eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
نظری کن فضا مُعَطَّر شد شب لبخند ماه و اَختَر شد ز عنایات حضرت سبحان بار دیگر چنین مُقَدَّر شد شد پدر حضرت ابوالحسنین مادر ام البنینِ اَطهر شد زد قدم دلبری که از عشقش دل هر عاشقی مُنَوَّر شد  هاتفی با دو صد شعف خوانَد شب میلاد ماه حیدر شد نه فقط مه !! که ذوالکرم آمد صاحب بیرق و علم آمد دُرّ گنجینه ی ولا آمد ماه شبهای کربلا آمد پا نهاد آنکه از ازل گویا!! بر ادب بوده ناخدُا آمد قدرت الله و شیر جنگ آور یلِ اولاد مرتضی آمد خنده کن از صمیم دل زیرا شه مشکل گشای ما آمد می بزن عاشقانه مستی کن که علمدار باوفا آمد آمد آنکس که کوه احساس است اسدُالحیدراست و عباس است چه بگویم از او که دل خواه است خَطّ ما بین راه و بیراه است در بیان فضائلش این بس نوکر دست به سینه ی شاه است شیر مادر بصیرتش بخشید زین سبب او علیم و آگاه است ز نبردش عدو چنین فهمید پهلوان همچنان یدالله است تا که شمشیر خود برقصاند کوه دشمن به پبش او کاه است دم به دم شکر حق به لب داریم مست و دیوانه ی علمداریم مینویسم که آبرو دارد دو جهان،روشنی از او دارد گفتنِ ذکر ِیا ابوفاضل دلنشین است عطر و بو دارد مثل او ساقیا!! کجا داری که چنین باده و سبو دارد جان به قربان هرچه سادات ست که چو او مهربان عمو دارد او نشان داد ِکربلا چو علی هنر جنگِ رو به رو دارد پهلوان است و عالمی مستش گره ها وا نموده بادستش
. نظری کن فضا مُعَطَّر شد شب لبخند ماه و اَختَر شد ز عنایات حضرت سبحان بار دیگر چنین مُقَدَّر شد شد پدر حضرت ابوالحسنین مادر ام البنینِ اَطهر شد زد قدم دلبری که از عشقش دل هر عاشقی مُنَوَّر شد  هاتفی با دو صد شعف خوانَد شب میلاد ماه حیدر شد نه فقط مه !! که ذوالکرم آمد صاحب بیرق و علم آمد دُرّ گنجینه ی ولا آمد ماه شبهای کربلا آمد پا نهاد آنکه از ازل گویا!! بر ادب بوده ناخدُا آمد قدرت الله و شیر جنگ آور یلِ اولاد مرتضی آمد خنده کن از صمیم دل زیرا شه مشکل گشای ما آمد می بزن عاشقانه مستی کن که علمدار باوفا آمد آمد آنکس که کوه احساس است اسدُالحیدراست و عباس است چه بگویم از او که دل خواه است خَطّ ما بین راه و بیراه است در بیان فضائلش این بس نوکر دست به سینه ی شاه است شیر مادر بصیرتش بخشید زین سبب او علیم و آگاه است ز نبردش عدو چنین فهمید پهلوان همچنان یدالله است تا که شمشیر خود برقصاند کوه دشمن به پبش او کاه است دم به دم شکر حق به لب داریم مست و دیوانه ی علمداریم مینویسم که آبرو دارد دو جهان،روشنی از او دارد گفتنِ ذکر ِیا ابوفاضل دلنشین است عطر و بو دارد مثل او ساقیا!! کجا داری که چنین باده و سبو دارد جان به قربان هرچه سادات ست که چو او مهربان عمو دارد او نشان داد ِکربلا چو علی هنر جنگِ رو به رو دارد پهلوان است و عالمی مستش گره ها وا نموده بادستش ✍ .