eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ما نسل به نسل عاشق و شیدای حسینیم از صبح ازل مست تجلای حسینیم ما بنده ی عشقیم و گرفتار غم دوست سودا زده ی جلوه زیبای حسینیم در عالم زر تا ز لب تشنه سرودند زان لحظه گرفتار به غمهای حسنیم ما را به ازل جرعه احساس چشاندند از مستی آن گرم به آوای حسینیم ما کنج حسینیه به عالم نفروشیم اینجا همه در ذیل علمهای حسینیم هم سینه زن سینه بشکسته ی ارباب هم ناله کنان از غم عظمای حسینیم این نوحه سرایی ز پدر یاد گرفتیم ما سینه کبودیم، گداهای حسینیم ما هق هق مادر که شنیدیم به روضه دیدیم که گریان عزاهای حسینیم روزی بشود یا نشود کرببلا هم ... ما نسل به نسل عاشق و شیدای حسینیم کربلایی نصیر حسنی ✍ ‌ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علیک یا حسن ابن علی، یا ابا الحجه آسمانی شدم از ذکر دل آرای شما سرمة چشم کنم خاک گهرسای شما دلم از ولوله عشق شما شیدایی است سرخوش از عشق شمایم من و شیدای شما کهکشان‌ها همه در محضرتان سجده کنند من کجا و سخن از از مدح و سجایای شما شوقتان بسکه لطیف است به وجد آمده‌ام مستم از شوق شما و به تمنای شما صد چو یوسف به در خانه‌تان مسکین است بسکه حسن است عیان در رخ زیبای شما وقفتان باد همه هستی و جان و دل من تا ببینم به شبی جلوه رویای شما باید از عشق شما نعره و فریاد کشید نامتان را به روی مأذنه ها داد کشید * نام زیبای تو و وجه دل آرات حسن عارض حیدری و صورت زیبات حسن هم جمادات گدای در بیت الکرمت وَ هم افلاک بود خاک کف پات حسن تو خودت نوری و ذریة انوار خدا تو خودت زمزمی و حجی و میقات حسن کعبه هم معتکف حُرمت تو بوده و هست قبله گاه دل عشاق تجلات حسن سامرای تو بود عرش دل دلشدگان مصدر عشقی و دلها شده شیدات حسن پنجه‌هایم گره خوردند به احسان شما نظری کن به دل عاشق رسوات حسن پسر حضرت زهرایی و زهرا صفتی ماورای همه الفاظ و کلام و لغتی * تو ابالحجتی و حجت حادی عشری تو بهشتی و بهاری و سروش سحری هر چه در مدح تو گویم نبود جز سطری که تو در مدح نیایی ز سخن بیشتری جلوه ذات خدایی ثمر آل رسول هر چه میگویم و گفتم بخدا باز سری چه شود بر دل شوریده نظر اندازی گر چه من عبد سیاهم دل ما را بخری از بلندای مقامت نتوان چیزی گفت مگر این فیض خودت خواهی و بر من نگری سفره جود تو را مشتری دائمی ام باز پر کن قدح خسته دل در به دری من از احسان شما جلوه فراوان دیدم بارها بر دل خود بارش باران دیدم *** من که در زمزمه‌ام نام تو را میخوانم از ازل تا به ابد سائل تو میمانم گره خورده است دلم در کرم و جود شما و همین است که نذر غمتان شد جانم دل بشکسته و این کاسه بشکسته‌ترم همه حاکی است ز بی چیزی این دستانم آمدم سر بگذارم به قدم‌های شما تا بگیرم ز سر کوی شما سامانم اگر آواره عشقم همه از فیض شماست و شمائید تمنای دل حیرانم دل دیوانه من در طلب عشق شما قصه این است که من واله و سرگردانم گرچه من پستم و ناچیز ولی حیدری‌ام سائل سفره بیت الکرم عسگری‌ام .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام 🔹آفتاب مهر🔹 اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود... 📝 ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ما دیده به راه دلبری مه روئیم با باده ناب دیده را می شوئیم در این شب پر شکوه با هر صلوات تبریک به صاحب الزمان میگوئیم ................... ره باز کنید، دلبری آمده است بر شیعه امام دیگری آمده است در مطلع هشتم ربیع الثانی میلاد امام عسکری آمده است ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام ✍ دوباره عشق سمت‌آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام‌آغوش‌بین‌خویش‌جاداده‌است ماهم را که‌برگردانده امشب سوی‌دیگر قبله‌گاهم را من امشب‌حاجی این‌قبله این‌قبله‌نماهستم من امشب بندهٔ مولای سُرّمن‌رئا هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که خبرداده‌است باز از جلوه دست کریمی که همان‌خُلق‌و همان‌خو درجمالش‌منجلی‌باشد و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت‌چون‌مسیحاییست‌که‌برمرده‌ها‌جان‌است که‌گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یاابریست‌که‌درآسمان هم‌حکم‌باران‌است بگواین‌چشم‌انسان‌است‌یا ازآن‌یزدان است توهم‌جسمی‌وهم‌جانی،توهم‌ابری و بارانی صفاتت‌گفت‌یزدانی،خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت‌کعبهٔ‌آمال،قبرت‌قبلهٔ‌امید گدایان! هرکجاهستید،امشب‌هرچه‌می‌خواهید دخیل‌عشق‌بندیدازهمان‌جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون‌عسگری را هم گدای‌سامرا دارد میایی و برای مهدی‌ت دلداده می‌سازی هزاران‌عاشق در دام‌عشق افتاده می‌سازی ز اشک‌دیدهٔ‌چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت "افضل الاعمال" را گفتی توآن‌معنای‌پروازی‌که‌بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست بجز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقینادر کنارماست‌امشب جاش‌خالی‌نیست دعاکن تا که‌من‌هم جمکرانی باشم آقا جان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان اجازه می‌دهی امشب تو را ابن‌الرضا گویم صفای مرقد شش گوشه‌ات را کربلا گویم غریب سامرا از غربت یک آشنا گویم برایت قصهٔ یک مادر و یک کوچه را گویم از آن‌ابری که زیرظلمتش پوشاند ماهش را از آن‌مادر که بین‌کوچه‌ها گم کرد راهش را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. من نوکرِ نوکرانِ این دریایم من عبدِ درِ خانهٔ این آقایم بر سامره و حُسنِ حسن محتاجم بر خاک حرم صورتِ خود می سایم ______________________ بر سامره و حِصنِ حصینَش صلوات بر عسکری و رویِ متینش صلوات بر سینهٔ من حک شده عکسِ عتبات بر هادی و فرزندِ مُبینَش صلوات _______________________ از حُسنِ امامِ عسکری سر مستم بر رویِ امام عسکری دل بستم من سائلِ دربارِ حریمش باشم از لطف و عطا گرفته آقا دستم ____________________ بر سامره من دیدهٔ تَر آوردم از شوق دعایی به سحر آوردم در روزِ ولادتِ امیرِ دل و جان نذرِ قدمش همیشه سر آوردم ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ببین علی کجا ایستاده، همانجا حق است 🇮🇷 گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟ این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟ یاد جمل و زبیریان افتادم! ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟... جنگ جمل است و طمع آل زبیر جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست: دنبال علی باش نه دنبال زبیر از غصه بیش و کم، زبیری شده‌ای؟ یا در طمع درم، زبیری شده‌ای؟ شمشیر تو- شعر تو- دم از حق می‌زد ای عشق علی! تو هم زبیری شده‌ای؟ ای ذره به خود بیا که پستت نکنند در برج فریب، داربستت نکنند هشدار! که این سقیفه‌بازان یهود گوساله سامری‌پرستت نکنند! هان! چیست که با مغیره‌ها می‌پلِکی؟ با غیر علی و غیره‌ها می‌پلِکی دجّال تو را نیز خبرساز نمود... با نسل ابوهریره‌ها می‌پلِکی؟ از زخم شقایق و دل لاله بپرس از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس ما زخمی تیغ ارتدادیم همه از زخم هزار و چارصدساله بپرس... دل‌بسته ویترین ایمان خودیم دوریم از اسلام و مسلمان خودیم این قصه استخوان لای زخم است عمری‌ست اسیر کفر پنهان خودیم از مکر معاویه‌ست قرآن مظلوم از طعن منافق است ایمان مظلوم ما کوفه مرام‌های این عصر شدیم جمهوری اسلامی ایران، مظلوم آن امت صبر و زخم، خونین جگران بغضند و سکوتِ کوه اما نگران از قصه زخم خود نگفتند... تو هم افسوس شنیدی از زبان دگران... ✍ ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
این کانال زیر مجموعه کانال ضامن اشک است مطالب مقتل را در اشعار در کانال مقتل ببینید. دوستان اگر در خصوص اشعار سوال داشتند در خصوصی استاد سوالشان را ارسال کنند. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آیدی استاد @m_h_tabemanesh
. علیهاالسلام 🔹عطر خراسان🔹 سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن روضه‌های در و دیوار بخوانیم در‌آن... 📝 ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی ✍ ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام_الله_علیها مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد ............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. برگدای خانه اش معصومه، عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند با تکان چادرش کافر مسلمان می کند دست او باز است و زینب وار، احسان می کند خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد سالهای سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله ها افروخته گریه های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می داشتند دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد موسم ناقه سواری های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند دورِ ناقه چشم‌های بی طهارت مانده اند خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است گیسوی آقام دست آن و این افتاده است بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد بارها با نیزه دار مست او درگیر شد داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن 🔸شاعر: ✍ ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab