eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
721 ویدیو
33 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
تقدیم به ساحت مقدس جانباز و یادگارهشت سال دفاع مقدس،حاج‌‌رمضانعلی اسماعیلی نژاد،ابالشهیدین‌،علی و غلامرضا اسماعیلی نژاد با نام حسین(ع)اشکِ تو بود روان هر لحظه به یادت آن لبانِ عطشان در کرب و بلای او دلت زائر بود بر ساحت او سلام بودت به زبان دلداده‌یِ ساحتِ ولایت بودی یک عمر صمیمانه در این خط بودی مانند دو فرزند شهیدت ،باشوق لب‌تشنه‌ی شربتِ شهادت بودی زان لحظه که با خدات بستی پیمان در جبهه‌ی انقلاب بودی با جان این‌گونه که مردِ راه حق بودی، مرگ بهر تو شهادت است، حاجی‌رمضان در سنگر انقلاب سرباز شدی با یادِ عزیزِ دوست دمساز شدی با این‌همه ایثارگری در رهِ دین مثلِ شهدایِ خود سرافراز شدی فریاد تو تیر بر دل دشمن بود ایثار تو بهر یاری میهن بود در گلشنِ عشق باغبانی کردی کار تو فقط شهید پروردن بود شد درس برایِ خلق، بیداری تو آزادگی و عزم و فداکاری تو بسیار ضعیفان که رهیدند ز‌‌ غم با لطف و گره‌گشایی و یاری تو ای جلوه‌یِ عشق‌بازی و جانبازی دلداده‌ی راهِ پاکِ میهن‌‌سازی مرگِ تو شهادت است حاجی‌رمضان وقتی که خدایت از تو باشد راضی از سود و زیان زندگی دل کَندی حق یافت ز آزادگی‌ات خرسندی ای پیرغلامِ دوست در لحظه‌ی وصل مولایِ تو می‌زند به تو لبخندی ماندی چه غیور پایِ پیمان خودت جانانه به عشق دین و ایمان خودت شد آرزویِ دلت محقق آخر همراه شدی تو با شهیدان خودت ای جانِ تو گلشنِ همه خوبی‌ها همواره شمیم مهر تو شاملِ ما از هرکه بپرسیم چه دیدید از او گویند که: لانعلم الا خیرا هر لحظه نسیمِ یادِ سبزت تازه‌ست با یاد تو قلب دوستان دمساز است هنگام اذان عصا زنان می‌آیی... سجاده‌ی تو گوشه‌ی مسجد باز است @asharahmadrafiei
457 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
هفت ساعت تمام این منظره ایه که پیش رومه😂😂😂
427 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
sohan-mag2 14030801004.pdf
5.52M
🔥دوباره آمدیم 😋سوهان 🌒ماهنامه طنز و کاریکاتور بسیج 🗓شماره دوم؛ آبان ماه ۱۴۰۳ 🖊بر خوبی این مجله اذعان بکند روح تو اگر میل به سوهان بکند 📌همراه با آثاری از: زینب رحمتی احمد رفیعی وردنجانی سید محمد سالم سید محمد جواد طاهری سجاد گیل پور علی لادن سیده الهام میرزکی و حسین نقیب ▫️کاری از مرکز آفرینش های هنری معاونت فرهنگی بسیج استان قم 📎در نشر هنر انقلاب اسلامی سهیم باشیم.
622 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
نیستی اما.... نیستی تا که به هر تپه‌ی‌مان سر بزنی بویِ تو پخش شود در دلِ دشت و دمنی نیستی تا که دهن باز کنی خنده کنی یا که سرویس کنی از همه مردم ،دهنی نیستی تا که کنی ذوق از امضایِ کری سر دهی از دل‌ و جان نغمه‌ی خر در چمنی "دیگران چون بروند از نظر از دل بروند" "تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی" آنچنان قصه‌ی گند تو فراگیری داشت رفت از یاد همه قصه‌یِ گندِ حسنی هر کجا می‌روم آنجا ز تو بویی باقی‌ست آنچنان بویِ تو مانده که بماند ز .....گلی گرچه زیرِ عملِ چشم بعید است ولی کاش با یاریِ حق، زیر عمل، جان بکنی نیستی گرچه ولی راه تو دارد رهرو... شده مشغول پیِ مشیِ مسیرِ تو ،تنی @asharahmadrafiei
2.1هزار مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
مظلوم و بی سر و صدا....چون مهسا نبود
477 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
ای خوش آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد 😭😭😭😭
408 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
داغی دیگر...🥀 صبحی دوباره با غمی جانکاه سر زد داغی دگر بر جانمان از نو شرر زد خط خبرها باز در خون غوطه‌ور شد آتش به جان دوستان باز این خبر زد دل کند مردی دیگر از دلتنگی خاک با جان قدم در جاده‌ی سرخ سفر زد تیر ترور بر قلب پاک عاشقی خورد ما را دوباره زخمی از غم بر جگر زد در خاکمان یک باغ سروِ تازه رویید هر جا ستم بر قامت سروی تبر زد یک لشکر از مردان راه عشق برخاست هر جا که از ما دشمن ما یک نفر زد سودِ شهادت را به ما بخشید، دشمن هرجا به فکر خامِ خود بر ما ضرر زد در راهِ نصرالله یارِ دیگری رفت.. سیدصفی‌الدین به سوی دوست پر زد یک‌یک اگر ما را به مسلخ سر بِبُرند کی جان ما از بیمِ اهریمن بلرزد؟ ما مرد میدانیم وعزم ما به میدان تفسیر شد با آنچه از سنوار سر زد درگوشه‌ی مقتل به آهِ خویش فریاد در گوش‌های مردمی از عمد، کَر زد فریاد زد: وقت است برخیزید از خواب دیوِ ستم آتش به جانِ برگ و بر زد تا چند دنبالِ دلیل بی‌خیالی؟ تا چند باید حرف، با اما، اگر زد؟ آخر به پایان می‌رسد این شام و آید این مژده که: آزادگان خورشید سر زد @asharahmadrafiei
1 مشاهده
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
ما را بکشید... هر چند به سینه داغِ سنگین داریم کی بیمِ نثارِ جانِ شیرین داریم مشتاقِ شهادتیم ما را بکشید ما این‌همه سیدصفی‌الدین داریم @asharahmadrafiei
1 مشاهده
مطالب بعدی