eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. عمری است که درچاه گناه افتادم غافل شدم از تو و به چاه افتادم گویی شده تحبس الدعا بندۀ تو یارب نکند که از نگاه افتادم احساس من این است زتو دور شدم زین غصه و غم به آه آه افتادم من توبۀ خویش را شکستم به گناه با بار گناه خود به چاه افتادم ازپرتو رحمتت مرا فیض ببخش هرگاه که برشام سیاه افتادم دست من افتاده زپا را تو بگیر هرجای که من دراشتباه افتادم با پای ز ره مانده و دستی کوتاه من در پی عفو تو به راه افتادم مانند «وفایی» سرسجادۀ اشک با زمزمه های یا اله افتادم ✍ .
. علیه السلام با مرحمت خود آشنا کن مارا سیراب زکوثر وفا کن ما را دربین هیاهو وحساب محشر ای حیدر کرار صدا کن ما را ....... . مهرعلی بانور شما دور ز زشتی شده ایم در موج بلا سوار کشتی شده ایم در روز حساب با همه می گوئیم با مهر علی همه بهشتی شده ایم ✍ .
. انوار یاسین عطر گل می آید و گلزار رنگین می شود زندگی در کام اهل نور شیرین می شود گلشن سبز ولایت تا نفس تازه کند این چمن از عطر گل غرق ریاحین می شود آفتابی شد مهی ،کز جلوه ی رخسار او دامن هفت آسمان عشق، زرین می شود جبرئیل از آسمان گوید به شادی حسین کوچه های آسمان ها باز تزئین می شود با فروغ اشبه الناس به ختم المرسلین زنده یک بار دگر انوار یاسین می شود بر جوانان این پسر الگوی ناب زندگی است گر که بر روز جوان ،امروز تعیین می شود هرکه گردد پیرو این رهبر ایمان و عشق در تمام زندگی خود ،خدابین می شود او کریم بن کریم است و به هنگام کرم حاتم طایی بر این درگاه، مسکین می شود باز می ماند ز اوج فضل او در آسمان هرکه در پرواز اندیشه ،چو شاهین می شود جای دارد هستی عالم به قربانش شود چون که با هستی خود او حافظ دین می شود هر کسی در مزرع دل کاشت بذر مهر او توشه ی فردای او امروز تضمین می شود باز هم حال و هوای کربلا دارد دلم این دعای معنوی، محتاج آمین می شود ای «وفایی» با نگاه التفاتی از حسین زائران اکبرش پیوسته گلچین می شود ✍ .
. بوی نفحات می رسد در بهمن نور وجلوات می رسد دربهمن یکباردگر چه انقلابی برپاست عطر صلوات می رسد دربهمن پیروزی انقلاب فجری که بهار را چنین زیبا کرد درسینه امید وعشق را معنا کرد گلبانگ سلام وصلوات مردم پیروزی انقلاب را امضا کرد ✍ .
. آفتاب حُسن آئینه طلعتی که فروغ سپیده است با خود هزار جلوه ی نور آفریده است با شوق دیدن رخ آن آفتاب حُسن خورشید سربرهنه ز مشرق دویده است با رویش و شکفتن آن گلبن امید عطر خوش بهار به جان ها رسیده است اکنون خبر کنید مریدان عشق را کز گلشن مراد، نسیمی وزیده است دیگرمخوان حدیث شب انتظار را خورشید آسمان هدایت دمیده است او شاهکار خلقت و نقش آفرین دهر نقشی دگر ز روی محمد کشیده است با شوق سر نهادن بر آستان او تا سامرا کبوتر دل ها پریده است آشفته گشته خواب خوش دشمنان از او با آن که کودک است و به مهد آرمیده است خواندند وان یکاد برایش فرشتگان طاووس جنت است که جبریل دیده است صد تور نقره در ره او فرش کرده است ماهی که وصف چهره ی او را شنیده است ایام انتظار گل نرگس است و باز دل ها به شوق وصل جمالش طپیده است پرچم فراز عدل و امان است و کردگار او را به پاس عدل و شرف برگزیده است ای دل بخوان دعای فرج را،کز این دعا عطرظهورمهدی زهرا چکیده است با او خرابه هاشود آباد درجهان ایمان به این کلام «وفایی» عقیده است ✍ .
‌. امشب شب ولادت موعود خلقت است امشب شب شکفتن گل های باوراست امشب شب تجلی انوار داور است پرواز کن به سامره با بال های شوق تا بنگری نسیم سحر روح پرور است درآن بهشت حسن به چشمان خود ببین نخل بلند عدل وشرافت تناوراست آن گلشن امید چه زیبا و دیدنی است اوصاف این بهشت تمنا شنیدنی است ای طبع نکته سنج دوباره سخن بگو از نور از سپیده، کلامی به من بگو لب باز کن چو بلبل عاشق برای من از باغبان و غنچه ی یاس چمن بگو امشب برای عرض ارادت برآن امام با اشک شوق نغمه ی یابن الحسن بگو امشب شب ولادت موعود خلقت است امشب شب تجلی طاووس جنت است در دست عسکری گل باغ جنان ببین گنجینه ی الهی و راز نهان ببین در دست یادگار تمامی انبیا منشور آسمانی عدل و امان ببین آگاهی و کمال امامان نور را درجلوه و جلال امام زمان ببین عطر بهشتی گل موعود می رسد با او بشر به خالق معبودمی رسد آمد که نور بر دل اهل جهان دهد براین کویر رونق باغ جنان دهد آمد که با تبلور ایمان و معرفت برجان صفا ببخشد و دل را تکان دهد آمد که با ظهور قیامت نشان خود یک جلوه از قیامت کبری نشان دهد آمد که آسمان وزمین با صفا شود دل ها جلابگیرد و پر ازخدا شود ایمان حقیقتی است که دارد نهاد او اخلاص جلوه ای است ز نور نماد او روز ظهور چهره ی آن ماه هاشمی نصرمن لله است شکوه جهاد او ما مدعی که منتظر او نشسته ایم اما نبوده ایم همیشه به یاد او بر وصل آن امـام اگر مایلیم ما یادش عبادت است، چرا غافلیم ما؟ خورشید منجلی است امام زمان ما برشیعیان ولی است امام زمان ما روشن ترین سپیده ی صبح ظهور نور آئینه ای جلی است امام زمان ما سوگند برعلی و به زهرا و آل او تنها تر از علی است امام زمان ما تنهاتر از همیشه چرا مانده آن امام؟ ای وای برمن و تو و این رسم واین مرام دردست اوست در همه عالم، زمام عصر در پیش اوست دانش و علم تمام عصر رحمت از این وجود مقدس به ما رسد باشد از این وجود قوام و دوام عصر چل روز هرسحر تو به ذکر دعای عهد پیمان ببند بار دگر با امام عصر عهد وفا«وفایی»از این پس چنین ببند این رشته را به دامن حبل المتین ببند
. گلهای نور به پیروان ولایت سرور بخشیدند به شیعیان علی شوق وشور بخشیدند به احترام شکوفائی گل توحید به باغ سبز محبت سروربخشیدند به باغبان گل نرگس ازخدا امشب فرشتگان همه گلهای نور بخشیدند به رهروان ره او زنور عشق ویقین دلی به صاف جام بلور بخشیدند به حُرمت وشرف باغبان عشق قسم به لاله های شهادت غرور بخشیدند چه جای حیرت ما داشت درشب میلاد اگرکه ملک سلیمان به مور بخشیدند بگو به موسی عمران زنور طلعت اوست اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند زآخرین خُم سرشار معرفت مارا هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند دعا کنید برای ظهوز او که به ما امید روشن روز ظهور بخشیدند اگر چه ازگنه ما ملول وغمگین است ولی به او دل وجانی صبور بخشیدند سلام ما برساند به حضرتش امشب به هرکه فرصت وفیض حضور بخشیدند زیمن جلوۀ مهدی بود «وفایی» را اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند ✍ .
. مژده ی ظهور گفتند ز میلاد و ز نورت امسال افتاده به این طرف عبورت امسال؟ ای کاش که درمأذنه ها می پیچید گل نغمه ی مژده ی ظهورت امسال
. ماهی به روشنایی رحمت دميده است مهمانی خدای تعالی رسيده است بربندگان سائل خود بانی وجود خوانی به وسعت كرم وجود چيده است چون گُل شكفته اند تمامی مؤمنان زيرا نسيم رحمت يزدان وزيده است درحيرتم چگونه بيايم، كه ميزبان زين ميهمان غمزده خيری نديده است ازبس كه شعله ورشدم ازآتش گناه اشكم به روی چهره، زخجلت چكيده است رسوا نكرده است مرابين خاص و عام پرده به روی معصيت من كشيده است عمری اسير پنجه ی نفس و گنه شدم رنگي به رُخ ندارم و رنگم پريده است روكرده ام به رأفت پروردگار خويش آوای ربنای مرا او شنيده است باورنمي كنم! كه شدم تَحبس الدّعا زيراخدا مرا به سوی خودكشيده است سیراب شدز کوثر رحمت هرآن كسی کزجام عفو ورحمت يزدان چشيده است غافل مشو «وفایی»ازين مه ،كه كردگار آن را برای عفو گنه برگزيده است .
. ضيافت الله بـا سوز دل و نـالـه و بـا آه بيــا بـا شـرم حضـور و دل آگــاه بيا اكنون كه خدا سفرة رحمت چيده است ای بنده ، سـوي ضيــافت الله بيا ......... . حیف است که راه اشتباهی برویم درجاده ی تیره وتباهی برویم برگرد ازاین مسیر و روکن به خدا باید به ضیافت الهی برویم .
گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر
از آن زمان که شما راهی بلا شده اید سوار کشتی طوفان کربلا شده اید زفیض بال زدن درهوای عشق حسین کبوترانه دراین آسمان رها شده اید چه حاجت است شما رابه آب شط فرات که راهیان سرچشمه ی بقا شده اید فرشتگان خدا شاهدند درشب وصل به پاس عرض ارادت چه بی ریا شده اید بهشت کرب وبلا پُرشد از شمیم شما گل امید شدید و چه باصفا شده اید به وعده گاه شهادت به پاس امرامام ذبیح عشق حسینی دراین منا شده اید اگرچه پرپرتان کرده اند گلچینان گل همیشه بهارید و باز وا شده اید برای وصل شدن برخدا چه زیبا بود شهید عشق شدید وجداجدا شده اید چراغ راه هدایت شدیدو درره دوست مسافران سرنیزه تا خدا شده اید زبان وطبع «وفایی» است قاصرازاین وصف همین بس است که اصحاب با وفا شده اید