#امیرالمؤمنین علیهالسلام
#مدح_امیرالمؤمنین
«آرزو»
فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش
نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش
به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر
قیامت جلوهای از لحظهی رفتن به میدانش
اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت
که دور حوض کوثر جرعهای باشیم مهمانش
دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها
خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش
به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود
کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش
مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس
که باشم خاک زیر پای سگهای نگهبانش
فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت
به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش
اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما
بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش
به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند
که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش
➖➖➖
#میثم_کاوسی✍
.
.
#غزل
#مدح_مرثیه
#شهادت_امام_کاظم
«باب الحوائج»
کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود
به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود
چنان آئینهی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش
که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود
ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد
که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود
کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن
غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود
برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را
کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود
زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند
و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود
غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت
که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود
یهودی زادهای که دم به دم آزار داد او را
میان سینهاش بغض علی از فتح خیبر بود
شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما
تمام غصهاش از روضهی پهلو و مادر بود
خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند
خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود
#میثم_کاوسی ✍
#امام_کاظم_علیه_السلام
.
.
#مدح_حضرت_عباس
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاوسی ✍
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#مدح
.
.
#غزل
#امام_حسن_علیهالسلام
#تخریب_بقیع
نمیرود نفسی از سرم هوای ضریحت
به خواب سر بگذارم به خاک پای ضریحت
شدهاست غصهی لبهای عاشقان تو یک عمر
هزار بوسهی حسرت به جای جای ضریحت
کنار خاکی قبرت رساست گریهی غربت
چه شعرها که نگفتیم در رثای ضریحت
شبیه چشمهی خون است چشمهایم از اینکه
نشد دخیل ببندم به چشم های ضریحت
دوباره میشود آباد خاکی حرم تو
به گوش کل جهان میرسد صدای ضریحت
همیشه بعد نمازش دعای مادرم این است
بدست خویش النگو کند فدای ضریحت
#میثم_کاوسی✍
.
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #امیرالمؤمنین #عید_غدیر تا چشم های تو به چشم ماه می افتد تاریخ دنبال نگاهت راه می افتد پشت سر
.
#امیرالمومنین_علیهالسلام
#مدح
فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش
نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش
به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر
قیامت جلوهای از لحظهی رفتن به میدانش
اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت
که دور حوض کوثر جرعهای باشیم مهمانش
دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها
خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش
به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود
کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش
مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس
که باشم خاک زیر پای سگهای بیابانش
فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت
به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش
اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما
بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش
به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند
که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش
#میثم_کاوسی✍
#امیرالمؤمنین
#مدح_امیرالمؤمنین
.
.
#سیدالشهداء_علیهالسلام
#شب_جمعه
«جواب»
همین که داده سلام مرا جواب اینجا
رسیدهاست به من خیر، بی حساب اینجا
برای آن که دلش را گرفته لشگر غم
همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا
به رغم سر کشیام، هر زمان که برگشتم؛
مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا
به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها
گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا
میان روضه خدا را همیشه میبینم
نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا!
به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و
شدهاست باز به رویم هزار باب اینجا
دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت
دلم به یاد لب تشنهاش شد آب اینجا
تنش به روی زمین عراق شد پامال
شدم برای غم غربتش کباب اینجا
همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت
ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا...
#میثم_کاوسی✍
#امام_حسین
.
.
#امام_حسین ( علیه السلام )
#پرچم
قلب رو به قبلهام را کرد احیا پرچمت
ای نفسهایم بقربان مسیحا پرچمت
هر محرم می نشیند بر تن سینه زنت
رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت
قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار
هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت
بس که مواج است از چندین خیابان دورتر
ماندهام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟
بر سر خورشیدِ گنبد تا میافتد سایهاش
میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت
غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود
باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت
هر فرازی دیدهام با خود فرودی داشتهاست
«هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت»
با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت
هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت
#میثم_کاوسی ✍
.
#شهادت_امام_رضا_ع
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است
شاهیکه بیلشگرکشی سلطان ایران است
آرامِجان ماست آقایی که دامانش
تنها توسلخانهی آهوی حیران است
مهماننواز است آنقدر که زائرش هربار
مانند صاحبخانهها در صحن، مهمان است
هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم
دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است
وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد
در وقت دلتنگی فقط آغوش درمان است
از بس که اینجا آه درهم میشود تکرار
انگار در صحن و رواق آیینه بندان است
انگار سائل پادشاهی میکند اینجا
انگار در درب ورودی شاه، دربان است
از آب سقاخانه مینوشند و خوشحالاند
کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است
درماندگان راهی بهجز مشهد نمیبینند
تنها پناه بیپناهان در خراسان است
#میثم_کاوسی
.
#مدح_امام_جواد
#امام_جواد_علیهالسلام
#بحر_مرکب
"جواد"
آئینهی کرامت بی انتها جواد
جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد
آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او
دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد!
ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی
تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد
عمامه گشته دور سر او به افتخار
آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد
از کاظمین حاجت خود را گرفته است
هر کس که گفته بین گوهر شاد یا جواد!
بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد
ذکر لب تمام گرفتارها جواد
وا شد گره همین که گره خورد در حرم
دست گدا به دامن لطف ابا جواد
دنبال التیام به جای دگر مرو
تا هست مرهم دل درد آشنا جواد
با چشم اشک بار شب جمعه میشود
از کاظمین راهی کرب و بلا جواد
این دفعه برد روح مرا او به کربلا
باب الجواد باز شده رو به کربلا
با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان
رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان
سمت تنش رها نشده تیری از کمان
نه تیغ شمر خورده نه سرنیزهی سنان
بر خاک، خون حنجر پاکش نشد روان
قاتل نداشتهست سر قتل او زمان
چنگی به گیسویش نزده دست این و آن
خیره نشد به خاتم او چشم ساربان
سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان
انداختند سایه به جسمش کبوتران
از روی بام تا ته گودال رفتهایم
در روضههای جدّ تو از حال رفتهایم
«فرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست
پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست
#میثم_کاوسی ✍
#مدح #مرثیه
.
.
#غزل
#مدح_امیرالمؤمنین علیه_السلام
دل تا نشست روز ازل روی بام او
عمداً گذاشت پای خودش را به دام او
ما را فقط هوای نجف مست میکند
چون لب نهاده ایم به لب های جام او
شیرینی دهین نجف را چشیده است
هرکس که باز کرده دهان را به نام او
هرجا که کار عالم و آدم گدایی است
مانند پادشاه میآید غلام او
توحید خوانده هرکه میان نماز خویش
خوانده است در مقابل او از مقام او
عالم نشسته گوش به فرمان منبرش
لکنت گرفته روح جهان از کلام او
هر کس که جان سپرده به پای محبتاش
ثبت است بر جریدهی عالم دوام او
«پیچند رخ به مقنعه مردان روزگار»
تیغاش برون بیاید اگر از نیام او
در کارزار دهر،جهان پهلوان علیست
مرشد! بگیر ضرب و بخوان از مرام او
خیرش به دشمنان خودش هم رسیده است
گسترده است سایهی لطف مدام او
بعد از اُحد اگر چه پر از زخم کاری است
لبخند فاطمه است فقط التیام او
هفت آسمان به محضر او میدهد سلام
مانده است بی جواب اگر چه سلام او
خون حسین میچکد از دستشان هنوز
آن سائلان که سیر شدند از طعام او
#سجاد_روانمرد
#میثم_کاوسی
.
.
#روز_ارتش
هستی تو چنان دُر و گهر با ارزش
یک عمر رفیقت شده تیر و ترکش
با بودن مردان دلیری چون تو
باید هر روز گفت: تبریک ارتش!
#میثم_کاوسی ✍
#روز_ارتش_مبارک
پ.ن.:
مفتخرم به اینکه فرزند یکی از دلیرمردانِ جانبازِ تخریب چی گردان ۴۰۹ گروه ۴۱۱ مهندسی ارتش جمهوری اسلامی ایرانم.
.
.
#امام_جواد_علیهالسلام
#بحر_مرکب
"جواد"
آئینهی کرامت بی انتها جواد
جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد
آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او
دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد!
ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی
تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد
عمامه گشته دور سر او به افتخار
آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد
از کاظمین حاجت خود را گرفته است
هر کس که گفته بین گوهر شاد یا جواد!
بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد
ذکر لب تمام گرفتارها جواد
وا شد گره همین که گره خورد در حرم
دست گدا به دامن لطف ابا جواد
دنبال التیام به جای دگر مرو
تا هست مرهم دل درد آشنا جواد
با چشم اشک بار شب جمعه میشود
از کاظمین راهی کرب و بلا جواد
این دفعه برد روح مرا او به کربلا
باب الجواد باز شده رو به کربلا
با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان
رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان
سمت تنش رها نشده تیری از کمان
نه تیغ شمر خورده نه سرنیزهی سنان
بر خاک، خون حنجر پاکش نشد روان
قاتل نداشتهست سر قتل او زمان
چنگی به گیسویش نزده دست این و آن
خیره نشد به خاتم او چشم ساربان
سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان
انداختند سایه به جسمش کبوتران
از روی بام تا ته گودال رفتهایم
در روضههای جدّ تو از حال رفتهایم
«فرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست
پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست
#میثم_کاوسی ✍
#شهادت_امام_جواد
.