eitaa logo
دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
206 دنبال‌کننده
189 عکس
50 ویدیو
3 فایل
ارتباط با مدیر کانال علی گلی حسین آبادی @aligoli1365
مشاهده در ایتا
دانلود
زهری که او را کشت، تنها ماندنش بود حتی هوای خانه‌اش هم دشمنش بود مردی که دنیا با تمام وسعت خود در سایۀ مهر عبای ایمنش بود رزق جهان در دستهایش بود اما پیراهنی از وصله دائم بر تنش بود طشت پر از خون هم چنین فهمید دیگر حتی نفس هایش وبال گردنش بود خورشید آتش می‌گرفت و باد می‌خواند دریا به لحن موج‌ها سینه زنش بود حتی کمان هفتاد بار از خویش پرسید آیا گناهش راه و رسم روشنش بود؟ هرچند دنیا در حقیقت مرقد اوست ای کاش سنگ ساده‌ای بر مدفنش، بود
زهری که او را کشت، تنها ماندنش بود حتی هوای خانه‌اش هم دشمنش بود مردی که دنیا با تمام وسعت خود در سایۀ مهر عبای ایمنش بود رزق جهان در دستهایش بود اما پیراهنی از وصله دائم بر تنش بود آن لحظه کم کم صورت او گل می‌انداخت شوق شهادت در نگاه روشنش بود هرچند دنیا در حقیقت مرقد اوست ای کاش سنگ ساده‌ای بر مدفنش، بود