eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی غصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
🍀 به بهانه سالروز ولادت حضرت معصومه(س) 📝 غزل کوتاهی از برادر حمید رمی باید دخیل بر پرِ مهتاب بست و بس باید کنار سفره ی باران نشست و بس آدم اگر بهشت طلب کرد کافی است باشد برای فاطمه بی پا و دست و بس وقتی که روبروی شما صحن آینه ست باید تمام آینه ها را شکست و بس آنقدر پشت بام حرم دیدنی ست که صیّادها شدند کبوترپرست و بس نوکر شدم زِ رحمت قالوا بلای تو هستم دخیل چادرتان از الست و بس مثل نسیم ، در حرم آرامتر شدم از هرچه بگذریم ، حرم خوشترست و بس .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ماه ذیقعده شده ماه تمام آمده است موسم شادی وشیرینی کام آمده است خانه ی حضرت کاظم به مدینه غوغاست هرملک شاد به تبریک وسلام آمده است غنچه ای باز شده بین گلستان ولا دختری طاهره وفاطمه نام آمده است در نبود پدرش همدم مادر گردد بر رضا(ع)خواهر ودلدار مدام آمده است عصمت از فیض وجودش همه معنا گیرد دختران را به ابد اسوه ی تام آمده است اوست معصومه وصدیقه وارباب کرم درشفاعت،زن دارای مقام آمده است روز دختر بود این روز خوش میلادش دختران شاد که معصومه امام آمده است زایر مرقد او لایق جنت گردد عطر جنت زوجودش به مشام آمده است ای خوش آنروز گذارم به ضریحش سر را گویم ای حضرت معصومه غلام آمده است لطف کن همچو برادر به ضمانت برخیز آهوی این دل سرگشته به دام آمده است روز میلاد بده عیدی ما را بانو روز اعطای کرم بهرعوام آمده است   شاعر : اسماعیل تقوایی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ای هلال اول ذیقعده محو روی تو  چشم بابا خیره مانده بر رخ دلجوی تو آل حیدر شادمان از اینکه دنیا آمدی شد بهشتی بو مدینه با بهشتی بوی تو زادروزت روز دختر باشد وهر دختری افتخارش باشد ای بانو شود رهجوی تو دامن مادر بود معراج تو یا فاطمه واژه ی معصومه باشد شهرت نیکوی تو فاطمه نامی وزهرا(س) اسوه ی رفتاریت راه ورسم جده ات پیدا بود در خوی تو بر رضا(ع)هستی تو خواهرهمچوزینب(س) برحسین(ع) هر کجا باشد بود میل دل او سوی تو ای کریمه،ای شفیعه،ای به عصمت جاودان فخر شیعه این بود باشد گدای کوی تو مرقد پاکت به قم شد قبله گاه عارفان ای طبیبا جمله محتاجیم بر داروی تو شاعر :اسماعیل تقوایی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
معطر شد مه ذی قعده در آغاز با عطری که ازیک گل زگلزار ولایت بر مشام آمد مدینه مفتخر گردید بر میلاد مسعودی چو از دامان نجمه دختری والا مقام آمد دل موسای کاظم شاد ولبهایش پر از خنده که بر اهل ولا دردانه ای زهرا (س)مرام آمد درخشان تر شده ماه وستاره مهر جان افروز زسوی جمله ی افلاکیان بر او سلام آمد علی موسی الرضا(ع)سرخوش ازین میلاد گردیده  برادر را نکو خواهر رفیق وهمکلام آمد زمادر مجتبایی ،وز پدر باشد حسینی او مثال فاطمه اوصاف نیکش در نظام آمد نهاده نام او را فاطمه مولای ما کاظم(ع) کریمه درکرم معصومه در عصمت،بنام آمد شفیعه باشد وهرکو زیارت کرد این بانو به عقبی بی گمان خوش عاقبت،جنت مقام آمد شاعر : اسماعیل تقوایی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
یا حضرت معصومه اولین بیت غزل واره ی ذیقعده تویی نیکی ماه ز این مطلع زیبا پیداست بهر میلاد تو ای دخت نکوی موسی(ع) در مدینه به سرای پدرت جشن بپاست مژده آمدنت حضرت صادق(ع)داده زین جهت منتظر آمدنت ارض وسماست مادرت نجمه بیاورده گلی کز بویش عطر جنت به مشام همه ی اهل ولاست عرشیان شاد زمیلاد تو غرق شعفند فرشی از گل به زمین زیر قدومت برپاست یک برادر شده مسرور که خواهز آمد راضی از آمدنت ای گل معصوم رضاست وه چه نامی به تو بگذاشت پدر،فاطمه ای علم وعصمت به در خانه تو همچو گداست باز ماندست به جا گفته ی جدت صادق(ع) زائر مرقد پاک تو بهشتی ماواست یا که گفته ست برای من وفرزندانم حرم امن بود قم که همی کوفه ماست سه در از هشت در جنت حق گردد باز بسوی قم که در آن مرقد زیبای شماست توئی امید همه در صف محشر بانو بی گمان شیعه بدون تو غریب وتنهاست روز میلاد شما کفتر دل قم آید بهر تبریک سپس عازم درگاه رضاست شاعر : اسماعیل تقوایی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. یا (س) شیعیان را لطف حی سرمدی اول ذیقعده دنیا آمدی با وجودت شد مدینه پر زنور حضرت موسای کاظم در سرور بهر بابا دختری ریحانه ای حمد لله برکت کاشانه ای نجمه خاتون را یگانه دختری تو علی موسی الرضا را خواهری شادمان بوسد گل رویت رضا ای گل گلزار آل مرتضی نام نیکوی تو باشد فاطمه حجت اللهی توبانو بر همه بحر عصمت را تو نیکو گوهری ای کریمه تو کرامت گستری ای دفینه در میان خاک ما بانوی بالاتر از ادراک ما زائرت آنجا بهشتی میشود عار ی از هرگونه زشتی میشود مرقدت بابی زابواب بهشت جان فدایت ای گل نیکو سرشت وصف تو اوصاف نیک کوثرست روز ميلاد تو روز دخترست دختران را اسوه ی نیکو توئی روح وجان ضامن آهو توئی اول ذیقعده ایران شادمان می‌شود صحن وسرایت گل فشان نوکران در مجلس جشن وسرور کوی وبرزن می شود دریای نور مشهد وقم کعبه دلها شود بس گره از کار مردم وا شود حضرت معصومه دریای کرم ای حبیبه، ای شفیعه، محترم زادروز تو بود روز خدا شیعه را عیدی بده کرببلا شعر:اسماعیل تقوایی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
دری از عشق به روی دل مستان وا شد پهنهء عرش به یک جلوهء حق زیبا شد باز در جام ولایت مِیِ دیگر جوشید خوش به حال دلِ هر دلشدهء شیدا شد سوره ای پر برکت آمد و نازل گردید که به تفسیر خدا جملهء اعطینا شد عوض چلّه نشینی همه مشتاقان جَلوات رُخ کوثر صفتی پیدا شد چون رضا داشت به دل شوق جمال مادر خواهری داد به او حق که خود زهرا شد مژده ای باده کشان باده لبالب آمد باز یک فاطمه یا حضرت زینب آمد طور شد خانهء موسی ز ظهورش امشب روز شد شب ، ز رُخ غرقهء نورش امشب قُذّو ابصارکم از هر طرفی می آید به زمین تا برسد وقت عبورش امشب پسری نیست که هم کُفو و طرازش بشود مدعی را بنما زنده به گورش امشب روزی عالم امکان بخداوند بُوَد لقمهء کوچکی از نان تنورش امشب فاطمه نام قشنگی است به او می آید میکند حق به شجرنامه صدورش امشب نام او در خور او باشد و در تقدیرش سیرتش فاطمی و فاطمه در تصویرش همه افلاک زمین خوردهء خاک قدمش برتر از فنّ حساب است به خوبی رَقَمش هر که شد مرجع تقلید طوافش کرده هر که شد عالم دین رفته به زیر عَلَمَش بوسه بر خاک مزارش بخدا شیرین است نمک حضرت زهراست در آب حرمش چشم جنّت به ره آمدن زُوّارش همهء عشق رضا اوست ، مگیرید کَمش هر کسی سجده به او کرد نگشته کافر نکنیدش به جز عشق وِرا مُتّهمش سجده بر خاک درش اهل کرم بگذارند عرشیان خاک ورا بهر شفا بردارند در حرم خانهء او درد شفا میگیرد زیر ایوان طلائیش دعا میگیرد صد مسیحا به ضریح حرمش بسته دخیل خضر از خادم او آب بقا میگیرد درِ این خانه فقط قدر و بها میبخشند سگ به کویش برود قدر و بها میگیرد کعبهء سنگ اگر جانب قم روی آرد در حرم خانهء الله لقا میگیرد هر کسی از درِ این خانه نصیبی دارد خرّم آنست که یک کرب و بلا میگیرد کاش هر ثانیه بودیم کنار حرمش کاش میشد که بگردیم غبار حرمش او کسی نیست که در ثانیه ها گم گردد یا کسی نیست فقط تاج سر قم گردد دختر آنست که دخت شه هفتم بشود خواهر آنست که یار مه هشتم گردد حیف باشد که چنین فاطمه ای غم بیند یا که از هجر گرفتار تألّم گردد اینکه غم نیست امان از اینکه در غربت خواهری در غُل و زنجیر تجسّم گردد غم همین است که زینب وسط کوفه و شام سبب خندهء بازاری مردم گردد حق همین است که زینب بخدا سر شکند سر به عشق سر بشکستهء دلبر شکند مجتبی صمدی شهاب .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
به روی بام حرم آفتاب زائر شد غزل تجلی باران و ابر، شاعر شد کسی که لب به ضریحش زده مفسر شد و شیعه از حرم قم به خلق، صادر شد نیاز نیست به باده نیاز نیست به خم شراب شور اگز خواستی بیا تا قم سلام حضرت باران سلام مادر نور سلام خواهر ایمان سلام دختر نور رسیده زائرتان با شما به آخر نور که نور مشتق و تنها تویی تو مصدر نور زبان گشود قلم از فراز بیت النور رسیده شعر به لب های خسته ام باشور نگفته حاجت من بارها روا شده است چهار رکن جهان خادم شما شده است ستاره در وسط حوضتان رها شده است و نور گنبدتان سُرَّ مَن رَأیٰ شده است دخیل بسته ام امشب به گوشه های ضریح تمام شهر فدای تو و فدای ضریح به جز کنار تو بودن دگر نمیخواهم ز کودکی سگتان بوده ام و حالا هم فقط نه ما سر این سفره بلکه دریا هم که مشهد است بهشتم چنان که اینجا هم ((زِ گریه مردمِ چشمم نشسته در خون است)) هر آنکه دیده مرا گفته است مجنون است محمدرضا نادعلیان .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
لطفِ بی حدّ تو در بند کشد انسان را پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را بانویی!محترمه، عالمه و باهیبت سر به تعظیم کشاندی همه ی نِسوان را دخترِ حضرت ِ موسا ..هنرت موسایی سر و سامان بدهی آدمِ بی سامان را ابرِ رحمت شده ای بر همگان می باری بارش ات کرده پریشان، اثرِ باران را شهرِ قُـــم را حرم الله نمودی بانو تا تجّسم بکنی یکِ حرمِ پنهان را «عصمت الله ِ جهانی به نظر دریایی» «شک‌ ندارم گهرِِ ناب ، خودِ زهرایی» خواهرِ حضرت سلطان، نظرت بخشیدن ای کریمه کرمی کن کرمت بخشیدن مثلِ یک سایل افتاده ز پا ، دلگیرم گفته اند هست فقط در گذرت بخشیدن «خیـر»معنا بشود در حرمت بی بی جان کامِ ما را بکند مثلِ شکر بخشیدن بخششی کن که شوم جَلدِ شما بی وقفه می رهاند دلِ من را ز خطر بخشیدن در پناهِ تو به هر جا برسم می دانی سایه انداز بود سایه ی سر بخشیدن «ای سلامِ همه ی شهر به تو معصومه» «ناز دارد همه ی دهر به تو معصومه» ای کریمه کرمت پهنه ی دریا باشد شأنِ والای تو چون مریمِ عذرا باشد تو امان نامه دهی با نگهت بر سایل مَثَلِ کار تو چون شاخه ی طوبا باشد حرمی ساخته ای در دلِ ما بی بی جان حرمت ملجأ هر عاشقِ تنها باشد مادرانه به همه لطفِ مداوم داری خوی تو آینه ی حضرت زهرا باشد «زینبِ دوّمی» و خواهر سلطان هستی وجَناتت مَثَلِ زینبِ کبرا باشد «نامِ زیبای تو را مستمراً می خوانم» «شهر قُم را حرمِ آل عبا می دانم» محسن راحت حق .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار، سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار، سلام !! گدای سر به هوا؛ سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما ... همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است، دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم رضا قاسمی .....................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. یا مولاتی و سیدتی یا حضرت معصومه اغیثینی شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است. . ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود. حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است ......................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🔶🔶🔶🔶 شب شب خوشحالی بی وصف کوثردارهاست روز روز محشر است و روز محشردارهاست شب در میخانه خیل عاشقان صف بسته اند صبح فردا نوبت مستی ساغردارهاست عارفان تو سر از تن می دهند آخر به باد ننگ امشب خورده بر پیشانی سردارهاست هر که دستش بیش سهم شادباشش بیشتر روز میلاد تو بانو! روز مجمردارهاست نقره جایی که طلا باشد ندارد قیمتی خانه ی موسی بن جعفر خانه زردارهاست گرچه خوشبخت است هر کس که پسر دارد ولی غالباً لطف خدا مشمول دختردارهاست مثل مادر، مادری خرج برادر می کند بخت پس در هر دو صورت یار خواهردارهاست .........................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. روز تولدت به غلط است در اصل روز آمدنت است شادند از حضور تو اهل جهان ولی خوشحالی امام رضا جور دیگر است امشب به اعتبار روایات مانده‌ام میلاد توست یا شب میلادکوثر است وقتی پس از کریم تو تنها کریمه‌ای اسم تو با امام حسن حاصلش زر است از هرچه بگذریم نشد بگذریم از این از خواهری که این همه عشق برادر است دریاچهء نمک سندش؛ بین اهل‌بیت آری طعام سفرهء تو با نمک‌تر است پس قلب این کویر به شوق تو می‌تپد وقتی که کوه خضر برای تو منبر است امشب حساب کرده‌ام از خانه تا ضریح به نیت امام رضا هشت تا در است با این حساب باز دل بیقرار من آهوست توی مشهد و درقم کبوتر است جمع دل من و دل هرکس به غیر تو در بین صحن آینه جمع مکسر است «ما را سری‌ست باتو که گرخلق روزگار دشمن شوند» هدیهء ما باز هم سر است جای بقیع و آن‌همه قبری که خاکی است دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است او هم شبی شبی درست پدر را ندیده است معصومه هم رقیهء موسی‌بن‌جعفر است ..........................................................................‌ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نسیــم آورده از باغِ جنــان ، عطــر ترنـُّــم را نشــانده روی لبهــای رضــا نقــش تبسّـــم را هــلالِ مـاه نو امشب ید بیضــای دیگـــر شد عطــا شد نوری از طوری دگر موسای دوم را به لطف بانوی باران ، دل سبــز زمین  گل کرد به بار آورد این رحمت هزاران خوشه گندم را چه خیــر و برکتـی دارد قدمهــای شمـا بانو! کرامت می رسد هر دَم ز دستان تو مردم را به یُمــنِ مقــدمت بانو ! کَــرَم آباد شد ایران حضـــورت آبـرو داده کــویــرِ تشنـــهٔ قُــم را ملائک در حریمت از مِـیِ عشق تو سرمستند به صدعالم نمی بخشندیک جرعه از این خُم را مُقــدّم هست بر باغِ بهـشت ، ایوان زیبایت گرفتـه صحــن تو از جنّـت این حقّ تَقـدُّم را شـــدی آرامــش قـلب برادر ، زینـب ثانـــی! گرفتــی از دل آشفتــه اش شورِ تلاطــم را نمودی روشن از نور وفا و عشـق و ایثارت شبیـه زینبِ کبــریٰ ، دل خورشید هشتم را به وصف شأنتان بانو ! زبان "کیمیا" قاصــر ببخشای و بپوشان از من این ضعفِ تکلُّم را .
. حمدِ نعمَ النصیر باید گفت مدح خیرُ الکثیر باید گفت پا به پای طلوع ذیقعده عاشقان را رسیده این وعده وعده حق شده محقق باز لطفِ محض و صریح و مطلق باز وعده ای از صحیفه ی کوثر آمد از بیت موسیِ جعفر که به کوثر ضمیمه می‌آید آیه های کریمه می‌آید نسل احمد دوباره گل کرده دختری چون خدیجه آورده مادرش فاطمه است این دختر نور چشمِ همه است این دختر آسمانها ستاره باران شد زینبِ دیگری نمایان شد زینتِ آلِ مرتضا آمد مژده که زینب رضا آمد دختر نور، دختر کوثر ماه بانوی نسل پیغمبر عابده، عالمه، محدثه، نور متقی، ملتجی به درک حضور در عبادت یگانه ی دوران در شجاعت فسانه دوران در جوانی معلمِ عالَم جلوه ای از کرامت خاتم همچو زهرا جلیله ای به شکوه همچو زینب به استقامتِ کوه در صفاتش، جلیله ی عظمت همه ذاتش، جمیله ی عصمت در حیاتش، کریمه ی اطهر در مماتش، شفیعه ی محشر کیست از علمِ او خبر آرَد که علومِ ولایتی دارد اوست احیاگرِ حقایقِ دین هم، امیدِ امامِ صادقِ دین ای بنازم به قدرتِ عِلمش بفدای بصیرت و حِلمش که ز یک اجتهادِ پر برکات پدرش گفته: ای پدر بفدات اجتهادش، بیان حکمِ امام نورِ علمش، مُحللِ اوهام کیست معصومه؟ رازِ آل علی وعده دیربازِ آل علی دومین بضعه الرسولِ وِلاست پاره ی قلبِ مصطفی، چو رضاست عصمتش از امام و معصومه ست عمه ی چار امامِ معصوم است نورش از نورِ فاطمه جلی است عهده دارِ ولایتِ علی است چون حدیثِ غدیر می‌گوید از ولای امیر می‌گوید از حدیث غدیرِ خم، آگاه با امامِ زمانِ خود، همراه عمقِ فرهنگ سازی اَش، ز غدیر گشته با یک قیام، عالمگیر همچو زینب مروّجِ دین است راهبردش، جهاد تبیین است آمد آنکه قیامِ ناب کند که قرار است انقلاب کند آنکه شکلِ قیامِ او جنگی است رهبر انقلاب فرهنگی است کار او راهِ بسته را واکرد کربلا را دوباره احیا کرد نامه ای از امامِ خود دریافت راه کارِ قیامِ خود دریافت مثلِ زینب، چنان پیمبرها حر‌کت کرد با برادرها عشق بنیان نهاد، چون زینب هیجده کشته داد، چون زینب مُلکِ ایران چو کربلایش شد پس اجابت همه دعایش شد سرزمینم از او درخشان شد همه ایرانِ ما گل افشان شد عشق را نشر داد، بی پروا مکتبِ شیعه ماند تا فردا هست شاگرد او به خوشنامی رهبر انقلاب اسلامی انقلابی که پا گرفت از او دینمان ریشه ها گرفت از او تا ابد جلوه داد ایمان را بیمه کرد این دیارِ سلطان را با اشاراتِ آن امامِ رئوف قبله ی دل شد از خدای عطوف شهر قم را مطافِ دلها ساخت حرمش را سرای زهرا ساخت حرم او، حریم آل الله مرقدش، جلوه جمال الله غافل از این حرم نباید شد حافظش تا ظهور باید شد قم اگر در امان بماند نیز کربلا بی گمان بماند نیز رهروش، مکتب سلیمانی پیروش، سیدِ خراسانی حقِ مطلب ادا نشد هرچند به همین یک اشاره اَم دل بند رهبری را هر آنکه یاری کرد در مسیر ظهور کاری کرد دلِ رهبر اگر بدست آری مکتبِ شیعه را کنی یاری ‌.
. سلام الله علیها ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی قصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم .
. شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود شب ستاره شدن زیر آسمان کبود شب کویر، سراپا نوازش است و سکوت شب سفر، شب رفتن ز خاک تا ملکوت شب کویر چه یک‌دست و صاف و تاریک است خدا چقدر به ما در کویر نزدیک است شب کویر شب قصه‌های دور و دراز شب رها شدن آبشار راز و نیاز خوش است اگر که در این آبشار، گم باشی علی الخصوص اگر در کویر قم باشی کویر قم که پر از عطر مهربانی‌هاست قرارگاه و قدمگاه جمکرانی‌هاست کویر قم که پر از آفتاب شد سبدش به نام حضرت معصومه مهر شد سندش مشام دشت پر از عطر و بوی گندم شد قطار خاطره با شوق وارد قم شد به قم رسیدم و دیدم که آسمان ابری‌ست که کار این دل ابری همیشه بی‌صبری‌ست نگاه کردم و دیدم که صحن غوغا شد گل محمدی بوستان جان وا شد فضای صحن پر از رنگ و بوی مشهد بود لبالب از نفس حضرت محمد بود لبالب از نفحات بهشت بود حرم پر از شکوفه و اردیبهشت بود حرم شب کویر پر از نور شد پر از مهتاب امام گل به نماز ایستاد در محراب پر از ترانه پر از گل پر از سخن بودم خسی که در دل میقات بود، من بودم پس از زیارت بانوی مهربان کویر وداع کردم از این خاک، خاک دامن‌گیر قطار خاطره از دشت‌ها گذشت و گذشت رسید صبح به مشهد، درست ساعت هشت... هوای گنبد و گلدسته آسمانی بود پگاه، مست صدای کریم‌خانی بود صدای «آمدم ای شاه» بود و عطر حضور حضور آن همه عاشق حضور آن همه نور شب کویر شبی ساکت است و رازآلود شب ستاره شدن زیر آسمان کبود ✍ .
. در مدح حضرت معصومه(س) --------- ای گل زهرای اطهر اَلسَلام دختر موسی بن جعفر اَلسَلام در حریم عصمت و عترت تویی دین حق را یار و یاور اَلسَلام نور می بارد ز گَرد چادرت ای تو خورشید مکرر اَلسَلام بوی عطر ناب کوثر می دهی یادگار نور کوثر اَلسَلام مثل زینب ، زینت اهل ولا ای گل گلزار حیدر اَلسَلام زینب دیگر برای فاطمه مریم آل پیمبر اَلسَلام ای به نخلستان دین نیکو ثمر میوه ی نخل تناور اَلسَلام دختر نورانی هفتم امام ای جهان از تو منور اَلسَلام ای به بازار کرامت اهل جود ای وجودت دُر و گوهر اَلسَلام هست خورشید سپهر دین رضا ای به آن مولا تو خواهر اَلسَلام ای رضا را خواهر والا مقام ای عزیز آن برادر اَلسَلام ای که دارد مرقدت در شهر قم جایگاه قبر مادر اَلسَلام مثل زهرا ، مثل زینب بی بدیل ای ز هر بانو تو برتر اَلسَلام دست ما و ریشه های چادرت بانوی فردای محشر اَلسَلام «یاسر» این دلبسته ی آل شما در حریمت هست نوکر ، اَلسَلام ** «یاسر»✍ .
. در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها مگر صحن تو اصلا میگذارد درد و غم باشد؟ ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد حریم آسمانی تو پروین دارد و خوب است اگر نام یکی از باب ها باب القلم باشد کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور تنور شعرمان گرم است ای خورشیدِ بیت النور به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم به پابوسی میاید از مسیر دور، باران هم زیارت میکنندت عاشقان در باد و بوران هم ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم هدایت شد به راه راست در شهرت خیابان هم قمت را مطلع خورشید میداند خراسان هم به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان" قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." میخوانم چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن هایت سرمه افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه ✍ .
. تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی۰ می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی ✍ .
. تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی در میان شوره زار قم بهشتی ساختی مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا شدی جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی ناز چشمان تو و ذکر خداهای پدر کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند بر حسین خانواده زینب کبری شدی خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا از همان اول دلت گشته گرفتار رضا بین صحن چشم هایت نقش رخسار رضا جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا در تمام عرضه های بندگیِ پاک تو همچنان آیینه ای پیداست رفتار رضا تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی کاملا باشد کلامت عین گرفتار رضا آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی در حریم عاشقی باشی علمدار رضا هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا ای کریمه چاره ای کن لحظه ی جان دادنم دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من آبرو داری بُوَد کار تو و کار رضا دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم خاکساریِ تو می گردد شفیع محشرم تا که دل را آه سینه راهی قم می کند با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند آه چون از دل برآید کار آتش می کند بی محابا رخنه ای در جان هیزم می کند آن ضریحی که بُوَد گرم طوافش جبرییل حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند نیمه شب ها در حرم تا صحن گردی می کنم ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند لفظ خواهر گوییا مأنوس گشته با بلا خون زینب در رگان تو تلاطم می کند کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش جست و جوی یار زیر نیزه و سُم می کند با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود باز هم جسم عزیز مادرش گم می کند (حضرت معصومه جان، یا حضرت معصومه جان) .
. در شب میلاد تو عالم گلستان میشود موسی جعفر ز میلاد تو خندان میشود از نگاه اختران بر طلعت زیبای تو آسمان غرق شعف لبریز باران میشود بس شباهت ها که داری با بتول مصطفی غرق شادی چهره ی شاه خراسان میشود ای تماشایی ترین آئینه ملک عفاف گل به دیدار رخت یکباره گریان میشود باغ عصمت چون تو را با خون دل پرورده است مادحین ات نغمه خوان خیل هَزاران میشود دختر هفتم امامی و نگین شهر قم هر که وصف ات را شنیده مست و حیران میشود شاعران در وصف تو آرایه ها آورده اند صد گلستان ژاله در باغ سخن پرورده اند ____ ماه ذی القعده گلش با تو شکوفا گشته است باغ یثرب با گل رویت مصفّا گشته است خانه ی موسی ز میلاد تو ای بانوی نور غرق انوار خدا چون طور سینا گشته است سوره ی کوثر توئی که حق به موسی داده است فاطمه، اُمِ نبی در تو هویدا گشته است با تو ای زیباترین گلواژه ی حجب و حیا آب شور شهر قم شهد گوارا گشته است هر کسی آمد به درگاه پر از لطف شما با عنایات شما سلطان دنیا گشته است هر که در قاب دو چشمش گنبد زردت نشست دیده اش بی اختیار از اشک دریا گشته است شوق دیدار حرم عاقل کند دیوانه را نی غلط گفتم که مجنون کرده هر فرزانه را __ هر که از راه آمده اینجا گرفتار تو شد ناتوان گر آمده اینجا خریدار تو شد سائلی را دیده ام با کوله بار خستگی آمده با چشم تر سر گرم بازار تو شد زائرت با صد امید آمد به درگاه شما بی نیاز از عالمی در ظلِّ دیوار تو شد هر که بار اولش آمد به دیدار شما شور زوار تو را تا دیده بیمار تو شد شوره زار قم ز خاک مقدمت اخت الرضا کعبه ی اهل ولا و صحن گلزار تو شد پا به دربار تو هر دلداده ای بگذاشته تا ابد دلداده ی دلبسته ی دار تو شد هر که می آید در اینجا چون کبوتر میشود نغمه خوان دختر موسی ابن جعفر میشود _ دختر موسی ابن جعفر وارث زهرا تویی دختر زهرا تویی و کوثر موسی تویی عصمت و عفت دو وصف از جلوه ی زهرائیت اصطفایی و نگین ایزد یکتا تویی بر رضا چون زینبی ای سوره ی صبر و وقار تالی زینب تویی و قدر ناپیدا تویی کوی تو باب المرادست و سرایت بحر جود خانه ات مینوی نور و گوهر بیضا تویی ای کنیز خانه ات شرم و حیای قدسیان صاحب فیض شفاعت گوهر خضرا تویی آن گرامی دختری که میشود امید ما فاطمه ی ثانی و آرامش دلها تویی بهتر از نام تو در قاموس دل معنا نشد هیچ کس جز تو مراد سینه ی شیدا نشد ___ فضلت این بس که پدر گفتا فدایت میشود چشم هر افتاده ای مست عطایت میشود آنقدر نام تو زیباست که از اعماق جان تا ابد لب خانه حمد و ثنایت میشود تا که قلبم می طپد در سینه ام با شوق تو دلخوشم که دل فقط با تو هدایت میشود سائلی هستم که از قدر و بها افتاده ام با تمام غربتم از تو عنایت میشود بی پناهی بی کسم دارم به لطفت اعتماد که دلم گوید که از سویت حمایت میشود روز محشر میشود چشمان من غرق سرور گر ببینم شاعرت مست شفاعت میشود هر که مهمانت شود در جنت الماوای قم میشود مست از عطا و بارش صهبای قم محمد حسین علیرمضانی✍ .
. رؤیت ماه ذِی الْقَعْدِه آسمان بر عاشقان دارد نوید اوّل ماه است و ماهی شد پدید ماه ذِی الْقَعْدِه گلی آورده است عشق نقش روشنی زآن گل کشید گل نه تنها ، دُرّ و گوهر آمده ست دختر موسی بن جعفر آمده ست زیر پایش عطر می ریزد بهار پیش پایش باز برخیزد بهار با هزاران چشم می دید آسمان رنگ گلها را ازو میزد بهار این که دارد چشمه سار دیگری با خود آورده بهار دیگری نوبهار است و ببین نوزاد را تازه حق آورده این شمشاد را آمده از عرش گویا جبرئیل تهنیت می گوید این میلاد را با خود آورده گلاب و عود گل در جهان روییده زآن مولود گل دختری آمد که جان گلنوش اوست حضرت موسی شقایق پوش اوست گر زند لبخند بر باغ بهشت دخترش معصومه در آغوش اوست وَه چه آغوشی که دارد بوی عشق در تجلّی آمده بانوی عشق انعکاس آفتاب این دختر است با بهاران هم رکاب این دختر است کوثرِ اُمِّ اَبیِهای رسول نور چشم بوتراب این دختر است دختری از نسل موسی و خلیل مثل زینب در دیانت بی بدیل او مدار نور در منظومه شد تیره گی از نور او مختومه شد عفتی دارد که نامش فاطمه است عصمتی دارد اگر معصومه شد نور او چون آفتابی در دل است وز طلوعش نور هستی کامل است دختر موسی بن جعفر فاطمه این تویی نور مکرّر فاطمه ای که چون معصوم ها معصومه ای اِشْفَعیِ لیِ روز محشر فاطمه مهرت ای بانوی هستی هست من رشته ای از چادرت در دست من از طلوع تو طراوت می چکد وز حریم تو نجابت می چکد وسعت لطف تو را دیدم به شوق از دو دست تو کرامت می چکد ای عزیز ذُوالنِّعَم یا فاطمه دختر صاحب کَرم یا فاطمه ای شکوه صبح تابان روی تو منبع خورشید رخشان کوی تو می بری دل را به سمت و سوی عشق ای نسیم ابر و باران بوی تو آسمان عشق را منظومه ای کوثر جان حضرت معصومه ای ای نگین خاتم حُجب و عفاف در حریمت عشق دارد اعتکاف مِهر هستی مُحرم چشمان توست ماه ذِی الْقَعْدِه به کویت در طواف کوی تو جَنَّتُ سرای عالَم است در فضایش عطر و بوی زمزم است ای تجلّی کرده چون شَمْسُ الشُّموس خواهر نورانی سلطان طوس می رود تا عرش عطر تربتت ای ضریحت را ملائک خاکبوس عرشیان از عرش گل می آورند جای هرچه فرش گل می آورند ای مدینه از تو نورانی شده از تو بحر عشق توفانی شده بار دیگر از وجودی این چنین شهر پیغمبر گل افشانی شده ای که جنَّت در حریمت ظاهر است عطر نامت بر زبان «یاسر» است ** «یاسر»✍ .
. خواهر آفتاب ما که رخشانیم چون آبی زلال پیرو صبحیم ، صبحی بی زوال قوم ما خورشید را بگزیده است آل ما بر آسمان تابیده است سوره ی عشقیم ، عشقی منجلی شیعه ی نوریم ، نوری چون علی رهرویم آن را که مقصد روشن است بزم ما جایی ست کآنجا گلشن است در حریم سبز گلها می رویم هر کجا نور است آنجا می رویم دختر موسی بن جعفر نور ماست تربت آن پاک بانو طور ماست پُر شد از گل ، گلشن منظومه ام من غلام درگه معصومه ام آسمانی کهکشان همراه اوست جَنَّتُ الْمَأوای من درگاه اوست یک جهان آئينه در دستِ وی است آسمان همواره پابستِ وی است شهر قم آئينه دار مرقدش خیمه زد دل در کنار مرقدش بانویی کو خفته در شهر قم است نور چشمان امام هفتم است ای سراپا همصدای فاطمه زینب دیگر برای فاطمه ای رخَت مرآت زهرای بتول روح هستی ، مریم آل رسول در بهشت اهل دل طوبا تویی بعد زینب ثانی زهرا تویی قطره را شوق تو دریا می کند مِهر تو دل را مصفّا می کند ای گرفته نور از شَمْسُ الشُّمُوس هستم از جان درگهت را خاکبوس ای رضا را خواهر والامقام چلچراغ دیده ی خَیْرُالْاَنام نور آری با تو معنا می دهد آستانت بوی زهرا می دهد آن که دل را کرده از خاکت بهشت تربتت را  تربتِ زهرا نوشت قم اگر دور است از یثرب ولی دختر از مادر نشان دارد بلی آنچه گفتند از جهانی برتر است تربت این مادر و این دختر است تربت مادر اگر پنهان بود تربت دختر چراغ جان بود گر بود مخفی مزار فاطمه شهر قم باشد بهار فاطمه دارد از لطف و صفای مادری مرقد رخشان و تابان دختری دارد ای افتادگانِ بی پناه حضرت معصومه اینجا بارگاه هر که دل در این حریم آورده است رو به درگاه کریم آورده است ** «یاسر»✍ . ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. در میان دختر و بابا نهان ، اسرارهاست دختران لبخندشان مشگل گشای کارهاست احترامِ دختران نَصِّ روایت بارهاست یک بهشت از عاطفه در قلبِ دختردارهاست خانهٔ موسی بن جعفر برکتِ محشر شده حضرت ِ باب الحوائج صاحبِ دختر شده ✍ ‌.
. سلام الله علیها در شبی تیره اختر رسیده نور مهری منور رسیده رقص مستی کنید اهل عالم دست ساقی به ساغر رسیده باغ را آب و جارو نمائید سرو را گو صنوبر رسیده لاله‌ها را بگو پا بکوبند یک گل از نسل حیدر رسیده هفتمین پیشوا را درین شب دختر اما نه ، مادر رسیده بر علی بن موسی بشارت داده ایزد که خواهر رسیده اهل تفسیر را باخبر کن باز مصداق کوثر رسیده در شگفتم که این نور زهراست یا که زینب مکرر رسیده دختران را بگو شاد باشند روز تکریم دختر رسیده آسمان جِلوِه‌ای تازه دارد ماهِ موسی بن جعفر رسیده شاعر: ✍ .
. میلاد یه حضرت معصومه سلام الله علیها آئینه دارزُهرۀ زهرا امشب ازآسمان ،مه انور رسیده است آئینه ای زنورپیمبر رسیده است این جلوه و جلال کدامین ستاره است کزآسمان به جلوه ی دیگررسیده است کم کم طلوع صبح وفا دیدنی شود گوئی شب فراق به آخر رسیده است ازمشرق مدینه پی عرض احترام مهرفلک به دامن پر زر رسیده است وقتی طنین بال ملائک بلند شد آمدخبرکه جلوه ی داور رسیده است یک گل به نام حضرت معصومه ازخدا امشب به دست موسی جعفر رسیده است هفت آسمان نظاره گراو بود که او باشوکت وجلالت وبا فر رسیده است آئینه دار زُهرۀ زهرارسید و باز گفتند نورزُهره ی ازهر رسیده است این است بانویی که مقام رفیع او تا بام عرش خالق اکبررسیده است این است گوهری که زدریای علم ودین برساحل حقیقت ِباوررسیده است این است آن کریمه که ازجودومکرمت فیضش به ناتوان وتوانگررسیده است این است آن شفیعه که ازقدر ومنزلت آوازه اش به عرصه ی محشر رسیده است کم گفته ام اگرکه بگویم برای او همچون مقام ساره وهاجر رسیده است هرچه رسیده است برآن حضرت ازخدا ازقدرروزگارفزون تر رسیده است ازداستان غُربت درد آشنای او موجی ز درد برمژه ی تر رسیده است کی نا امید می رود ازدرگهش برون هرکس که باامید به این در رسیده است برزائر بهشتی کویش ندا دهند لب تشنه ای به چشمه ی کوثررسیده است با التفات اوست«وفایی»اگرتو را ازکردگار رزق مقدّررسیده است ✍ .