.
#مناجات
#وداع_با_ماه_رمضان
افسوس که ایّام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره ی این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گلّه، شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه ی جمعیّت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، بود
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده ی مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت
شاعر: #علی_لواسانی
........................
#مناجات
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یک باره چو اوراق خزان رفت
شد زیر وزبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم
ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
بر داشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت
از رفتن یو سف نرود بر دل یعقوب
آن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت
شاعر: #صائب_تبریزی
......................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مناجات_باخدا
#وداع_با_ماه_رمضان
افسوس که ايام شريف رمضان رفت
سي عيد به يک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سي پاره اين ماه مبارک
از دست به يکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ اين گله بد از گرگ
فرياد که زود از سر اين گله شبان رفت
شد زير و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شيرازه جمعيت بيداردلان رفت
بيقدري ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهي که شب قدر در او بود نهان، رفت
با قامت چون تير درين معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غيوران به سراپرده مژگان
دير آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن يوسف نرود بر دل يعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
شاعر: #صائب_تبریزی✍
...........................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد
عیسى شود، آن خسته که بیمار تو باشد
از چشمۀ خورشید جگر سوخته آید
هر دیده که لبْ تشنه دیدار تو باشد
خوابى که بِهْ از دولت بیدار توان گفت
خوابى ست که در سایه ى دیدار تو باشد
هر چاک قفس از تو خیابان بهشتى ست!
خوش وقت اسیرى که گرفتار تو باشد
بر چهرهى گل پاى چو شبنم نگذارد
آن راهروى را که به پا، خار تو باشد!
"صائب" اگر از خویش توانى بدر آمد
این دایرهها نقطهى پرگار تو باشد
#صائب_تبریزی✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#پندیات
#پیری
غزلی زیبا از صائب تبریزی در احوالات پیری
بر من از پيري سراي عاريت زندان شده است
زندگي دشوار و ترک زندگي آسان شده است
خواب من بيداري و بيداريم گشته است خواب
منقلب اوضاع من از گردش دوران شده است
دل ضعيف و مغز پوچ و خلق تنگ و فهم کند
اشتها کم، حرص افزون، معده نافرمان شده است
چشم کند و گوش سنگين، دست لرزان، پاي سست
جاي دندان جانشين گوهر دندان شده است
مي رود آب از دهان و چشم من بي اختيار
کشتي بي لنگرم بازيچه طوفان شده است
رعشه برده است از کفم بيرون عنان اختيار
زين تزلزل، خانه معمور تن ويران شده است
عمر گرديده است از قد دو تا پا در رکاب
زندگي زين اسب چوگاني سبک جولان شده است
هر رگي در پيکر زار من از موي سفيد
چون چراغ صبحدم بر زندگي لرزان شده است
قامتم گشته است از بار گنه خم چون کمان
آه چون تير خدنگ از سينه ام پران شده است
کرده دلسرد از حياتم برگريزان حواس
زين خزان بي مروت گلشنم ويران شده است
در کهنسالي مرا کرده است صيد خويش حرص
جسم من در زندگاني طعمه موران شده است
گوي سر در فکر رفتن نيست از ميدان خاک
قامت خم گشته ام هر چند چون چوگان شده است
رفته جز ياد جواني هر چه هست از خاطرم
طاق نسيان قامتم هر چند از دوران شده است
ريشه طول امل هر روز مي گردد زياد
از خزان هر چند نخل قامتم لرزان شده است
چون کنم کفران نعمت، کز گراني هاي گوش
عالم پر شور بر من شهر خاموشان شده است
صبح محشر نيست گر موي سفيد من، چرا
صائب اوراق حواسم نامه پران شده است؟
#صائب_تبریزی ✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_محمد_ص
#قصیده
تا نگردیدهست خورشید قیامت آشکار
مشتِ آبی زن به روی خود، ز چشمِ اشکبار
در بیابان عدم، بیتوشه رفتن مشکل است
در زمین چهرۀ خود دانۀ اشکی بکار..
دیدۀ بیدار میباید رهِ خوابیده را
تا نگردیدهست صبح، از خوابِ غفلت سر برآر..
رشتۀ طول امل را باز کن از پای دل
از گریبان فلک، مانند عیسی سر برآر
شبنم از روشندلی، آیینۀ خورشید شد
ای کم از شبنم! تو هم آیینه را کن بیغبار!..
شمعِ پشت سر نمیآید به کارِ پیش رو
هر چه داری پیشتر از مرگ، بر خود کن نثار..
آنچه بر خود میپسندی، بر کسان آن را پسند
آنچه از خود چشم داری، آن ز مردم چشم دار
زخمِ دندانِ ندامت، در کمین فرصت است
بر زبان، حرفی که نتوان گفت آن را برمیار
تا نگیرد خوشۀ اشک ندامت دامنت
در قیامت، آنچه نتوانی دِرو کردن، مَکار..
تیرهروزان را در این منزل به شمعی دست گیر
تا پس از مُردن تو را باشد چراغی بر مزار
چون سبکباران ز صحرای قیامت بگذرد
هر که از دوش ضعیفان بیشتر برداشت بار
بر حریر گل گذارد پای در صحرای حشر
هر سبکدستی که بردارد ز راه خلق، خار
هر که کار اهل حاجت را به فردا نفکند
روز محشر داخل جنت شود بیانتظار..
چشمۀ کوثر که آبش میدهد عمر اَبد
دارد از چشم گهربار تو نم در جویبار..
نفس کافرکیش را در زندگی در گور کن
تا بمانی زندۀ جاوید در «دارالقرار»
«ربّنا اِنّا ظَلَمنا» وِرد خود کن سالها
تا چو آدم، توبهات گردد قبول کردگار
وِرد خود کن «لا تَذَر» یک عمر چون نوح نبی
تا ز کفّار وجود خود برانگیزی دمار..
صبر کن مانند اسماعیل زیر تیغ تیز
تا فدا آرد برایت جبرئیل از کردگار
دامن از دست زلیخای هوس، بیرون بکش
تا شوی چون ماه کنعان در عزیزی نامدار..
از صراطالمستقیم شرع، پا بیرون منه
تا توانی کرد فردا از صراط آسان گذار
دست زن بر دامن شرع رسول هاشمی
زان که بی آن بادبان، کشتی نیاری بر کنار
باعث ایجاد عالم، احمد مرسل که هست
آفرینش را به ذات بیمثالش افتخار..
محو گردیدند از نور تو یک سر انبیا
ریزد انجم، چون شود خورشید تابان آشکار..
رحمت عام تو جُرم خاکیان را شد شفیع
موج دریا سیل را از چهره میشوید غبار
در رهِ دین باختی، دندانِ گوهربار را
رخنۀ این حصن را کردی به گوهر، استوار
از جهان قانع به نانِ خشک گشتی، وز کرم
نعمتِ روی زمین بر اُمّتان کردی نثار
ماه را کردی به انگشتِ هلالآسا دو نیم
مُلکِ بالا را مُسخّر ساختی زین ذوالفقار
کردی اندر گامِ اول، سایۀ خود را وداع
چون سبکباران برون رفتی از این نیلیحصار..
چون سلیمان است کَز خاتم جدا افتاده است
کعبه تا دادهست از کف دامنت بیاختیار
چون بهار از خُلقِ خوش، کردی معطر خاک را
«رحمةٌ للعالمین» خواندت از آن، پروردگار
با شفیع المذنبین! «صائب» فدای نامِ توست
از سرِ لطف و کرم، تقصیرِ او را در گذار
#صائب_تبریزی✍
#رحلت_پیامبر_اکرم
.
.
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازهی جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آنروز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامهی اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همهکس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپردهی مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
#صائب_تبریزی ✍
#وداع_با_ماه_رمضان
.