eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
274 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. می‌شود چشم بر جهان وا کرد شد پُر از شورِ ناب بینایی می‌شود رَست از تقیُدِ خاک می‌شود داشت روح دریایی می‌شود پاک و با اصالت شد اسوه‌ی مردی و مروت شد می‌شود با حیا و عزت شد خالقِ مکتبی تماشایی می‌شود خانواده‌داری کرد پایِ این عشق پافشاری کرد خانه‌یِ خویش را بهاری کرد با سفیران نور و زیبایی می‌شود با سلاح حجب و عفاف بود پیروزِ هر نبرد و مصاف بود فارغ ز بیمِ هر اجحاف بود یک قهرمانِ رویایی می‌شود داشت دیدگانی تر موقعِ یادِ حضرتِ مادر می‌شود خاک شد در این محضر با نگاهش گرفت آقایی می‌شود شد ز هرزگی‌ها دور می‌شود شد بدون سگ‌ مشهور می‌شود کرد دشمنان را کور با جهاد و تلاش و دانایی می‌شود جام قهرمانی را هدیه بر محضر شهیدان کرد می‌شود در مسیرِ حضرت عشق بشوی لشکری به تنهایی می‌شود بود شهره و نامی شد برایِ کنامِ خود حامی داشت همواره عِرقِ اسلامی کرد با بانگِ حق هم‌آوایی می‌شود داشت عزم ایرانی بود در جنگِ خصم طوفانی بود در لشگر سلیمانی یارِ آماده و مُهیایی می‌شود مرد بود پایِ وطن رد شداز خویشتن برای وطن گفت :هستی من فدایِ وطن می‌شود، شد: وحید شمسایی ✍ ‌
. نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی
. یک عده پندارند ما از یار دوریم غافل که اورا لحظه لحظه در حضوریم تنها نشانِ منتظر‌ها ندبه‌ها نیست! ما در پیِ تجهیز میدان ظهوریم در مکتب سردار دل‌ها از پیچ‌های سخت در حال عبوریم باید قوی باشیم! تا کی زیر دستی؟ ما، در مصاف حزب شیطانِ شروریم چشم همه مستضعفین بر یاری ماست ما وارثانِ ارض، در آیات نوریم تا فتنه باشد ما نمی‌گیریم آرام تا ظلم باشد ما حریف ظلم و زوریم لاَ يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَم...، جز با ولایت ما زیر این بیرق بصیریم و صبوریم پیر جماران وعده‌ی حقّی به ما داد چشم انتظار منجی و صبح ظهوریم ✍ .
. ما که جان، در یاریِ خونِ خدا خواهیم داد دستِ سازش با یزیدی‌ها، کجا خواهیم داد؟! تا دِژِ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، داریم از حسین..‌. کِی دگر لبخند، بر اهلِ جفا خواهیم داد ضدِّ استکبار بودن، افتخاری زینبی است شیوه‌ی دختِ علی را، نشرها خواهیم داد بینیِ پُر بادِ استکبار، زیرِ پای ماست درسِ عبرت، بر جهانِ ظلم را خواهیم داد عالَمی بیدار شد، وَز حق کُشی بیزار شد با همین خیزِش، جوابِ آمریکا خواهیم داد غَزّه را، گَر بمب‌های صهیونیست آتش زند پاسخش، با روضه‌های کربلا خواهیم داد عزَّتِ ایرانِ اسلامی، به احکامِ خداست چون سلیمانی به میدان، اِعتنا خواهیم داد چون شهیدِ خدمت از قرآن حمایت می‌کنيم مجلسِ بین‌الملل را هم، صفا خواهیم داد دَم اگر از خطبه‌ی نهج‌البلاغه می‌زنیم چون شهیدان، در عمل آن‌را بها خواهیم داد ما جوابِ چالشِ تحمیلیِ حذفِ حجاب با نخی از چادرِ خَیرُالنِّسا خواهیم داد ما جوانان را، ز دانشگاهِ دین خط میدهیم حوزه را، سوی علی اکبر صَلا خواهیم داد نوجوانان را، به گُل‌های حسن خو داده‌ایم دستِ هر یک، پرچمِ سبزِ رضا خواهیم داد پرچمِ این مملکت، در دستِ مولانا رضاست روز و شب تعظیم، بر گنبد طلا خواهیم داد خِطّه‌ی یارِ خراسانی است، ایرانِ حسین جان و مال و آبرو را، خونبها خواهیم داد عزّتِ اَقوامِ ایرانی است، از حبِّ علی پنج نوبت نامِ او، سَر هر کجا خواهیم داد راهِ ما، تحتِ تَوَلّای اِمامِین است و بس در اطاعت از ولایت، کشته‌ها خواهیم داد ما علمداری چنان، عباس داریم ای جهان! هستیِ خود را به عشقَش، از وفا خواهیم داد تا اَبَاالفضل است خود، میر و علمدارِ حرم درس عبرت‌ها، به شمرِ بی‌حیا خواهیم داد از اَمان نامه، سرِ کوهِ ادب، پائین فتاد ای زبانم لال، روی خاک‌ها، از زین فتاد تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶ .
. نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی .
. پیام اربعین مردمی که حرف افتاده، ز دین برگشته اند یا به قول عده ای، از فقر، کافر گشته اند اربعین با یک نگاه مهدی صاحب زمان در بیابان نجف تا کربلا سرگشته اند .
. السلام علیک یا اباعبدالله مستی عالم ز جام کربلاست عاشقی روح پیام کربلاست مانده عاشورا اگر که جاودان اربعین راز دوام کربلاست ✍ .
. به نام خالق یکتای ما که از ایمان نهاده بار امانت به گرده‌ی انسان جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست همهْ زمین و زمان، پرده‌ی نمایش ماست به قتلگاه خودش می‌رود نَفَس به نَفَس کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن جهاد چیست؟ در این جاده‌ها به سر رفتن و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما پیام اول این انقلاب بود، جهاد امید مردم سَرْپل‌ذهاب بود، جهاد جهاد ما سفر از دخمه‌ی تن آسانی‌ست جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی‌ست جهاد، از غم همسایه‌ها نخفتن ماست جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد علی به شانه‌ی خود بار نان و خرما داشت حسینِ ما غم این پابرهنه‌ها را داشت کسی مباد گرفتار بی پر و بالی مباد سفره‌ای از نان و زندگی، خالی در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم هنوز مردم مستضعف‌اند پای نظام بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم کدام آینه بوده‌ست از شکستن شاد؟! مبادمان که پریشان شویم و دشمن‌شاد کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است دریغ، از نظر شعله‌ها به پرچم ما شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را که شعله‌وار بسوزم هرآنچه باطل را ز موج‌ها به تو بردم پناه و خرسندم که با تو یافته‌ام، با تو امن ساحل را میان سینه‌ی خود از خدا نشان داری همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را چه مادران که به دامان تو گریسته‌اند چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را تو یادگار شهیدان خون‌کفن هستی و زنده می‌کنی اسم امام راحل را ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را سپیدِ چهره‌ی تو نور دیده و دل ماست چنانکه نیمه‌شبی دیده قرص کامل را ز سرخی رخ تو اهل خانه دل‌گرم‌اند ز سبزی تو معطر کنیم منزل را به زیر سایه‌ات اِستاده ملتی نستوه که فاتحانه گذر کرده این مراحل را مباد سایه‌ی امن تو از سر ما کم مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را صدایی از نفس راه می‌رسد بر گوش نوید نصر من الله می‌رسد بر گوش کدام گُل که در اندیشه‌ی بهارش نیست کدام جاده که دلواپس قرارش نیست مشام کوچه پر از عطر آب پاشی‌ها در انتظار تو گلدسته‌ها و کاشی‌ها به هرطرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست شهید خیمه‌اش آن‌سوی بی‌کرانی‌هاست شهید جلوه‌ی بانوی بی نشانی‌هاست شهید! ای به تماشای سوره‌ی کوثر گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر" غریب باش دلا تا به آشنا برسی غیور باش به شمشیر لافتی برسی در این زمانه‌ی تردید و شبهه و پرهیز بیا و دست به دامان دلبری آویز پیاله‌نوشِ ولا از بلا نپرهیزد فدایی نجف از کربلا نپرهیزد حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است... اگرچه پیرهنش پاره پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید در این شبانه، سرود سپیده باید خواند در اقتدا به گلوی بریده باید خواند میان لشکری از نهروانی و جملی پناه خسته‌دلان کیست ذوالفقار علی ✍شعرا؛ ؛ ؛ ؛ ✍ ............. . غرق کن در محیط خون ما را کشتهٔ خویش کن کنون ما را شب و روز از هجوم لشکر هجر کربلاها‌ست در درون ما را ما عذاب عظیم خویشتنیم دارد از ما خدا مصون ما را اگر از خاک بوده خلقت خلق آفریدند از جنون ما را هستِ ما نیست جز متاع غرور کرده افسانه‌ای فسون ما را ملک الموت را چه کار به ما؟ شوقت از تن کشد برون ما را ✍ .
. ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیــم و هیـــچ‌گاه کمر خم نمی‌کنیم نخلیم و تشنگی خبر روزگار ماست نخلیم و تشنگی سند افتخار ماست همزاد لحظه‌های عطش‌خیز آتشیم آتش بیاورید که ما هم سیاوشیم ما را به اتهام جنون دار می‌زنند زخم زبان به میثم تمار می‌زنند وقت نبرد آمده گاه دریغ نیست زخمم مزن که بر تن من جای تیغ نیست تیغی به کف گرفتم و «جولانم» آرزوست «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» در جلوه‌گاه عشق و جنون، رقص دیدنی‌ست مردم، میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست باید تمام مرثیه‌ها را غزل کنیم والله می‌شود که خدا را بغل کنیم والله می‌شود که خدا را به عین دید اما به گونه‌ای که خدا را حسین(ع) دید واللهِ جنگ، عزت ایل و تبار ماست آخر نمازِ مسجدالاقصی قرار ماست باید که کار شب‌پره‌ها را تمام کرد باید برای صبح فلسطین قیام کرد شــر یهــود باید از این ورطــه کــم شود وقتش رسیده بیرق «حیدر» علم شود * ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیم و هیچ‌گاه کمر خم نمی کنیم در جلوه‌گاه عشق و جنون رقص دیدنی‌ست مردم میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست... ✍ .
. ✍ روزگار بالا و پایین داره روزای خوشی مام نزدیکه هر چی که روشنه فردای ما عمو سام! طالع تو تاریکه پای آرزوهاتو می شکونیم اینجا هالیوود و سی ان ان نیس این نمایش واسه هر کی تازه‌س گنده گویی واسه ما! ممکن نیس رقت انگیزه حال این روزات به خودت نگیر رُخِ طوفانو هی باید مرور کنی احوال و حسّ روبرویی با پایانو بیا فرض کنیم هنوز غولی تو مثلا همه ازت می ترسن خنده داره دیگه حتی فرضش بابا آمریکا دیگه کیلو چن؟ هنر تو تهدید و ارعابه بسه دیگه حرفای تو خالی می بینی چی مونده از تو غیرِ این ابرقدرتیِ پوشالی بلدی مگه به غیرِ اینها مشتای گره شده‌ت جفت پوچه حالا که نوچه‌هاتم فهمیدن تویی لاتِ خلوتیِ کوچه پرده ی سبز و ویژو آل افکت این اَداها واسه ی دیروزن توی واقعیتِ این دنیا موشکای یمنی پیروزن به گمانت ما گیرِ صهیونیم؟ سگ کشی که کار حزب اللهه ما داریم تابوتتو می سازیم دیگه خیلی عمر تو کوتاهه پیروزه هر چی که تو بسازی دود میشه بساط جولانی هم با دستِ جوونای سوری نابود می شه گوشمون پر از دروغه، اصلاً خوبِ خوبِ همه ی دنیا تو سفیدم بشی، درست شی بازم ما پدر کشتگی داریم با تو تو که ایرانیا رو می شناسی رهبر ما نوه ی کرّاره توی اوج و یم آماده ی این پیکاره .
. در ماه ضیافتیم شکرا لله مشمول عنایتیم شکرا لله با تشنگی و گرسنگی در این ماه در فکر قیامتیم شکرا لله مهمان ضیافت الهی هستیم آری همه دعوتیم شکرا لله مأنوس شدیم با نماز و روزه مشغول عبادتیم شکرا لله دلداده حضرت امیریم آری ما اهل ولایتیم شکرا لله از حضرت مجتبی گرفتیم الگو دریای سخاوتیم شکرا لله در وادی عاشقان ثاراللهیم در کوی محبتیم شکرا لله روی لب ماست نام زیبای حسین دلبسته هیئتیم شکرا لله این روزه ما روضه هرروزه ماست دلداده حضرتیم شکرا لله ما مرد جهاد و مرد میدان هستیم شهره به شجاعتیم شکرا لله در عرصه انقلاب ثابت قدمیم سرباز ولایتیم شکرا لله در خط امام و شهداییم آری مشتاق شهادتیم شکرا لله از حجب و حیا دست نخواهیم کشید گلواژه غیرتیم شکرا لله .
. گرفتار دنیا شدیم و هنوز ندانیم قدر شب قدر را در این قرن غرق سیاهی بیا بفهمد جهان معنی بدر را بزن از رگ و ریشه با ذوالفقار نشسته پلیدان در صدر را نگه دار از شر آشوب ها تن و جان ماه گرانقدر را بیا حجت حق که رسوا کنی در این دوره ی بد «بنی صدر» را! .