eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ایام حرف عشق پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت ✍🏻 🏷 قدس‌سره 🇮🇷
سلام بر خمینی مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد ✍🏻 🏷 قدس‌‌سره 🇮🇷
. با خاطری آرام...وَ قلبی آگاه رفت و نرسید آن امام ِ دلخواه «عجل لولیک الفرج» بود فقط یک عمر دعایِ حضرت روح الله(ره)! .
. او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته .
. او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته .
. فرمودند: محرّم‏ و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است‏. اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید پیر ما می‌گفت اسلام از محرم زنده ماند اشک‌ها از دین پیغمبر حراست می‌کنند با محرم، با صفر اسلام جاویدست و بس یادی از نطق امام پیر امت می‌کنم پیر میخانه‌ی عشاق، خمینی فرمود: هر چه داریم ز سالار شهیدان داریم حرف ما حرف خمینی‌ست، سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! این انقلاب از برکت پیر خمین است در امتداد نهضت پاک حسین است چنین درس را از خمینی بگیر "حسینی بمان و حسینی بمیر" •┈┈••✾••┈┈• .
؛ در آسمانِ نگاهش بهشت منزل داشت بهشت روشنی از آن همه فضائل داشت شکوه و هيبت و حسن و ملاحتش بي مثل عجب جمال و جلالي در آن شمايل داشت نگاه روشن او آيه‌هاي «والفجر» و لبش ترنّم «يا اَيُّها المُزَمّل» داشت رسيد صبح سپيد نزول «أَعْطَينا» رسيد و کوثري از روشنی حمايل داشت مسيح بود و دمش جان تازه می‌بخشيد که زنده از نفحاتش هزارها دل داشت دمي به ابروي پيوسته خم نمی‌آورد اگر که لشکر طاغوت در مقابل داشت اگر که سيل عداوت، چو کوه پا برجا اگر که موج ندامت، صفاي ساحل داشت نشد فداش گر اين نيمه‌جانِ ناقابل به راهش آن همه جان‌ْبرکفانِ قابل داشت چه کرد روح خدا در جهاد عشق و عقل حکيم عاشق و دلدادگان عاقل داشت گذاشت بر دل ما گرچه داغ هجرش را مسیر روشن او سالکان واصل داشت نهاد دست خدا در وجود «سيّد علي» شکوه و هيمنه‌ای که «امام راحل» داشت خدا کند که بفهمیم این سعادت را حیات طیبه را، نعمت ولایت را .
«آن شب که در آغوش مصلّی بودی خَلقی به تو مجنون و تو لیلا بودی» بر گِرد تو گشتند و طوافت کردند چون کعبه‌ی عشق و آرزوها بودی از روح نمازِ شبِ تو پیدا بود کز بهر عروج خود مهیا بودی تنها نه همین داغ به دل امت شد داغ دل هر لاله به صحرا بودی مردم به جماران همه محو تو و لیک تو جای دگر محو تماشا بودی فرماندهی کل قوا، جزئی بود عبدالله و فرمانده‌ی دلها بودی ✍ .
تقدیم غمت خونِ جگر لالۀ ما بود بی مهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای ماه که دادی همه را مهر خدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یاد جمال تو چراغ سحر ما ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما ای روی نهان از نظرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود ایام غمت بر همه ایامِ بلا بود ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بی تو شده جان کندن ما زندگی ما ای همدم یاران خدا جوی جماران ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سر و روی جماران با یاد تو چشم همگان سوی جماران بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفته به دیدار خدا با دل آرام آرامِ دلْ‌آرام که گیتی‌ست تو را، رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت، شب کفر است به اتمام دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید از طبل ابر قدرتی آواز نیاید آرام کز اعدای تو آرام ربودند یاران همه از دور پیام تو شنودند از مرکز الحاد بدین راه گشودند در دامن کفر، آیت توحید سرودند خورشیدِ قیامِ تو گرفته همه جا را بخشنده پیامت به جهان نور خدا را آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم آرام که پیوند وفا را نگسستیم با غیر تو ما عهد نبستیم، نبستیم آنیم که بودیم و همینیم که هستیم کوبیم بت اهرمن اهرمنی را داریم زتو چون تبر بت شکنی را آرام که همواره پیامت سخن ماست آرام که این جامه به پیکر کفن ماست آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست آرام که بر بال ملائک وطن ماست آرام که ایمن زبلا کشور ما شد همسنگر تو خامنه‌ای رهبر ما شد در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران گردید وطن آتش و خون هشت بهاران غلطید بخون از همه سو پیکر یاران سوگند به سوز دلت ای پیر جماران داغ تو که چون شعله‌ی آتش به درون بود بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود ✍
؛ طوفان، حریفِ ساحل این انقلاب نیست آئینه‌ای مقابل این انقلاب نیست از ابر، آفتاب، هراسان نمی‌شود یک ذرّه ترس در دل این انقلاب نیست با دشمنش بگو که درختی تناور است دیگر بگو اوائل این انقلاب نیست وادادگی و سازش و تسلیم مطلقا راه امام راحل این انقلاب نیست از آرمان خود هم اگر دور مانده‌است تقصیر ماست، مشکل این انقلاب نیست از حاج قاسم و حججی قلب‌ها پُر است جز انقلاب، حاصل این انقلاب نیست ✍ .
. آورد با قدوم خود عطر گلاب را برداشت از سپاه سیاهی نقاب را جانی دوباره در تن دل مرده ها دمید دنیا چشید لذت یک حس ناب را از تاج و تختِ دیو ، زمین خسته بود و او خط زد بساط نوکر و عالیجناب را جز سرسپردگی به خود ایران ندیده بود تا اینکه دید معجزه ی انقلاب را هرچیز را که سلب شد از ما دوباره داد تا عزت و شکوه و حیا و حجاب را خرداد ،ماه غصه و غم بود و باز هم یک اتفاق شعله زد این التهاب را از ما گرفت بت شکنی را که برده بود از چشم های بتکده ها رنگ خواب را روح خدا به سوی خدا پرکشید و رفت در سینه ریخت موج غم و اضطراب را اما خدا به مردم ایران دوباره داد زیباترین تجسم یک انتخاب را در گیر و دار حادثه ها مانده مثل کوه مردی که ارث برده غم بوتراب را سید علی است رهبر ما ،با بصیرتش دارد اداره می کند این انقلاب را چشم انتظار دیدن نوریم و تا ظهور می تابد او به سوی زمین آفتاب را .
. او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته .