.
-در واکنش به نمایش وقیح جاهلیت مدرن در سوئد-
روی گل محمدی از اشک، تر شده ست
با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست
با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده
با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده است
آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست
از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته
شیطان ، براین جماعت ابتر، پدر شده است
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است
هم مصحف شریف، درخشیده بازهم
هم آتش جهنمشان شعلهور شده ست
عالم، هنوز در صلوات است و همچنان
این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است
#میلاد_عرفان_پور
.
.
#طوفان_الاقصی
#میلاد_عرفان_پور✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برای کودکانِ شهید بیمارستان المعمدانی غزه
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران ...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هر طرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست؛ ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالایی اش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفته ست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکه ای غریب ... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند حرملهها
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
.
.
#غزل در پاسخ جنایات خاموشی که امشب به دست جانیان و کودککشان صهیونیست در حال وقوع است:
دل من به غزه رفتهست و نمانده جان؛ خدایا
و «سَیَعْلَمُ الّذین ظَلَموا...» بخوان خدایا
نه توان دیدنم هست و نه طاقت شنیدن
تو بگو چه میشود آخر داستان، خدایا
«وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ»...آری
تو بگو چیست در انتظار ظالمان؛ خدایا
« فَأَخَذْناهُ...» فروبگیرشان به آه طفلی-
که یتیم شد در انفجار ناگهان، خدایا
نه کلاس درس ماندهست و نه مشق ناتمامی
همه سر به سر قبولیم در امتحان، خدایا
نه طلوع صبح فردا ،نه سرود صبحگاهی
نه منارهای که برخیزد از آن اذان، خدایا
تو امان خائفینی، فقط از تو خوف دارم
تویی آرامش این گریهی بیامان، خدایا
پی کوچ دستهجمعیاند جمع سینهسُرخان
که به پیشوازشان سرخ شد آسمان، خدایا
به تو دلگرمم و دلخوش، به تو و کلام قرآن...
«و سیعلمالذین ظلموا...» بخوان خدایا
میلاد عرفانپور
ارجاعات:
۱- سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
(۲۴۳سوره مبارکه شعرا)
و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی باز می گردند.
۲-وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلۡعَذَابَ فَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمۡ وَلَا هُمۡ يُنظَرُونَ(۸۵،سوره مبارکه نحل)
هنگامى که ستمگران عذاب را ببینند، آنگاه نه به آنها تخفیف داده میشود و نه [به هیچ وجه] مهلت داده مىشوند.
۳-فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ ۖ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
(۴۰، سوره مبارکه قصص)
ما هم از آن ظالم و لشکر و اتباعش سخت مؤاخذه کردیم و همه را به دریا افکندیم، پس بنگر تا عاقبت کار ستمکاران به کجا کشید؟!
#میلاد_عرفان_پور ✍
#طوفان_الاقصی
.
.
🏴 آه از #رفح
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازهست
خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده است
خبر رسیده... خبر، کودکیست در آوار
که زارِ زار پی نعش مادر آمده است
خبر رسیده... خبر، بیقراری پدریست
که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است
خبر رسیده، خبر، ضجهی پرستاریست
که از تنفس گلهای پرپر آمده است
خبر رسیده... ولی خواب بُرده دنیا را
خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است
مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم
که صبح صادقِ الله اکبر آمده است
بیا به غزه ببر، شعر خونچکانِ مرا
که آفتاب زده...، تیغها برآمده است
بگو به حرمله، در چله تیر مگذارد
بگو که دورهی کودککشی سرآمده است
از این نبرد مبادا که جا بمانم من
که حیدر است پی فتح خیبر آمده است
::
نه! کارساز نشد شعر...، کارزار کجاست؟
مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است
#میلاد_عرفان_پور ✍
#طوفان_الاقصی
.
.
#هفته_دفاع_مقدس
#بصیرتی #شهدا
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گردهی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نَفَس به نَفَس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس
پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سَرْپلذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانیست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانیست
جهاد، از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسینِ ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفرهای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم
هنوز مردم مستضعفاند پای نظام
بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام
به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد؟!
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍شعرا؛ #مهدی_جهاندار؛
#میلاد_عرفان_پور؛
#محمدرضا_وحید_زاده؛
#پروانه_نجاتی ✍
.............
.
#شهدا
غرق کن در محیط خون ما را
کشتهٔ خویش کن کنون ما را
شب و روز از هجوم لشکر هجر
کربلاهاست در درون ما را
ما عذاب عظیم خویشتنیم
دارد از ما خدا مصون ما را
اگر از خاک بوده خلقت خلق
آفریدند از جنون ما را
هستِ ما نیست جز متاع غرور
کرده افسانهای فسون ما را
ملک الموت را چه کار به ما؟
شوقت از تن کشد برون ما را
#سید_مهدی_طباطبایی ✍
.
🏴
#شهید
#سید_حسن_نصرالله
#میلاد_عرفان_پور ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلب ها و خانه ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی، از آسمان با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو، این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریه یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامه پرهیز، نصرالله!
از این پس، #ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرالله!
.
.
شعر تازهای برای پرچمدار بزرگ ایران و اسلام، رهبر عزیزتر از جانم که خوش ندارد از او بگوییم اما امروز مکلفیم به گفتن از او، اگرچه سخت دشوار است:
خوش نداری ولی چه باید کرد
باید این عشق را ترانه کنم
دل خود را -اگرچه ناقابل-
نذر این شعر عاشقانه کنم
شعر در وصف تو کم آوردهست
بیثمر در خیال میپیچم
عددی نیستم مقابل تو
که همان هیچ و کمتر از هیچم
ماجرای تو چون غزل، جاریست
بر لب هر نسیمِ خوشنفسی
ای دماوند ما که اینهمه سال
زخمهای تو را ندیده کسی
سر به زانوی تو گذاشت وطن
ای تو همراه شادی و غم ما
رنگِ یکرنگی تو را دارد
سبز و سرخ و سپید پرچم ما
از رفیقان و همقطارانت
یکی از دیگری شهیدترند
شک ندارم به پیشگاه حسین
دوستان تو روسپیدترند
از علمدار کربلا گفتی
زخم خوردی، زمین نیفتادی
با اشارات دست مجروحت
قبله و قله را نشان دادی
راهگمکردگان این وادی
با نگاه تو چون زهیر شدند
عاشقان تو هرکجا رفتند
عاقبت، عاقبتبخیر شدند
هیچ اسطورهای چنانکه تویی
نیست پیروز در هزار نبرد
جوهر شاهنامه تا گرم است
از تو باید نوشت، ایرانمرد!
در کلام تو حجتیست بلیغ
که جهان را گواه خواهد شد
تا که ایمان تو جلودار است
هرچه بنبست، راه خواهد شد
خوب دل بردهای ز دشمن و دوست
چون تو دلبر ندیدهایم هنوز
ای به قربان تو که از چشمت
مردمیتر ندیدهایم هنوز
اشکهایت چکیدهای از عشق
خندههایت تبسم صبحاند
جان ما را دوباره روشن کن
کلماتت ترنم صبحاند
اجتهاد تو در مسیر جهاد
بین عشاق تو زبانزد شد
در تمام مراجع تقلید
روح خلاق تو زبانزد شد
نه چنان زاهدان دخمهنشین
نه چنان بینمازدرویشان
جمع عرفان و زهد و فلسفهای
ضرب در عشق و حکمت و ایمان
ناگهانها هنوز بسیارند
ولی آرامشت الیالابد است
از مِهآلود روزگار چه باک؟
که نگاه تو راه را بلد است
بارها پیک وصل را دیدی
عاشقانه سراغت آمد و رفت
از «شهادت» بگو که باری هم
بوسه بر دست راستت زد و رفت
میروی گرم و خیل مدعیان
همه درماندهاند نیمهی راه
گرچه هشتاد و چندساله شدی
از جوانان، جوانتری ای ماه
به نگاهی گرفته دنیا را
لشکر سبز مهربانی تو
تا قیامت شهید خواهد داد
نفس صاحبالزمانی تو
من و مدح تو ای رها از خویش!
تو و رنجیدن و برآشفتن
خوش نداری، ولی چقدر خوش است
از تو ای نازنین سخن گفتن
#میلاد_عرفان_پور✍
#سیدعلی_خامنه_ای
#پرچمدار
#مقام_معظم_رهبری
.
.
#امام_زمان
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار برملا خواهد شد
در راه، عزیزی است که با آمدنش
هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
#میلاد_عرفان_پور ✍
.