eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. شوق طاعت ز چه رو نیست مرا یا الله میل این بنده ، تو را نیست چرا یا الله عوض آنکه ره بندگی از سر گیرم گشته ام غوطه به عصیان و خطا یاالله باوجودیکه به غیراز ره تو راهی نیست آخراین بنده رود تابه کجا یا الله لایقت نیستم ای صاحب غفران و کرم من کجا و ز تو احسان و عطا یا الله کار تو جود و کرم باشد و از احسانت بده بر بنده ی بی شرم و حیا یا الله بنده ات آمده تا بندگی ات را بکند تو بده حال مناجات و دعا یا الله از تو دور است برانی ز سرایت مارا به امیدی به تو رو کرده گدا یا الله هر چه باشد به درت آمده این آلوده گرد عصیان ز دلش پاک نما یا الله این گدا آمده تا از تو اطاعت بکند گره بگشا تو از این بی سروپا یاالله قسمت میدهم ایدوست مراهم بپذیر به همان بی کفن کرب و بلا یا الله .
. گرفته حالم و بهرم نمانده جز پریشانی چنان فصل بهاران دیده ام گردیده بارانی من آلوده و همسفره با خوبان درگاهت!! نیم قابل، اگر چه دعوتم بر خوان مهمانی گره بیخود نمے افتد به کار هر کسے یارب گره افتاده بر کارم ز هر جرمے و عصیانی نمے دانم چرا کارم کشیده تا به رسوائی؟ ((چرا عاقل کند کارے که باز آرد پشیمانی؟)) به جاے آنکه نورانے کنم کاشانه ے دل را شدم در خانه قلبم ز فعل خویش زندانی چه ایامے که طی شد عمر من اندر بطالت ها چه ایامے که از عمرم گذشت اندر هوسرانی من بیچاره را هرگز نراندے از درت، دانم اگر چه لایق لطفت نبودم هیچ، میدانی به امید نگاهت آمدم اینڪ به درگاهت نگو این بنده ے آلوده را از خویش میرانی؟ شدم درمانده و در پشت در وامانده ات هستم درے بگشا که می‌دانم مرا آخر تو میخوانی منم مهمان ناقابل، تو هستے میزبان من پذیرایے کن از مهمان خود با جودو احسانے ✍ .
. (( مناجات)) دست خالے بر مگردانے گداے خانه را بے نصیب ازخود نسازے سائل کاشانه را من همان لب تشنه جام مناجات توام کے نصیب بنده میسازے مے پیمانه را هرکه آمدسوے توسرمست وسرخوش میشود روزے منهم کن اے ساقے تب میخانه را جان دهم گر رحمت خود را دریغ از من کنی بارالها کے نصیبم میکنے آن رحمت جانانه را؟ من ز هر کس دل بریدم تا رسیدم محضرت آشنایم کن ز الطاف خود این بیگانه را میشود آواره آن کس که تو را نشناخته واله و شیداے خود کن بنده ے دیوانه را گرد شمع محفلت گرم مطافم، سوختم غیر خاکستر نمانده حاصل پروانه را مرغ روحم شوق پروازهوایت کرده است بے تو گم کرده نشان بام و راه لانه را ✍ .
. هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد یک راه نوری از زمین تا آسمان می شد آری خدیجه هم مطهر هم معطَّر بود پس آب در دستش گلاب و زعفران می شد تا "یا رسول الله" از لبهاش برمی‌خاست آقای او، سر تا به پای خویش، جان می شد او تا قیامت سربلند از ابتلائات است حتی اگر صدبار دیگر امتحان می شد من مطمئن هستم اگر عمرش به دنیا بود مادربزرگی بی نهایت مهربان می شد خواندند ام‌المؤمنین او را، ولی ای کاش این ذکر نورانی، فرازی از اذان می شد یا مصحفی از عرش نازل می‌شد و در آن هر آیه اش مدح عیان او بیان می شد او سوره‌ ی مهر است و قلبش آیه ی نور است هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد سلام_الله_علیها ‌
. خدا، ای آشنایم، آشنایم حضورت نوربخش لحظه هایم به عصیان از تو گشتم دور و غافل به حال خود نگرداندی رهایم به دام این جهان گرچه اسیرم صدایت می زنم "یا ربّنایم" در این ماهی که لبریز است از خیر تو خوان ِ لطف گستردی برایم شیاطین را به غُل افکنده ای تو در این مَه بیشتر داری هوایم عناياتت پناهی امن و محکم حفاظت می کنی از هر بلایم برای داده و ناداده هایت سپاس از دل تو را گویم خدایم کریما، رو به درگاه تو دارم خدایا استجابت کن دعایم (صبا) ١۴٠٢/١/٩ .
. أَقْبِلْ عَلَىَّ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار می‌کنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه‌ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده‌ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. مناجات ماه مبارک رمضان و علیه السلام دیده‌ها را ندیده می‌گیری باز هم می‌کشی مرا این سوُ چقَدَر مهربانی و غفران ؟! این دفعه عیبِ من مَپوش و بگو آنقَدَر آبرو خریدی که ..... به خودم گفته‌ام کسی هستم این دفعه دستِ من نگیر وُ برو که نشانم دَهی تُهی‌دستم به خداوندیِ خودت سوگند نیستم لایقِ عطایِ تو غَضَبی کُن بِرانم از دربار که شدم ننگِ بنده‌هایِ تو وسطِ خوبهایِ این خانه جا به این پستِ‌ روسیاه نده خانه‌ات را کثیف خواهم کرد سگِ آلوده را پناه نده به خدا جایِ تو اگر بودم دیگر این بنده را نمی‌خواندم‌ نَه نخوانم ..... به سویِ این خانه گوشِ او را گرفته می‌راندم‌ مُتعفّن.... سیاه .... آلوده لایقِ این‌همه عطوفت نیست من چه می‌گویم اِی خدایِ کریم تو مَرامت به غیرِ رحمت نیست بخشش و رحمتِ تو بی‌مقدار‌ مهربانیِ تو بِلاحَد است هیچ‌کس هیچ‌گاه هیچ‌زمان‌ به کراماتِ تو نیابد دست ذرّه‌ای از کرامت و صبرت در وجودِ رسولِ مؤتمَن است قطره‌ای از زُلالِ مِهرِ تو خالقِ خُلقِ حیدر و حسن است با حسن آمدم .... وَ می‌دانم بنده لب واٰ نکرده بخشیدی نامه را باز کردی و خواندی نامه را تا نکرده بخشیدی با خودت گفته‌ای مگر حسنم..... چند سینه‌زنِ فدایی داشت او که در خانه هم قرار نداشت بغض‌ها تا شبِ رهایی داشت یک نفر هم نبود وقتی که .... خون‌جگر آمدند در کوچه قد کشید و نشد سِپر باشد مادرش را زدند در کوچه گوشوارهِ شکسته پیدا کرد تا خودِ خانه مادرش لرزید با صدایِ شکستنِ دنده .... دست بر رویِ سینه آه کشید به امامِ حسن قسم یارب خسته از توبه‌هایِ بِشکسته‌م به تو مدیون و از تو ممنونم چشم بر راهِ دلبرم هستم   ✍ .
. نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد محاق افتاده می گویند نادانها نمی آیی ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد سلام ای وعده ی صادق، مرا دریاب در وقتِ ظهور باشکوهت در همان روزی که می افتد ولی با مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد دمار از ما در آوردند دینداران بی تقوا تو می آیی و از اسلام ناب این لکه می افتد جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. جز بر جمال آن یار ، ما دیده وا نکردیم این دل غریبه ها را در پشت در گذارد تاریکی است و خلوت ، آرامش است و وصلت عاشق قرارِ خود را وقت سحر گذارد ✍ ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. به زبان‌بریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او صلوات آدم و خاتم آمده‌ است جمله صلای او چه زنی‌ست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او شده‌است جاذب لطف حق ، چو به مهر ذرّه‌ی لاحقه نرسد به جلوه‌ی نوری‌اش رشحات ظلمت زاهقه چه کلیمه‌ای‌ که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه چه زجاجه‌ای‌ست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او چه غمش هر آنکه شفیعه‌اش بشود به محشر داهشه به مقام خلد برینی‌اش نه منازعه نه مناقشه نگرفته‌اند مقام او به معاجله به مهامشه به خدا که زَهره‌ی قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او سخن از کسی شده در میان که نبی‌ست گرم ستودنش مَلِک‌ست قاری فضل او، مَلَک‌ست محو سرودنش عدم‌ست زاده‌ی بود او و وجود طفل نبودنش ‌که شده‌ست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش حسن‌ست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او چه زنی‌ست مادر فاطمه، چه زنی‌ست همسر مصطفی که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او به گره‌گشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی شده لحظه‌لحظه‌ی بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی نرود مواصف جود او به خفا ز جور معتمدی چو نباشد آیه‌ی سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟ مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبله‌نمای او چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری شده مهر و ماه نشانه‌ای ز فروغ جود و سخای او به ازل چو آینه‌ی «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفته‌ام از بلی چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی به خدا که غیر خدیجه‌اش به خدا قسم به جز از علی نشده‌ست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من که چهارده دم کبریا به مدیحه‌اش شده در سخن ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاةِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟ .
. 📌مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها السلام علی أم المؤمنین خدیجة الغرّاء(سلام الله علیها و علی بنتها فاطمة الزهراء) برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنانکه ثروت تو هم‌تراز تیغ حیدر بود به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست ام المومنین باشد فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی یقین دارم جهان امروز بی «الله اکبر» بود خدیجه! آه... بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه آه... هر شب روی لبهای پیمبر بود .
. اینجا بهشتِ روی زمین و دو عالم است نورش به سمتِ عرش خدا هم دمادم است هرچند سر زِ روی تواضع نکرد خم شیطان، ولی به حُرمت این حضرتْ آدم است گویا صدای دلکَشِ نقاره های او گوید بلند: زائرِ او فارغ از غم است! نبود عجب، ز اوجِ بلندای رَفعتش قلبی اگر طواف کند، عَرشِ اعظم است انگار عطرِ بوی نبی از ضریح توست آری به طوس، بضعه ی جانانِ خاتم است گر هر دری که بسته شود، مژده‌ای بود تو غوثِ عالمی، که غیاث است و مَرحم است سلطانِ عشق! گر ز دَرَت وا رَهانی ام این زندگی بدون شما غرق ماتم است! العبد طاهریان✍ .