eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا  مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا  گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی  اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا  آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها  می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا  از آن لبی که دور و برش خیزرانی است  یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا  با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات  هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا  معجر نمانده است ببندم سر تو را  پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا  وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری  بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا  حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها  باید زبان بگیری و لالا کنی مرا  عمّه ببخش دردسر کاروان شدم  امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا  احسان محسنی ‌فر سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟ اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند طعم شیرینی محض است اگر چه شور است مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید روضه چیز دگری با نفس منصور* است گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است گره اش وا نشود سوختگی ناجور است حاج مجتبی صمدی شهاب سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
در علقمه از لحظه ای که آن قمر افتاد امنیت طفلی سه ساله در خطر افتاد مشغول گریه بود و با احوال غمبارش در کنج خیمه ناگهان یاد پدر افتاد رو سوی مقتل کرد ، قدری آب هم برداشت دنبال یار تشنه اش با چشم تر افتاد تا دید بابا را به زیر نیزه ها غش کرد تا گفت: " ای عمه بیا من را ببر " افتاد لکنت زبان گاهی دلیلش خشکی لبهاست از تشنگی طفلک زبانش از اثر افتاد   با سر به خاک کربلا آنقدر زد آن طفل از گیسوانش عاقبت سنجاق سر افتاد جعفر ابوالفتحی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
نیست کوچک او بزرگ عالم است کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید دلبر عالم در این عمر کم است مُحرم حج حسین بن علیست در حریم کبریایی مَحرم است کسب فیض از دامن عباس کرد پس یقین مانند او صاحب دم است در مسیر جذب عشاق حسین بر سر دوش رقیه پرچم است روز محشر دستگیر ما همه است دست او در دستهای فاطمه است سیدحسین میرعمادی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
دستگیر عالمم اما دودستم بر سر است من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است وجه تشبیه سر من با سر تو این بود هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است قاسم نعمتی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده خواهی که خارها نرود در تنت فرو آرام باش و پیرهنت را تکان مده می بینی ای عزیز که نازت نمی کشند پس این لبان خوش سخنت را تکان مده دندان شیری تو به یک بوسه بسته است با زحمت اینقدر دهنت را تکان مده با آه آه تو بدنم تیر می کشد از بس تنت شبیه تن مادرم شده می پاشد از لبان تو خون لخته هر نفس زان نیمه شب چه خاکی مگر بر سرم شده ای دخترم هنوز سرت درد می کند؟ آیینه نگاهِ تو چشم ترم شده از گیسوان سوختۀ بین مشت زجر هر آنچه گفته ای به خدا باورم شده از لحظه ای که حرف کنیز آمده وسط خوابش نمی برد ز غم و ترس خواهرت در این میانه جای ابالفضل خالی است تا پس بگیرد از عدوی پست معجرت در شهر مسلمین نشود دفن خارجی لرزه فتاده بر دل ترسان مادرت پیغام داده اند اهالی شهر شام بیرون کشند از دل هر خاک پیکرت قاسم نعمتی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
طفلی که در دستان بی تابش عصا دارد شاید که قدّش رو به پایین انحنا دارد از آن جراحت های عمقی بین پهلویش ما که نمیدانیم... حتما چند تا دارد آرام تر... آرام تر لمسش نما آخر در پهلویش دو دنده ی از هم جدا دارد مقتل نوشته دستکم صد بار سیلی خورد متن "ابی مِخنَف" مگر در خود خطا دارد من هیچ وقتی روضه ی سیلی نمی خوانم سرخی روی او خودش صد ماجرا دارد ... من معذرت میخواهم از اولاد زهرا(س)آه... یک طفل آیا طاقت صد ناسزا دارد طفلی که پایش در بیابان ها ورم کرده در هر قدم از خون پایش ردّ پا دارد مانند زهرا از صدایش سایه ای مانده زینب... شنیدم ...گفت... با....با... ته صدا دارد... تا که کتک می خورد عمه زینبش میگفت کمتر بزن بر صورتش او هم خدا دارد  دستی به سوی معجرش نه ...نه ... زبانم لال... چه عقده هایی در دل از آن بی حیا دارد فرقی ندارد در خرابه یا میان قصر او دختر شاه است پس مهمانسرا دارد تا دید مهمانش ندارد در دهان، دندان با مشت بر دندان خود زد چون وفا دارد غساله با لمسش فقط، فهمید این کودک چه خاطراتی از زمین کربلا دارد جعفر ابوالفتحی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است به روی نیزه سری سمت عقب برگشته حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است جای انگشت روی صورت و گوشش اما گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است محمود اسدی سلام‌الله ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ابری گذشت و گفت که دریا رقیه است طوفان وزید و گفت که صحرا رقیه است کوهی قیام کرد و به طوفان و ابر گفت این کوه این شکوه همانا رقیه است رد شد نسیم و گفت که من روح بخشم و اثبات می کنم که مسیحا رقیه است در کوی عشق حرف صغیر و کبیر نیست زینب در این مقام سراپا رقیه است کوچکترین محجبه ی خانه حسین آیینه نجابت زهرا رقیه است سقا دلیل شادی قلب رقیه بود پس دلخوشی حضرت سقا رقیه است باب الحوائجان حرم وقت رفع غم نامی که می‌برند به لب‌ها رقیه است در این قبیله هر که به کاری است ملتزم حلال مشکلات شدن با رقیه است ما نوکران طایفه عشق تا ابد ذکری که هست بر لبمان یا رقیه است
تشنه بودم دشمنت فهمید و سقا را گرفت کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم تیر را در چله کرد و کودک ما را گرفت کودکی های مرا طاقت نیاورد آخرش پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت از شب ما لذت خورشید فردا را گرفت پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت دید داری یاد مادر می کنی با دیدنم از تو و از عمه زینب باز زهرا را گرفت.
🔸السلام علیک ایتها المظلومة البهیة صلی الله علیک و علی روحک و بدنک فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنة مع ابائک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین🔸 🔸به پاس صبوری نازدانه های رفقای شهیدم... دختران شهدا روی سرم جا دارند دخترانی که به دل حسرت بابا دارند دختران شهدا حل معما کردند راهی آخر به دل فاطمه پیدا کردند دختران شهدا فاطمی و زینبی اند از همان بدو تولد همگی مکتبی اند دختران شهدایند همه آزاده رهرو واقعی نهضت حاجی زاده دختران شهدا صبر و صلابت دارند دختران شهدایند شهامت دارند دختران شهدا راوی امر ولی اند بخشی از امت میلیونی سیدعلی اند دختران شهدا چشمه ی نور اند همه لشکر فاطمی روز ظهورند همه دختران شهدا کرببلایی هستند دل به اُمُّ الشُهدا حضرت زهرا بستند دختران مظهری از عاطفه و احساس اند دختران شهدا روی پدر حساس اند در دل تک تک شان خیمه ی ماتم برپاست خب همه دلخوشی هرشب دختر باباست دختران شهدا اکثرشان تب کردند روز خود را همه با ضجه زدن شب کردند مژده ی فتح دهد قدرت ایمانی شان خانمان سوز شود گریه ی پنهانی شان چند هفته ست که با عکس پدر مانوس اند آه تصویر پدر را همگی می بوسند دختران شهدا داغ مکرر دیدند آه از آن ها که تن زخمی بی سر دیدند دو دهه پیش اسیر غم و ماتم گشتند زودتر از همه راهی محرم گشتند سایه ی امن پدر از سرشان کم می شد پیش چشم ترشان روضه مجسم می شد روضه غربت جانسوز یتیمان حسین روضه ی غارت اطفال پریشان حسین دختران شهدا را همه تکریم کنیم دسته ای گل به مصیبت زده تقدیم کنیم کمتر از اجر شهادت نبود یاد شهید کمتر از گل که نگفتیم به اولاد شهید دختران شهدا مان همه در امنیت اند با دعای پسر فاطمه در امنیت اند دختر کشته ی گودال ولی سیلی خورد طفل معصوم حسین بن علی سیلی خورد دختر کشته ی گودال و اسارت ای وای دختر کشته ی گودال و جسارت ای وای راهی شام بلا در شب تنهایی شد دختری در غل و زنجیر تماشایی شد دختر سید و سالار شهیدان افتاد وسط بوته ای از خار مغیلان افتاد دختر سید و سالار شهیدان غش کرد آن چنان خورد لگد بین بیابان غش کرد دختر سید و سالار شهیدان غم دید دور تا دور خودش آن همه نامحرم دید طفل معصوم شبی چشم ترش درد گرفت وارث اُمّ ابیها کمرش درد گرفت طفل معصوم همه بال و پرش می لرزید بعد سیلی سنان بود سرش می لرزید گرچه کلی کف پایش اثر از آبله داشت نازدانه فقط از زخم زبان ها گله داشت نازدانه که سر دوش عمو جایش بود دختر حرمله مشغول تماشایش بود طفل معصوم کجا غائله ی شام کجا طفل معصوم کجا و ملاعام کجا نوه ی حضرت زهرا سر بازار رسید آه ناموس خدا مجلس اغیار رسید دیگر از مجلس آن روز نپرسید چه شد بیش از این روضه ی جانسوز نپرسید چه شد
نیست به عالم مهی مثال رقیه ماه بُوَد غرق در خیال رقیه از سر شرمندگی خسوف پذیرفت دید چو آن ماه بی زوال رقیه مهر ز شوق رُخش به سجده گه آمد گفت که صلو علی جمال رقیه سیده ی کائنات و جمله ملائک اندکی از رُ تبه و کمال رقیه مظهر استادگی ست سرو ولیکن خم شده در مقدم نهال رقیه دارو ندار حسین و دختر یاس ست ام ابیهاست این سه ساله رقیه مسند اِجلال اوست دوش ابالفضل چشم جهان خیره بر جلال رقیه در علی اکبر بُوَد خصال محمد چون علی اکبر بُوَد خصال رقیه مهر و مه و اختران ز شوق شب و روز بوسه زنان گشته بر نعال رقیه آه از آندم که دید کنج خرابه عمه قد و قامت هلال رقیه ارض و سما تیره گشت و عرش بهم ریخت زجر بهم زد چو اعتدال رقیه گیسوی او را کشید و چنگ پر از موی آه چه گویم دگر ز حال رقیه جای پدر دختری ست کنج خرابه؟ یا که فقط سر شده ست مال رقیه؟ پرده چو بگشود از طبق به اشک دو دیده گشت روان چشمه ی زلال رقیه تاب نیاورد و چشم بر روی او بست دید حسین چون غم و ملال رقیه بر سر دوش عمو نشستن او بود آرزوی ديگر محال رقیه جمله بنت الحسین باب الحوائج حک شده از نور بر مدال رقیه .