوا را میزنند
از چه شاکی نیستی امروز برزو ارجمند؟!
گفتهاند آنانکه تیر غم به دل داریم؛ آخ
سخت محتاجِ تو ای مهنازِ افشاریم؛ آخ
یک نفر گویا کند این جمع هاج و واج را
یک نفر زنگی زند، پیدا کند توماج را
آنکه باشد حرف او حلال این مشکل کجاست؟
مرهم غمهایِ دانشجو عموعادل کجاست؟
از چه دادی بر نمیآید از این خاموشها؟
از چه در سوراخها هستند خیلِ موشها؟
از چه خاموش است دادِ من غریبم ای ننه
از چه بر ظالم نمیچسبد کسی مثلِ کنه
از چه بانگِ مرگ بر دیکتاتوری در کار نیست؟
از چه از آن مدعیها یک نفر بیدار نیست؟
آری آری صرفهی مالی در این رفتار نیست
زان سبب فریاد و داد و نالهای در کار نیست
آری آری دادخواهیهاست حتی مصلحت
تُف به ذاتِ آنکه گویا میشود در منفعت
خوب ثابت شد به بعضی فتنهی کفتارها
فتنهگرهایی که خاموشند کنج غارها
وه که رسوا میکند حق یاوهگوها را چه خوب
هست صبح نورِ هستیبخش بعد از هر غروب
داشت باید بر خدای مقتدر تنها امید
او که با لطفش مصلا میشود کاخِ سفید
#دانشجویان_آمریکا
#سلبریتی_خائن
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
پزشکانِ الک(ل)ی🥂
"جمعی ز دکترها به بزمِ سروِ الکل"
دارد خبر یک عالمه جای تامُل!!
آنهم نه تازه الکلی که باشد الکل
بودهاست جنسِ مصرفیشان سخت بنجل
کُلیهی آنان ز کُلیه پکیدند
نابود گردیدند از این کار بالکُل
بیمارها بودند ناراضی از آنها....
شد پولهای زیرمیزیشان متانول!!!
آنکه خودش اینگونه بیمار روانیست
کِی دیگران را سوی بهبودی دهد هُل؟!
کِی میکند فکری برای دردمندان؟
آنکس که گردیده مخاطِ مغز او شُل
کِی ناهی از مشروبخواری گردد آنکه؟
دارد خودش بر سرو آن خیلی تمایل
دارم سوالی ،دکترِ اینگونه بیمار...
در چشم بیماری چگونه میزند زُل؟
وقتی پزشکی میکند مشروبخواری
مانده خرِ دانستههایش اینورِ پُل
باید پزشکان چنینی را ز هر کار
معزولشان فرمود با اصلِ تغافل
گفتا پزشکی؛ شاعران چیزی نگویند
حافظ خودش میخورد هنگام تغزل!
#پزشک
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
آزادی در آمریکا....
هیچ جا مانند آمریکا ،کسی آزاد نیست
هیچ جا مانند آنجا هرچه باداباد نیست
خلق آزاداند کُلاً در بیان یا در عمل
تویِ آمریکا نشان اصلاً از استبداد نیست
میتوانی نغمهی جانم فلسطین سر دهی
چوبِ قانون مانعِ اندیشهیِ افراد نیست
هست باتوم پلیسش پنبهای و مخملی
دستبندش نیست محکم، اصلاً از فولاد نیست
جنس پوتینش چنان نرم است که حظ میکنی
میزند وقتی لگد، حاجت به جیغوداد نیست
در کمال مهربانی دیگران را میزنند
هیچ در فرهنگ و در قاموسشان ارشاد نیست
مشتهاشان مینشاند گُل به روی گونهها
توی رفتارِ پلیسش ذرهای ایراد نیست!
احترام و احترام و احترام و احترام
غیرِ از این چیزی نصیبِ حضرتِ استاد نیست
جمع دانشجو همه راحت در ابرازِ نظر
هیچ نیرویی برایِ منعش از فریاد نیست
زندگی شیرین شیرین است آنجا مثل قند
هیچ کوهی بهرِ کندن قسمتِ فرهاد نیست
با زبان ساده میگویم که آمریکا و غرب
اصلا اونجوری که میگویند و دِل میخواد نیست!
#آزادی
#آمریکا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei