eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مرثیت امام صادق(ع) مدینه بار دیگر شد شاهد جنایت برده هجوم دشمن در خانه ی ولایت از کینه بود محصور بیت امام صادق سوزد وجود هستی زین داغ، زین روایت بردند نیمه ی شب با دستِ بسته او را عالَم به پیش چشمش شد تیره زین حکایت پایِ پیاده بردند او را ز خانه بیرون یک تن نبود آنجا کز او کند حمایت هم ریسمان به گردن هم فتنه های دشمن با هیچ کس نکردند این ظلم بی نهایت یک لحظه کینه خصم او را رها نمی کرد گویا نکرد دشمن بر ظلم خود کفایت او بود و کاخ حمرا ، او بود و ظلم اعدا هرگز نکرد دشمن حقِّ ورا رعایت دریای قلب «یاسر» توفانی از غم اوست ای بحر را تو ساحل ، ای جلوه ی هدایت ** «یاسر»✍ .
اشعار حسینی و آموزش مداحی
#مدح_میلاد #حضرت_معصومه سلام الله علیها #دهه_کرامت ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دار
. کویر از قدومش اگر گشته دریا نقیه، رضیه است و از نسل زهرا همانی که فرموده موسی ابن جعفر به علم و یقینش ابوها فداها سه در از بهشت خدا وا به شهری است که معصومه دارد در آن شهر ماوا چه زیبا مقامی است اخت الرضا را شفیع است و دارد دمی چون مسیحا علیمه ،که علامه ها در کلاسش رسیدند هر یک به ادراک و معنا کریمه که چون ابر رحمت گشوده عجب سایه ای بر سر اهل دنیا شفیعه که با یک نظر شیعیان را برد از دل خاک تا عرش اعلا و او زینبی در مدار رضا شد به او هرکه رو کرد،حاجت روا شد چه زیباست دردی که در شهر مشهد رضا نسخه پیچید و در قم دوا شد ✍ . ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
عالم حریم حرمت آل پیمبر است کلِّ فلک همان فدک آل کوثر است چیزی ندارد این دو جهان غیر فاطمه دنیا چو گوی، در کفِ دستان حیدر است ما غیرِ خیرِ فاطمه خیری ندیده ایم هر نعمتی که هست سرِ خوان مادر است آری به حرمت حرم ثامن الحجج ایران حریم حضرت موسی بن جعفر است اصلاً قسم به حضرت معصومه و رضا این مملکت هدیّۀ زهرای اطهر است مکه مدینه سامره کرب و بلا نجف تا کاظمین یکسره با قم برابر است بالاترین زمان که پس از روز مادر است معصومه شاهد است، همین روز دختر است آمد چه دختری که چو زینب کند قیام جان برادر است و رضا جان خواهر است از مشهدِ شَهَنشَه و شیرازِ شاچراغ تا قم حریم این دو سه خواهر برادر است شوق زیارت و حرم و آب و دانه ام یعنی که من کبوتر این آستانه ام ای مرقد تو قبلۀ عالم ترا سلام ای امتدادِ سورۀ مریم ترا سلام ای جانشین زینب و زهرا به حلم و صبر جام طهور کوثر و زمزم ترا سلام ای پارۀ تنِ همۀ آل مصطفی وی بضعۀ نبیِّ مکرّم ترا سلام ای بارگاه قدسیِ تو آشیانه ای… بر بهترین سلالۀ خاتم ترا سلام آئینه دارِ معرفةُ الفاطمه تویی ای رازدارِ خلقتِ آدم ترا سلام باید ترا عقیلۀ دوّم صدا کنیم عِلم لدُن تُراست مسلّم، ترا سلام یک نَخ ز چادر تو همان حبل محکم است ای بر عفاف،رشتۀ محکم ترا سلام نیکان ترا ملیکۀ اسلام خوانده اند ای وصف تو ز نَیّرِ أعظم ترا سلام شد بارگاهِ قدسیِ تو کلبۀ مَلَک آید ز هر فرشته دمادم ترا سلام عشق رضا و شوق حریمت،دو بالِ عشق با این دو بال،نیست در عالم زوالِ عشق ما را اگر به کشور تو بار داده اند یعنی بما خزائنِ أسرار داده اند بعد از ولای فاطمه و زینب و حسین بر زینبِ رضاست که این کار داده اند تو خود نشانِ سلسلۀ این أمانتی یعنی ترا ولایتِ أبرار داده اند وقتی حدیث میکنی از جدِّ اکرمت بر تو کلامِ فاطمه انگار داده اند موسی سِرِشتی و گُلِ موسی بن جعفری دین را نمک به کام تو بسیار داده اند هستی فقیه و مجتهده در علومِ دهر بر تو عجیب بینشِ بیدار داده اند پا جای پای حجّتِ سرمد گذاشتی با تو بما بشارت و إنذار داده اند طی کرده ای چه ناب مسیرِ امام را زیبات، نامِ قافله سالار داده اند میخواستی که زائر کوی رضا شوی بعد از عروج، رخصت دیدار داده اند حالا دفاع از حَرمت تا هنوز هست صحن و رواق محترمت تا هنوز هست تو در تمام مُلک و مَلک تا نداشتی آنگونه خِلقتی که تو همتا نداشتی روحِ مجرّدِ تو همان نور فاطمه ست نوری که جز به صُلبِ علی جا نداشتی وقتی شدی تو خانه بدوشِ امام خویش جز انفجارِ نور تمنّا نداشتی در مقطعی که نهضتِ تو انقلاب کرد غیر از خدا تو هیچ کسی را نداشتی روح خدا به مکتب تو رُشد کرده است غیر کلامِ حق، یَدِ بَیضا نداشتی در نو جوانی اَت به فِقاهت رسیده ای در پُرسشی نبود، که فتوا نداشتی شد حوزه های علمیه از عِلم تو علَم ای عالمه که عِلم ز دنیا نداشتی شأن و مقامِ شامخِ تو همچو زینب است با آنکه عمرِ زینب کبری نداشتی آنچه مصائب است چشیدی ولی یقین بر نیزه رأس زادۀ زهرا نداشتی از ساوه تا به قم به شما مرحبا رسید از کوفه تا به شام به زینب جفا رسید ژولیده نیشابوری
شکر خدا که ذاکر اسماء داوریم تسبیح گوی دائمِ الله اکبریم شکر خدا که روز ازل او اراده کرد ما ریزه خوار سفره ی آل پیمبریم دلهای ما که عطر تولا گرفته است باشد گواه، شیعه ی دیرین حیدریم سادات و غیرِ زمره ی سادات، بی گمان فرزند فاطمه، همه از نسل کوثریم حب الحسن که بانی حب الحسین شد خود میدهد نشان که ز خلق جهان سریم نصّ صریح آل محمد کند بیان ما از اضافه ی گلِ آن آل اطهریم با افتخار بر همه اعلام میکنیم فرزند خاکِ کشور موسی بن جعفریم اینجا بروی بال ملائک نشسته ایم یعنی بزیر سایه ی زهرای دیگریم ایران سراسرش حرم اهلبیت شد وقتی خبر رسید به معصومه یاوریم گنبد طلای شاه خراسان گواهِ ماست سلطان ما رضاست و ما خاک این دریم جز ما، که دارد از همه برتر چنین سِمَت؟ که میزبان دختر زهرای اطهریم دُختی که گشت یار امام زمان خود چون زینب است و ما به حریمش چو نوکریم بالاترین فضیلتِ بانو ، قیامِ اوست ما رهروانِ نهضتِ این پاک رهبریم او اقتدا به نهضت زهرا نمود و ما با اقتدا به او همه یاران مادریم با حجت خدا، همه فتوای او یکی است در کارِ دین مقلدِ آن نیک اختریم تنها نه در حوائجِ دنیا کریمه است محتاج آن شفیعه ی بانو به محشریم او زینبِ زمانه ی خود بود بر رضا ما عبدِ این ارادتِ خواهر برادریم بارِ غمِ حسینِ زمانه بدوشِ اوست وز اضطرارِ اوست که ما نیز مضطریم داغِ برادرانِ خودش را اگر چه دید در قم عنانِ ناقه ی او را بسر بریم او خواهرِ امامِ زمانِ خودش، ولی ما ناله دارِ روضه داغِ دو خواهریم بانوی قم! غمِ دلِ بانوی کوفه را با نام تو به گوشه ی گودال میبریم اصلاً کسی نبود به ناقه نشانَدَش با این گریز ، گریه کنِ حرفِ آخریم داغِ هزار و نهصد و پنجاه زخم را تا انتقامِ یار ، عزادارِ سَروریم ژولیده نیشابوری
. نسیــم آورده از باغِ جنــان ، عطــر ترنـُّــم را نشــانده روی لبهــای رضــا نقــش تبسّـــم را هــلالِ مـاه نو امشب ید بیضــای دیگـــر شد عطــا شد نوری از طوری دگر موسای دوم را به لطف بانوی باران ، دل سبــز زمین  گل کرد به بار آورد این رحمت هزاران خوشه گندم را چه خیــر و برکتـی دارد قدمهــای شمـا بانو! کرامت می رسد هر دَم ز دستان تو مردم را به یُمــنِ مقــدمت بانو ! کَــرَم آباد شد ایران حضـــورت آبـرو داده کــویــرِ تشنـــهٔ قُــم را ملائک در حریمت از مِـیِ عشق تو سرمستند به صدعالم نمی بخشندیک جرعه از این خُم را مُقــدّم هست بر باغِ بهـشت ، ایوان زیبایت گرفتـه صحــن تو از جنّـت این حقّ تَقـدُّم را شـــدی آرامــش قـلب برادر ، زینـب ثانـــی! گرفتــی از دل آشفتــه اش شورِ تلاطــم را نمودی روشن از نور وفا و عشـق و ایثارت شبیـه زینبِ کبــریٰ ، دل خورشید هشتم را به وصف شأنتان بانو ! زبان "کیمیا" قاصــر ببخشای و بپوشان از من این ضعفِ تکلُّم را .
. حمدِ نعمَ النصیر باید گفت مدح خیرُ الکثیر باید گفت پا به پای طلوع ذیقعده عاشقان را رسیده این وعده وعده حق شده محقق باز لطفِ محض و صریح و مطلق باز وعده ای از صحیفه ی کوثر آمد از بیت موسیِ جعفر که به کوثر ضمیمه می‌آید آیه های کریمه می‌آید نسل احمد دوباره گل کرده دختری چون خدیجه آورده مادرش فاطمه است این دختر نور چشمِ همه است این دختر آسمانها ستاره باران شد زینبِ دیگری نمایان شد زینتِ آلِ مرتضا آمد مژده که زینب رضا آمد دختر نور، دختر کوثر ماه بانوی نسل پیغمبر عابده، عالمه، محدثه، نور متقی، ملتجی به درک حضور در عبادت یگانه ی دوران در شجاعت فسانه دوران در جوانی معلمِ عالَم جلوه ای از کرامت خاتم همچو زهرا جلیله ای به شکوه همچو زینب به استقامتِ کوه در صفاتش، جلیله ی عظمت همه ذاتش، جمیله ی عصمت در حیاتش، کریمه ی اطهر در مماتش، شفیعه ی محشر کیست از علمِ او خبر آرَد که علومِ ولایتی دارد اوست احیاگرِ حقایقِ دین هم، امیدِ امامِ صادقِ دین ای بنازم به قدرتِ عِلمش بفدای بصیرت و حِلمش که ز یک اجتهادِ پر برکات پدرش گفته: ای پدر بفدات اجتهادش، بیان حکمِ امام نورِ علمش، مُحللِ اوهام کیست معصومه؟ رازِ آل علی وعده دیربازِ آل علی دومین بضعه الرسولِ وِلاست پاره ی قلبِ مصطفی، چو رضاست عصمتش از امام و معصومه ست عمه ی چار امامِ معصوم است نورش از نورِ فاطمه جلی است عهده دارِ ولایتِ علی است چون حدیثِ غدیر می‌گوید از ولای امیر می‌گوید از حدیث غدیرِ خم، آگاه با امامِ زمانِ خود، همراه عمقِ فرهنگ سازی اَش، ز غدیر گشته با یک قیام، عالمگیر همچو زینب مروّجِ دین است راهبردش، جهاد تبیین است آمد آنکه قیامِ ناب کند که قرار است انقلاب کند آنکه شکلِ قیامِ او جنگی است رهبر انقلاب فرهنگی است کار او راهِ بسته را واکرد کربلا را دوباره احیا کرد نامه ای از امامِ خود دریافت راه کارِ قیامِ خود دریافت مثلِ زینب، چنان پیمبرها حر‌کت کرد با برادرها عشق بنیان نهاد، چون زینب هیجده کشته داد، چون زینب مُلکِ ایران چو کربلایش شد پس اجابت همه دعایش شد سرزمینم از او درخشان شد همه ایرانِ ما گل افشان شد عشق را نشر داد، بی پروا مکتبِ شیعه ماند تا فردا هست شاگرد او به خوشنامی رهبر انقلاب اسلامی انقلابی که پا گرفت از او دینمان ریشه ها گرفت از او تا ابد جلوه داد ایمان را بیمه کرد این دیارِ سلطان را با اشاراتِ آن امامِ رئوف قبله ی دل شد از خدای عطوف شهر قم را مطافِ دلها ساخت حرمش را سرای زهرا ساخت حرم او، حریم آل الله مرقدش، جلوه جمال الله غافل از این حرم نباید شد حافظش تا ظهور باید شد قم اگر در امان بماند نیز کربلا بی گمان بماند نیز رهروش، مکتب سلیمانی پیروش، سیدِ خراسانی حقِ مطلب ادا نشد هرچند به همین یک اشاره اَم دل بند رهبری را هر آنکه یاری کرد در مسیر ظهور کاری کرد دلِ رهبر اگر بدست آری مکتبِ شیعه را کنی یاری ‌.
. شبیه هر خماری که پی پیمانه می گردد میان صحن ها هر زائری مستانه می گردد بنا بر رخصت شمس الشموسي شمس می آید به دور گنبد این دختر دردانه می گردد همیشه قبل مشهد قم ،همیشه بعد مشهد قم کبوتر دائما دنبال آب و دانه می گردد جوان و پير مشغول طواف مرقدش هستند گدا قبل از گدایی گرد صاحب خانه می گردد عنایت گر کند دیوانه عاقل می شود اینجا تجلی گر کند هر عاقلی دیوانه می گردد فقیری نیمه‌شب آمد حرم بعد از اذان هم رفت پس‌از آن هر‌که دیدش گفت که شاهانه می‌گردد بیا و حضرت معصومه را دریاب حالا که زیارت کردن زهرا نصیب ما نمی گردد گروه ادبی یاقوت سرخ .◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بسم الله الرحمن الرحیم ناقابل ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او "کریمه" لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصوم در این حریم ذکر ملائک چیست؟ مدح‌وثنای حضرت معصومه " مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه " این شد بهای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه شب‌های جمعه زائر اربابیم در کربلای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی شد حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما؛ جانم فدای حضرت معصومه تعجیل در ظهور امام ماست تنها دعای حضرت معصومه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. قم منور از نگاه حضرت معصومه است زائر او در پناه حضرت معصومه است فاش می گویم که راه جنت العلا بهشت از مسیر بارگاه حضرت معصومه است ___________________ ای حریم تو مطاف دل ما معصومه جلوه گر در حرمت نور خدا معصومه آنقدر در دل خود عشق برادر داری می وزد از حرمت بوی رضا معصومه ✍ . ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام الله علیها ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی قصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم .
. مدح و مرثیه حضرت معصومه سلام الله علیها ای روی تو قبله ی عبادت بانو وی بوی تو خوش ترین طراوت بانو داریم همه بزرگ و کوچک هامان از روز ازل به تو ارادت بانو ما مست نگاه فاطمیِ تو شدیم با گوشه ی چشم تو چه راحت بانو تو ناب ترین عشق به اهل‌بیتی باید بنویسم به صراحت بانو من هرچه گره داشته ام باز شده از لطف تو و نیمه نگاهت بانو بی راهه نمی رود دلم هیچ زمان وقتی که تویی راهِ هدایت بانو بانوی دو عالمی تو یا معصومه این حُسن برازنده برایت بانو تا در حرمت می روم و می آیم مأنوس شدم به آستانت بانو از صحن تو بوی عطر زهرا آید قربان تو و صحن و سرایت بانو عمریست که همسایه‌ی خوشبخت توأم به به، به منو به این سعادت بانو تو دختر آن امام معصومی که.. گفته پدرت جان به فدایت بانو هم فاطمه ای و هم گل فاطمه ای این است برای تو کرامت بانو در بطن دلِ اهل جهان جا داری با چادرِ عفت و حیایت بانو تو مثل پدر باب الحوائج هستی ای جود کرم برایت عادت بانو من یک سفرِ کرببلا می خواهم کِی می کنی ام شما عنایت بانو؟ هر وقت دلم هوای ارباب کند جایش بدهم تو را سلامت بانو تو آمده بودی به پی دلبر خویش در ساوه عوض شد زِ چه راهت بانو؟ چون زینب کبری به دیار غربت از خصم شده بر تو جسارت بانو اما شده فرق تو و زینب اینجا.. دیگر تو نرفتی به اسارت بانو دیگر زِ سرت نرفت چادر، حتی اموال شما نگشت غارت بانو .
. شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود شب ستاره شدن زیر آسمان کبود شب کویر، سراپا نوازش است و سکوت شب سفر، شب رفتن ز خاک تا ملکوت شب کویر چه یک‌دست و صاف و تاریک است خدا چقدر به ما در کویر نزدیک است شب کویر شب قصه‌های دور و دراز شب رها شدن آبشار راز و نیاز خوش است اگر که در این آبشار، گم باشی علی الخصوص اگر در کویر قم باشی کویر قم که پر از عطر مهربانی‌هاست قرارگاه و قدمگاه جمکرانی‌هاست کویر قم که پر از آفتاب شد سبدش به نام حضرت معصومه مهر شد سندش مشام دشت پر از عطر و بوی گندم شد قطار خاطره با شوق وارد قم شد به قم رسیدم و دیدم که آسمان ابری‌ست که کار این دل ابری همیشه بی‌صبری‌ست نگاه کردم و دیدم که صحن غوغا شد گل محمدی بوستان جان وا شد فضای صحن پر از رنگ و بوی مشهد بود لبالب از نفس حضرت محمد بود لبالب از نفحات بهشت بود حرم پر از شکوفه و اردیبهشت بود حرم شب کویر پر از نور شد پر از مهتاب امام گل به نماز ایستاد در محراب پر از ترانه پر از گل پر از سخن بودم خسی که در دل میقات بود، من بودم پس از زیارت بانوی مهربان کویر وداع کردم از این خاک، خاک دامن‌گیر قطار خاطره از دشت‌ها گذشت و گذشت رسید صبح به مشهد، درست ساعت هشت... هوای گنبد و گلدسته آسمانی بود پگاه، مست صدای کریم‌خانی بود صدای «آمدم ای شاه» بود و عطر حضور حضور آن همه عاشق حضور آن همه نور شب کویر شبی ساکت است و رازآلود شب ستاره شدن زیر آسمان کبود ✍ .