.
#مناجات
#فاطمیه
من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران
پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران
.
هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است
من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران
.
من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد
این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران
.
قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست
ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران
.
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران
.
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران
.
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
کاش تو تنها نبودی در میان کافران
.
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران
.
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران
.
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
میرود حالا رباب از حال بین مادران
.
تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند
داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران
.
اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام
این اصول عشق باشد بین این همسنگران
.
«میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت
فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن
.
خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی
کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران
.
آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد
اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران
.
ثلث سادات جهان را پشت در انداختند
گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران
.
هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست
مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران
.
این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم
شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن
.
من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت
وای از دستان خولی ها و وای از زیوران
.
#علیرضا_وفایی خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳
#مناجات_امام_با_حسین علیه_السلام
#حضرت_زهرا سلام_الله
#حضرت_محسن
.
.
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
.
رویای سلسبیل به کامم سراب شد
بالاتر از بهشت بهشتی خراب شد
.
تسبیح اشک پاره شد و خون ز دیده رفت
اسم مدینه باعث این التهاب شد
.
از خانه سوختگان ، خانه سوخت باز
جانی که نیمه بود دوباره عذاب شد
.
وقتی شکست کنگره ها قلب ما شکست
رویای صحن و گنبد و مرقد جواب شد
.
نام غریب آمد و گفتند قرعه چیست؟
نام بقیع و نام حسن انتخاب شد
.
با چار قبر خاکی فرزند فاطمه
در زیر آفتاب دل ما کباب شد
.
از وضع قبر مادر سقای کربلا
برعکس مشک ، چشم ترم خیس آب شد
.
اینجا اگر که منع حرم شد ، به کربلا
منع کفن به حضرت عالیجناب شد
.
اینجا خرابه کردن گنبد ثواب داشت
آنجا خرابه بردن طفلان ثواب شد
.
اینجا به دفع زائر اگر ، سد شده طناب
آنجا به دست طفل سه ساله طناب شد
.
#علیرضا_وفایی خیال-بهار ۱۴۰۴✍
#تخریب_بقیع
#هشتم_شوال
#بقیع_را_میسازیم
.
#محرم_۱۴۰۴
#هلال_ماه_محرم
#استقبال_از_محرم
علت عاشقی عالم و آدم شده ای
به همین پیرهن عشق ! که عشقم شده ای
.
دوستت دارم و از دوستی ات میمیرم
حضرت قلب ! در این سینه تو محکم شده ای
.
اسم تو آمد و اسم خودم از یادم رفت
طیب الله به اسم تو که اعظم شده ای
.
کعبه هم پیرهن مهر تو بر تن دارد
این دلیلی ست بفهمیم مکرم شده ای
.
جهت قبله عوض شد ، حرمم کربلاست
ای به قربان تو که قبله ی عالم شده ای
.
هر چه غم هست در عالم به فدای غم تو
آری آری که تو سرسلسله ی غم شده ای
.
همه ی بچِگی من وسط دسته گذشت
مادرت گفت سگِ صاحب پرچم شده ای
.
باز هم پیرهنت را سرِ کرسی بستند
باعثِ فرقِ همه سال و محرم شده ای
.
دم تویی ، نوحه تویی ، ناله تویی ، گریه تویی
ای به قربان تو یکپارچه ماتم شده ای
.
مثل مسلم که بهم ریخت بهم ریخت تنت
با کمک های حصیر است منظم شده ای
.
رفت بر میخ سر مسلم و در آن لحظه
شاهِ آشفته ی بر نیزه ! مجسم شده ای
.
از قناره بدن مسلم و هانی میریخت
مثل آن لحظه که با نعل ، تو هم کم شده ای
.
چیزی از صورت هانی و سر مسلم نیست
مثل آن روز که در طشت ، تو مبهم شده ای
#علیرضا_وفایی