eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
275 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. دخترم٬ دختر سۀ ساله من در گلستان عمر٬ لالۀ من ای که دائم کنار بابایی همه شب غمگسار بابایی ای که جانت به جان من بسته ست جان ما چون دو حلقه٬ پیوسته ست ای که از در چو می‌روم بیرون دیده پر اشک می‌کنی٬ دل خون لیلی ای مونس روان پدر گل مأنوس با خزان پدر دل چون شیشه‌ات قوی‌تر کن غم این عشق٬ معنوی‌تر کن گر دو روزی ز من جدا باشی بهتر آن است با خدا باشی چون دلت تنگ شد برای پدر غربت اهل بیت یاد آور اهل بیتی که بهر حلقۀ دین گوهری چون رقیه کرد نگین دختری ازخیال٬ نازک‌تر از نسیم بهار٬ چابک‌تر دختری مثل تو سه ساله٬ ولی از بزرگان خاندان علی دختری بیکرانه چون دریا دامنش مثل دامن زهرا پدر او حسین، سبط رسول دوّمین نور مرتضی وبتول تو اگر دختر منی، بابا پارۀپیکر منی، بابا بود او از تبار پیغمبر سرور کائنات را دختر دختری بود٬ از تو تنهاتر از تو مظلوم‌تر٬ شکیباتر تو اگر گاه گاه تنهایی بی قرار از فراق بابایی تا بگویی: کجاست بابایم؟ زود پیش تو باز می‌آیم او ولی هر چه گفت:بابا کو؟ پدر من،حسین زهرا کو؟ پاسخ این سؤال سیلی بود صورتش زین جواب٬ نیلی بود پس نهاد از سر اسیری و تب سر به دامان عمه‌اش زینب گفت:عمه٬ مگر چه می‌خواهم؟ من که غیر از پدرنمی‌خواهم! عمه جان٬ من که حرف بد نزدم حرف زشتی به هیچ احد نزدم! خصم می‌خواست گوشواره اگر لاله‌ام از چه کرد پاره دگر؟! من که جدم علی به وقت نماز داد انگشتری به اهل نیاز مادرم فاطمه سه لیل و نهار نان افطار خویش کرد ایثار من خود آن گوشواره می‌دادم دُر به آن نابکار می‌دادم عمه این ناسزا و همهمه چیست؟ مادر ما مگر که فاطمه نیست؟! پس بگو تازیانه کم بزنند دخترم٬ دخترانه‌ام بزنند پشتم از تازیانه خم شده است مثل پهلوی مادرم شده است گفته بودی که: مادرت٬ زهرا قامتی داشت مثل قد شما صورتش را چو خصم٬ خونین کرد هیجده ساله بود و تمکین کرد من ولی طفل کوچکم، عمه طاقتم نیست٬ کودکم٬ عمه بیش از این خصم گر مرا بزند قامتم چون نهال٬می‌شکند عمه جان٬بر رقیه یاری کن گر یتیمم٬یتیم داری کن نیستم گر یتیم٬کو پدرم؟ تا ببیند سپید موی سرم... چون شنید این سخن٬حسین شهید آهی از آن سر بریده کشید از سر نیزه گشت ناله بلند شد ز جا٬دختر سه ساله بلند گفت:صوتی عظیم می‌آید عطر یار از نسیم میآید! عمه٬بوی عزیز میشنوی؟ این صدا را٬تو نیز می‌شنوی؟ عمه٬این عطر٬بوی بابا بود این صدا٬از گلوی بابا بود پس چرا خود ز در نمی‌آید؟ جان به در شد٬پدر نمی‌آید؟ چون به اینجا رسید صحبت طفل دشمن آمد به قصد طاقت طفل گفت:این صبر را تمام کنید قتل کردید٬قتل عام کنید! قتل شش ماهه پیشتان چو رواست رحم بر دختر سه ساله خطاست سنگ را جانب سبو ببرید آنچه خواهد٬به نزد او ببرید... حیله چون از بنی امیه رسید وقت جان دادن رقیه رسید طشت را پیش دختر آوردند از تمام پدر،سر آوردند من چه گویم که آن زمان چه گذشت که بر آن طفل٬ناگهان چه گذشت! شد بلند از دل خرابه فغان ناله برخاست٬از زمین و زمان راز ناگفته‌اش چو افشا شد کربلا پیش طفل٬احیا شد کفت:"به به٬ خوش آمدی پدرم! از چه رو دیر آمدی به برم؟ تو کجا و پدر٬خرابه کجا! عشق٬ ما را کشانده تا به کجا...؟ پس به دامن گذشت آن سر را آن چنانی که مادرش زهرا بوسه زد بر جمال بی حدش بر گلویی که بوسه زد جدش بوسه بر ارغوان پژمرده روی لب‌های خیزران خورده بوسه بر ابروان و دیده او بوسه بر هر رگ بریدۀاو آن چنان زار ناله کرد و خروش که سر از کف بداد طاقت و هوش سر ببریده در فغان آمد آهش از حلق بر زبان آمد شاه خوبان به نور دیدۀخویش بوسه زد با سر بریده خویش با لب سرخگون چو لالهٔ خود بر جگر گوشهٔ سه ساله خود کس ندانست تا دگر چه گذشت؟ بین آن دختر و پدر چه گذشت؟ این قدر دانم آن سه ساله نهال میوهٔ عمر داد بهر وصال آن سر از کف نداد٬ تا جان داد دست بر سینه٬ جان به جانان داد دست بر سینه رفت تا بر دوست تا بهشتی که مهر مادر اوست رفت و این داغ همچنان باقی است تا زمین گردد و زمان باقی است هر کجا داغ دختر و پدری است از رقیه در آن میان خبری است شوکت و سر فرازی اش نازم! ادب عشقبازی‌اش نازم! دخترم دامن رقیه بگیر توشه از خرمن رقیه بگیر در جهان٬دوستدار زهرا باش مایۀ افتخار بابا باش! دخترم شاعر: .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام آن‌قدر حاضری که کسی از تو دور نیست هرچند دیده، قابل درک حضور نیست بر پلک‌های خستۀ من پا نمی‌نهی چون پلکان خیس، مجال عبور نیست شد تکه تکه، آینۀ جانم از گناه اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟ ای ترجمان صبر خداوند بر زمین! بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب، گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab