eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا مرا ایمان و دین غیر از علی نیست مرا حبل المتین غیر از علی نیست خدا فرموده اِی مردم بدانید : امیرالمؤمنین غیر از علی نیست ✍ .
دست بالای دست حیدر نیست.mp3
2.66M
در ازل دست با خدا دادی دست بالای دست حیدر نیست یدالله علی علی تیغ طوفان سوار میگوید یدالله علی علی قبضه کهنه کار میگوید یدالله علی علی 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @Navaymagtal
. امروز قبول زیره بر کرمان کن خشکیده ام و اراده بر باران کن منت بگذار و خویش را منان کن مدنظرت هر آنچه باشد آن کن جای صله شعر به من احسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### فضلی کن و بر زبان من نازل شو با یک دو سه موج راهی ساحل شو آقای کریم سفره سائل شو ای قبله کمی به جانبم مایل شو لطفی به منِ شاعر سرگردان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### لکنت شده ام تا که زبانم بدهی یک عمرگرسنه ام که نانم بدهی بایدکه تو راه رانشانم بدهی وقتش شده است آسمانم بدهی آواز کلاغ راتو خوش الحان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### تو دیکته کن هر آنچه می خواهی را در بحر کرم روانه کن ماهی را از بنده نگیر شوق همراهی را کافر مشمار این علی اللهی را مدنظرت هر آنچه باشد آن کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### از بسکه وجود تو پر از اسرار است کرّار شدن خلقت بی تکراراست این سفتن ما چوسایه بردیواراست گفتن ز تو چون مدح خدا دشواراست پس لطف کن و کارمرا آسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### در روی ترازویید و کفّین همید یااینکه چو آیینه مابین همید هردو شرف یکدگر و زِین همید اللهُ صمد؛تو و خدا عین همید یا حق بده یا کفر مراایمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ## عقلم به تو قدندادو سرمست توشد ازهرطرفی دچار بن بست توشد هرچیز که گشته هست از هست تو شد شک نیست که خلق خلق بادست توشد خلّاق تویی بس است کم کتمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### دریای کرم کنار دارد؟هرگز این بازی ما قمار دارد؟هرگز دل در نجفت قرار دارد؟هرگز یااینکه خدامزار دارد؟هرگز بااین همه باز روزی ام ایوان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### تادورسرت تیغ ز حجّاج توبود میدان نبرد راه معراج تو بود سر بود که در معرکه حرّاج توبود آنگونه که ذوالفقارمحتاج تو بود باتیغه دست؛تیغ را برّان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### آندم که تو  تیغ  می کشی از کمرت چون صاقه هر کجابپیچد خبرت صد پشته ز کشته پر شود دور و برت مثل ملک الموت شلوغ است سرت پس نیت برگشتن از میدان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### جنگیدن تو اگرچه تفسیرنداشت یا چون تو کسی شیوه شمشیر نداشت با این که دل شیر تو راشیرنداشت در پیش یتیم زانویت گیرنداشت چون بچه یتیم ها به من احسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### درشعله خلیل باتو آقایی کرد عیسی به علی علی مسیحایی کرد موسی روی نیل باتو موسایی کرد احمد  ز دم تو عرش پیمایی کرد کم این همه آشکار را پنهان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### در روز ازل که خلق انسان می شد گر جلوه ای ازشمانمایان  می شد ابلیس هم از علی پرستان می شد هر آنچه که بود تحت فرمان می شد پس قصد نجات هر چه نافرمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### گه لطف تو آشکار و گه پنهان است شک نیست که حب تو خود ایمان است وقتی مدد تو شامل انسان است پس باتو اولوالعزم شدن آسان است اعجاز نبی ساختن از انسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### از اینکه به کفر گه می افتیم ببخش از لغو زبان خودنرفتیم ببخش آنگونه که بایدت نسفتیم ببخش گر شعرشکسته بسته گفتیم ببخش ازکیسه یاجابر خود جبران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### کردم گنه و شدی مکدر ازمن دیدی عوض خیر فقط شر ازمن هرچند نبوده بنده بدتر ازمن غفارتویی بیا و بگذر  ازمن از خویش برایم  طلب غفران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### خلقت همه بابهانه توست علی دریا نمی از کرانه توست علی رزق همه از خزانه توست علی اللهی و کعبه خانه توست علی خواهیش بریز و خواستی بنیان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### یک حلقه ززنجیره لولاکی تو مافوق کلام؛فوق ادراکی تو گه عرش نشین ؛گه پدرخاکی تو مستی شراب  کهنه تاکی تو نیزار نجف را تو شرابستان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### اشتقَّ مِن َالعلی از او قرض شدی از دید جماعتی خدافرض شدی از لعل رسول باوضوعرض شدی تفسیراذا زلزلت الارض شدی هوهو کن و با هر نفست طوفان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### حک شد به دلم به خط خوانا ؛حیدر یک ذره ز حب تو کَفانا ؛حیدر ای خالق  قادر توانا ؛حیدر در عید غدیر یا اَبانا ؛حیدر یاداز نوه ات که خفته در ویران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ✅ ۱۴۰۳ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است .
. (ع) از امیر لافتی باید نوشت از علی شیر خدا باید نوشت انما و هل اتی باید نوشت ازوصی مصطفی باید نوشت فاتح بدر و حنین و خیبراست عشق سلمان است و عشق بوذر است خانه زاد حضرت داور علیست شهرعلم مصطفی را در علیست ازتمام انبیا برتر علیست شوهرصدیقه ی اطهر علیست کیست آنکه بر عدو غالب بود او علی ابن ابیطالب بود کیست حیدر پادشاهی بی بدل نور او در طینت ما از ازل نام شیرینش به لبها چون عسل ذکرجان بخشش بود خیرالعمل نام مولا می کند دل منجلی یاعلی و یاعلی و یاعلی شیعه بی همتاست وقتی باعلیست پرچمش بالاست وقتی باعلیست مادرش زهراست وقتی باعلیست محشرش زیباست وقتی باعلیست برجبین ما نوشته حق چنین دوستداران امیرالمومنین شعربی حیدر ندارد اعتبار شعر باحیدر بماند یادگار رسم شاگردی به جا آرد (بهار) گوید این بیت از زبان سازگار "شیعه از آغاز خلقت باعلیست اول و آخرکلامش یاعلیست" (بهار)✍ بیت آخر ترکیب بند از استاد عزیزم حاج غلامرضا سازگار می باشد. ............................ . مدح مولا امیرالمومنین علی (ع) گذرم تا که بیفتد به خیابان نجف می شوم معتکفی سرزده مهمان نجف فخرم این است که ازعهد شبابم تا حال نوکرم نوکر درباری سلطان نجف ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق می روم از حرمش تا به شبستان نجف بس که صحن حرمش نزد خدا محترم است بال جبرییل شده قالی ایوان نجف برده بی شک زسلیمان نبی هوش و هواس نقش رنگین روی فرش سلیمان نجف بهر خدمت به علی هرملکی صف بسته تاشود خادم و جاروکش و دربان نجف بارها گفته به فیروزه،عقیق یمنی ناب ناب است فقط در بیابان نجف جرج جرداق مسیحی یکی از عشاق است که شده واله و شیدا و پریشان نجف یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف ای (بهار) این نمک و طبع روان را داری تو ز نان و نمک سفره ی احسان نجف (بهار)✍ .
. بکُم یُنزّل الغیث هرکسی که جرعه‌ای از نگاه تو چشید آمد و امانت عشق را به جان خرید سجده می‌کند غزل هر سحر برابرت شعر از ضریح تو واژه واژه خوشه چید شعر اگر برای توست ذوالفقار می‌شود شعر در هوای توست تا همیشه رو سپید رود ابر می‌شود، بغض‌ها به چشم او هرکس که شرحی از غربت تو را شنید گاه شعر می‌شود، گاه قطره قطره اشک ردّ چشم‌های توست، آنچه بر دلم وزید در درون من قطام، زوزه می‌کشد هنوز قلب من پر است از بایزید و از یزید فاصله گرفته‌ام از همه به غیر تو هر غریب شد عزیز... هر قریب شد بعید کاشکی که چون نسیم بر تو بوسه می‌زدم کاش اشک‌های من بر غم تو می‌چکید سرو ایستاده‌ام، تکیه داده‌ام به تو در هجوم بادهاست، زخم‌‌های نوپدید ابر آرزو ببار! رود زندگی بیا! دست التماس شد، شاخه‌های خشک بید نسبتی نداشتم با شبانه‌‌ی هوس هرچه گفت امام من، نور شد به من رسید کشته مرده‌ توأم از دلم قبول کن بیت بیت این غزل، شد به پای تو شهید این هم از کرامت چشم‌ مهربان توست شعر من سپید شد روزگار من سعید شعله‌های چشم من از نگاه ناز توست مهربانی تو بود اینکه شعر آفرید روی دوش من هنوز مانده رد دست تو آن زمان که شانه بر زلف این غزل کشید خنده‌ی تو می‌کشد طرحی از بهشت را وقت مرگ می‌شود لحظه سپید عید سرفراز می‌شود در بهشت یاد تو؟ این غزل ترانه‌ام، این قصیده‌ی رشید؟ عطر تو وزید باز... خاک بوی گل گرفت! السلام یا بهار! السلام یا امید! ✍ ٢۶دی‌ماه١۴٠٣ .
. خورشید گلی در گذر باغ علی بود یک گوشه ای از جلوه ی اشراق علی بود در عرش فقط حرف علی بود به معراج از بس که خدا عاشق و مشتاق علی بود یک شب به چهل آینه در پیش خلایق سوگندِ همه شاهد مصداق علی بود سلمانِ عجم، که شده منای رسولش از معجزه ی رحمت خلاق علی بود با قدرت شمشیر فقط فتح نکرده ست تسخیر دلِ خلق، به اخلاق علی بود ما را که به دل نور علی ریشه دوانده است هر لقمه که خوردیم ز ارزاق علی بود تا دست به انگور ضریحش برسانند... پیوسته ترین خواهش عشاق علی بود ✍ .
امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را   همچو جـان برگیر در بر جان ختم‌الانبیا را   چشم شـو سـر تا قدم، بنگر جمال کبریا را   بوسه زن خاک قـدم‌های علـی مرتضی را   رکـن ارکـان الهـی نــور حسـن ابتـدا را   پر کن از نور ولایت وسعت ارض و سما را   ****   کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی   خانۀ حقـی و صاحـب‌خانه را در بـرگرفتی   دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی   جاودان مانی که امشب زندگی از سر گرفتی   بلکـه آب زندگـی از ساقـی کوثـر گرفتی   ناز کن؛ از خضر هم دیگر مگیر آب بقا را   **** ایـن محمّـد را روان و روح قرآن است کعبه!   این امیرالمؤمنین ایـن کل ایمان است کعبه   این همان حبل‌المتین این رکن ارکان است کعبه   این بـه جسم پاک کل انبیا جان است کعبه   میهمـانت میزبان مـلک امکـان است کعبه   می‌دهد از امر حق روزی تمام ماسوا را   ****   فاطمه! بنت اسـد! وصـل خداوندت مبارک   بحر عصمت! گوهر بی‌مثل و مانندت مبارک   نقش لبخند علی بـر قلب خورسندت مبارک   عیـد میـلاد یگانـه طفـل دلبندت مبارک   مـادر شیـر خـدا! میـلاد فرزنـدت مبارک   داده ذات حـق بـه تـو آیینـۀ ایزدنما را   **** فاطمـه! بنت اسـد! تهلیل گـو تکبیر زادی   نیمه‌شب در جوف کعبه مهر عالمگیر زادی   قـل هـوالله احـد را بهترین تفسیـر زادی   دختـر شیـری و از بهـر محمّـد شیر زادی   بلکه بر ختم رسل هم شیر هم شمشیر زادی شیر ده از شیرۀ جان در حرم شیر خدا را   ****   مادر مولا! نثـار خـاکت از گـردون ستاره   ای سـلام‌الله بـر فرزنـد دلبنـدت همـاره   از حرم بیرون بیا با قرص خورشیدت دوباره   دیده بگشا بین محمّد گشته سر تا پا نظاره   ذکر یا مولاست جاری بر زبانش بی‌شماره   تا بگیـرد در بغـل خورشیـد انوار الهدی را   ****   ای مقام و قدر و اجلال تو از مریم فراتر   ای حریم خاص حق را با قدومت داده زیور   دخـت شیـر و مادر والا مقـام شیر داور!   جان شیرین محمّد را تویی فرخنده مادر   بی‌قراری می‌کند بر طفل دلبنـدت پیمبر   هدیه کن بر مصطفی امروز جان مصطفی را   ****** یـامحمّـد البشـاره! البشـاره! جـانت آمد   پیش‌تـر از روز بعثـت در بغل قرآنت آمد   همـدم دیـرآشنایـم بـاز در دامـانت آمد   آن که صدها بار جان خود کند قربانت آمد   ای فدایت جان خوبان جهان! جانانت آمد   در بغـل بگرفتـه‌ای روح تمـام انبیا را   *** یامحمّد از تمـام عالم خلقت سـر است این   یامحمّد تو همانا شهر علمی و در است این   کفو تو، کفو کتاب‌الله، کفـو کوثر است این   فاتح احزاب و بدر و خندق است و خیبر است این   حیدر است این حیدر است این حیدر است این حیدر است این   باز کرده در حضورت پنجۀ مشکل‌گشا را   ****   ای به احمـد داده جان، آوای قرآنت علی‌جان!   ای جنان یک شاخه گل از باغ و بستانت علی‌جان!   ای تو جان مصطفی و مصطفی جانت علی‌جان!   ای همه اسلام در ایمان سلمانت علی‌جان!   گرچه قابل نیستم جانم به قربانت علی‌جان!   بی‌بهایم، چون شود بخشی بها این بی‌بها را؟   ****   تو یداللهی و من افتاده‌ای بی‌دست و پایم   تو تمـام هستیِ هست‌آفرینی من گدایم   تو امیرالمؤمنینی، من کی‌ام؟ عبد هوایم   هرکه هستم با همین پروندۀ جرم و خطایم   آشنــایم آشنـــایم آشنـــایم آشنــایم   داشتم پیش از ولادت در دلم مهر شما را   ****   من دهم از دست، دامان تو را؟ هرگز علی جان!   رو کنم یک لحظه بر غیر شما؟ هرگز علی جان!   بی‌تـو رو آرم به درگاه خدا؟ هرگز علی جان!   دامن مهـر تـو را سازم رها؟ هرگز علی جان!   تو کنی آنی مرا از خود جدا؟ هرگز علی جان!   کس نگیرد جز تو دست «میثم» بی‌دست و پا را     ✍🏻حاج غلامرضا سازگار
🔴🔴🔴 کانال شعر و سبک مداحی: "سوخته دل" 👌اشعاری ناب 👌سبک هایی جدید و زیبا و احساسی اشعار شاعر اهل بیت: محمدرضا زادسرور برای استفاده ذاکرین و مادحین اهل بیت (علیهم السلام) حتما از این کانال دیدن فرمایید و به عزیزان مداح هم معرفی کنید 👇👇👇آیدی کانال در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2664431937C594aa492f2 🔴🔴🔴
. سلام الله علیها السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب زینب ستاره ای که فلک در مدار اوست آیینه ای که نور خدا در عذار اوست او که خودش قرار همه آفرینش است قلب زمین و قلب زمان بی قرار اوست تنها نه ماه و زهره و خورشید و اختران یک آسمان ستاره همه در مدار اوست آن چه رسانده نور پیامش به عالمین حجب و حجاب و معجر و صبر و وقار اوست در شام و کوفه گشته جهادش بیان حق تبلیغ نهضتی که به نور اعتبار اوست   روح پیام سرخ حسین و قیام او لحن علی و صوت علی اقتدار اوست طوفان خطبه اش شده ویرانگر ستم آری خروش خطبه ی او ذوالفقار اوست هرگز نشد اسیر کسی غیر یار خود آزادگی و عدل و شهامت شعار اوست گاهی به کعب نیزه و گه تازیانه ها جان دادن از برای حسین افتخار اوست مانند فاطمه که فدایی حیدر است زینب فدای عشق حسین و نثار اوست با هر تپش به سینه دلش یا حسین گفت آری حسینِ او همه دار و ندار اوست آن چه که دیده ام همه زیبایی از خداست این جمله تا ابد سخن ماندگار اوست آری مگر که قلب خدا بی قرار شد یا که جهان به غصه و غم در کنار اوست دارد به سینه لحظه ی جان دادن از حسین پیراهنی که غرق به خون یادگار اوست چهارشنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۳ ✍ شب نیمه ماه رجب ۱۴۴۶ .
. قهرمان کربلا دین جاودان شدازنفس جاودانی ات شداُسوۀ تمام جهان زندگانی ات باغ امید وگلشن صبرو وفا وعشق سیراب شد ز مرحمت آسمانی ات دردفتر مجاهدت ودین ومعرفت صدهاحکایت است ز راز نهانی ات روزی که سایه سارمحبّت خراب شد خورشید بهره مند شدازمهربانی ات بعداز هزار سال ملائک درآسمان درحیرتند ازتو و ازجان فشانی ات وقتی که ذوالفقار کلامت کشیده شد لرزیدکاخ ظلم ازآن خطبه خوانی ات ای زینبی که در سفر کربلای عشق ایثار تکیه داد به قدکمانی ات بی خودنگفته اند که اُمّ المصائبی هرگزندید چشم فلک شادمانی ات ای قهرمان کرب وبلا، زینب صبور ثبت است درصحیفه ی دل قهرمانی ات تا روز رستخیز، زکرب وبلا به عرش  پر می زند کبوتر نام ونشانی ات مهمان لطف توست«وفایی» تمام عمر شرمنده است ازتو و از میزبانی ات ✍ .