eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
288 عکس
181 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است مادری افتاده در بستر به حال احتضار دختری کوچک شده غرق دعا، دلواپس است بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است دخترش خورده زمین امروز تعبیرش بد است از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است محسن حنیفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
ای همسر با غیرت طاها خدیجه ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه داروندار حضرت زهرا خدیجه شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی اول مسلمانِ زنِ دین خدایی تنها طرفدار حریم مصطفایی مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی ای که مقام تو بوَد والا خدیجه پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی با غیرتت بت های یثرب را شکستی انفاق را هرگز به روی دین نبستی در تنگنای ظلم، حق را می پرستی در راه حق کردی فدا جان را خدیجه از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه سجاده پای بندگی ات ایستاده اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده دین خدا پیمانه و عشق تو باده باید به زهرا گفت، ای محراب زاده جاری نگردد اشکهایت با خدیجه مادر که باشد، شان دختر پایدار است این چارچوبِ خانه حتی استوار است مادر نباشد، روز روشن شام تار است امشب دل زهرا برایت بی قرار است بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت دیگر نمی آید صدای ربنایت این لحظه های آخری باید برایت روضه بخوانیم از غم کرببلایت تا چشم های تو شود دریا خدیجه امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته وای از غروب روز عاشورا، خدیجه رضا باقریان .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکنده.... ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت نبی افلاک را می دید از غار حرا اما جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت لبالب بود از قران و آن روزی که مادر شد به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت علی داماد او شد کاش بود آن روز را می دید که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد به یاد خاطراتی که مروری زجر آور داشت کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت... مجید تال .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم ای یاور دیرینه ام کوه غرورم ای تکیه گاه شانه زخمی احمد ای هرقدم تصدیق تو یار محمد شد پشت گرمی ام همیشه همت تو ترویج دین آغاز شد با ثروت تو سرمایه اصلی آئین پیمبر مال حلالت بوده و شمشیر حیدر تو اولین زن دردیار مسلمینی منصوب حق برنام ام المومنینی تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی بار رسالت را به دوشت می کشیدی تو آبروی سرزمین های حجازی هم سفره ی من بوده ای درعشق بازی تو حامی زحمت کش دین خدائی تنها پرستار مناجات حرائی در مهربانی و وفا غوغا تو هستی الگوی همسرداری زهرا تو هستی حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی در هر نوائی اشهدخود را بخوانی دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته گرد غریبی بر سر و رویت نشسته هی پلک های بسته را وا میکنی تو رخسار زهرا را تماشا می کنی تو دراین دیار بی کسی جان می سپاری سر روی خاک سرد قبرستان گذاری تو واسطه کردی به سویم دخترت را تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را برآبرویت حق در رحمت گشوده از آسمان بهرت کفن نازل نموده اماکجائی تا ببینی نور دیده درکربلایک پیکری را سربریده جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد هرگز کسی معنای عریان را نفهمد قاسم نعمتی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
چطوری دلت میاد بدون ما بری سفر حالا که داری میری، پس ما دو تا رو هم ببر نه قرارمون نبود، رفیق نیمه راه باشی گفتی پا به پام می مونی ،تا یه تکیه گاه باشی به دلم آتیش نزن، گریه ی بی صدا نکن واسه زنده موندنم، زیر لبت دعا نکن خیلی زود داری میری!، دخترمون سه ساله شه نذا باغِ زندگیش، رنگِ گلای لاله شه وقت کوچت ای پرستو، نمِ پاییزی می خوای!؟ بعد عمری زندگی، تازه ازم چیزی می خوای!؟ نگو دریای غمِ خدیجه ساحل نداره ! همه زندگیم فدات، عبام که قابل نداره ! کفنت رو قراره ازآسمونا بیارن قراره فرشته ها حلوا و خرما بیارن به جونم آتیش زده؛ حرفِ کفن-اسمِ عبا یادتِ گفته بودم براتُ از کرببلا یادتِ گفته بودم، ازیه غریبِ بی کفن گفته بودم نوه مُ ؛ کرببلا سر می بُرن سی هزارتا نامسلمون، نینوا می کشنش با لبِ تشنه تو گودال بلا می کشنش توی کربلا سرِ همین عبا بلوا میشه سر غارتِ یه تیکه پیرهن دعوا میشه وحید قاسمی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
سلام ای نادر دوران خدیجه تلاقی زن و ایمان خدیجه سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق سراسر آیه ی ناگفته ی عشق سلام ای سوره ی مستور بالا تو را حق پرورید از نور بالا خدیجه ای که در مرآت منظور تو با احمد شدی نور علی نور تو در بین عرب سر بودی اما زنی نامی و سرور بودی اما کمالت مال این دنیا نبوده غمت آمال این دنیا نبوده تو در دوران ثروتمند بودن تو در مستی قدرتمند بودن به دستان خدا محمل سپردی محمد را که دیدی دل سپردی تو دلداده شدی، دلداده تا او تجارت کردی ای بانو تو با او تو ثروت دادی و ثروت خریدی تو عزت دادی و عزت خریدی چه سودی کردی ای بانو چه سودی که حامی رسول وحی بودی اگر چه همسر پیغمبری تو میان همسران او سری تو مقامی داری اما فوق ادراک عروجی برتر از ادراک افلاک از این منظر فقط یکتا تو هستی خدیجه، مادر زهرا تو هستی تویی که اولین مومن به دینی از این رو با علی تو اولینی خدیجه مزد ایمان تو این شد که دامادت امیرالمومنین شد تو دوشادوش احمد رنج دیدی کنارش رنج ها را گنج دیدی تو فانیِ مرام مصطفایی تو سختی دیده ی راه خدایی تو ای تنهاترین همدم به خاتم چرا رخت سفر بستی ز عالم مگر تو بر نبی همسر نبودی مگر بر فاطمه مادر نبودی چرا ناگاه ای بانو شکستی چه شد در بستر رفتن نشستی تو در بستر پرستاری نداری دم رفتن کفن داری، نداری مخور غصه خدا دارد هوایت کفن از عرش می آید برایت کفن گفتم دلم لرزید یک آن غروب کربلا را دید یک آن زمینی مملو از ماه و ستاره بدن های شریف پاره پاره تنی غارت شده، ببریده حنجر بدون سر، بدون دست، بی سر سرش بر روی نی چون پاره قرآن بدن، پامالِ از سم ستوران لب تشنه چنین جان داده ارباب برهنه روی خاک افتاده ارباب در آن دم هاتفی خواند ای خدیجه حسینت بی کفن ماند ای خدیجه امیر عظیمی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
باید از غصه یِ تو چشمِ فَلک تَر باشد از خودت می گُذَری تا که پیمبر باشد معنیِّ مادریِّ فاطمه یعنی قابی.... که طلا کوبیّ آن سورِه یِ کوثر باشد شاهدِ معرفت وُعشق وُتلاشَت زهراست اولین سینه زنِ داغِ تو حیدر باشد مادر کُلِّ بنی هاشِمیون نَه...والله مَنصبَت مادریَّ قلبِ مطهَّر باشد دهـمِ ماهِ خدا می شود عاشورایی گریه یِ روزِ دهم قَدرِ مُقَدّر باشد رفتی اِی سنگ صبورِ حرم وُ جا دارد حرمی از غمِ دوریَّ تو مضطر باشد مجلسِ ختم تو را مادرِ سادات گرفت شالِ ماتم به رویِ شانه یِ دلبر باشد حسین ایمانی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مسندنشین عالم بالا خدیجه فخر قریش و همدم طاها خدیجه ام الائمه مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبرا خدیجه اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است با جان و با دل جور دلبر را کشیده با شانه اش بار پیمبر را کشیده با چشم گریان، آب کوثر را کشیده با نور ایمان، نور حیدر را کشیده آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است دین خدا هم با خدیجه سربلند است او که همان اول به داد غم رسیده وقت گدایی یادش افتادم، رسیده از برکت او خرجی ما هم رسیده با نیت خیرش به ما پرچم رسیده بر دین و دینداری خود پابندمان کرد از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد تحریم کردند از شقاوت مرد او را دیدند نزدیکان بی بی طرد او را هی مسخره کردند آه سرد او را مردم نفهمیدند اصلاً درد او را آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت مثل امیرالمومنینش درد دین داشت صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته همدرد مولا بوده پشت در که رفته حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته انداختند او را کنار در که میسوخت میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد یا راه آتش را به سمت مو بگیرد وقتی صدای رنج مادرها زیاد است یعنی مصیبت های دخترها زیاد است ای وای از غم، از پر آتش گرفته از ماجرای دختر آتش گرفته از غصهء موی سر آتش گرفته زینب کجا و معجر آتش گرفته روی کلام او به آقای نجف بود با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها گم شد میان سم مرکبها صداها آتش گرفته دامن ناموس طاها می رفت زینب در پی طفلان کجاها او که عزا هم داشت از داغ برادر می زد به قلب شعله ها مانند مادر می سوخت خیمه، آه زینب سوخت از درد چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد سر از تنور خانهء خولی درآورد باید به پای غصه هایش مُرد امشب با دست بسته تا کجاها رفت زینب! ۱۴۰۱ ........................................................................ گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein