eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد ز خاک چادر زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشمتان می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد به من اجازه بده تا که شاعرت باشم دوباره یک سحر جمعه زائرت باشم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو پیداست شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از صحن آسمانی تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت، شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت، دوباره شوق حرم... منم «کبوتر» صحن تو، «یا کریمِ» بهشت کبوتری شده این دل، شده هوایی تو شده‌ست مثل گدایان سامرایی تو بخوان زیارت پر محتوای «جامعه» را بخوان که خوب بفهمم بهای «جامعه» را طنین «اِن ذُکرَ الخیر...» می‌رسد هر دم بخوان و شرح بده آیه آیه «جامعه» را دوباره ذکر لبانم «کلامُکُم نور» است ببار بر دل من روشنای «جامعه» را دلی که مشتری جامعه‌کبیرۀ توست نمی‌خرد همه رنگ و ریای جامعه را بیا بخوان دلم امشب: «وَ فَرَّجَ عَنَّا» بخوان از عمق وجودت خدای جامعه را خدا! کدام خدا؟ او که بردمش از یاد! هم او که می‌شنود ربنای جامعه را هم او که می‌شنود، او که می‌دهد پاسخ دعای خسته‌دلان را، دعای جامعه را قسم دهیم خدا را به نام و یاد علی رها شود دگر از هر بلا، بلاد علی به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه مکتب شیعه رهین همت توست کلام و فلسفه و فقه اجتهادی ما میان چشم تو آیات فتح را دیدیم به‌پاست با مددت نهضت جهادی ما اگر کم از تو و جود و جلال تو گفتیم حساب کن همه را پای کم‌سوادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما تویی تو هادی اُمَّت، تویی اباالمهدی دعا کن از سفر آید دگر منادی ما کسی که بی گل رویش در این زمستان‌ها گرفته رنگ خزان، روزهای شادی ما کسی که می‌شنود این جهان ندایش را صدای روشن او، عطر آشنایش را بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوایی سامرا باشم غریب آمده‌ام از ولایت غربت مرا به اسم صدا کن، که آشنا باشم مرا اسیر خودت کن، که این دو روزۀ عمر ز رنگ و بوی تعلق دگر رها باشم بیا به خانۀ دل، این دلی که خانۀ توست بیا که زائر تو... زائر خدا باشم چه می‌شود که شب جمعه زائر صحنت... چه می‌شود سحر جمعه نینوا باشم دو قطره اشک شوم در طواف شش‌گوشه که خاکبوس دو مشهد، دو کربلا باشم خوشا هوای رسیدن خوشا هوای حسین خوشا کسی که رسیده به کربلای حسین ✍ .
. ایامِ امیدبخش و دلخواه رسید خنده به لب بقیة الله رسید در فاصله عید غدیر و قربان میلاد امام هادی از راه رسید ✍ .
. امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است ✍ .‌......... . هم نام علی (ع) است ،پاک و پاکیزه سرشت از فضل علی(ع) گفت و «غدیریه» نوشت شد هادی راه و شیعیان را آموخت در «جامعه ی کبیره» پیداست بهشت ✍ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ .
. آمده دنیا ،گل «ابن الرضا» محو جمالش شده ارض و سما لطف خدا شامل دنیا شده آینه ای آمده ایزد نما راه خطا را نرود هیچکس «هادی» راه است اگر مقتدا آمده خورشید دهُم در زمین نور کند قسمت دل مرده ها «موتَمَن» و «متّقی» است و «نقی» «راشد» و مانند علی «مرتضی» «جامعه» اش درس امامت دهد وصف قشنگی است از آل ولا او علی و مکتب او حیدری است غیر علی نیست «غدیریه» را هرکه به ادراک مقامش رسید خاک صفت آمد و شد کیمیا نیمه ی ذیحجه شده کاش که قسمت ما هم بشود سامرا ✍ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ .
. السلام علیک یا اباالحسن یا علی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله تو هفت آسمان را هدایت کنی به اهل دو عالم کرامت کنی مرا می بری تا کجا ؟ تا خدا دمی گر به قلبم عنایت کنی به معراج احمد قسم هادیا به سوی خدایم هدایت کنی فقط نه به اهل زمین و زمان تو بر قدسیان هم امامت کنی اگر گوشه چشمی به سویم کنی مرا راهی بی نهایت کنی دلم را به قرآن نما آشنا که جان را پر از جام رحمت کنی خدایی کند هر که شد سائلت که او را قرین سعادت کنی بدان تا قیامت بر او دشمنم اگر با کسی تو عداوت کنی خوشا گر نگاه کریمانه ای بر این بنده ی غرق غفلت کنی خوشا با نگاهی ز لطف و کرم مرا غرق عشق ولایت کنی بیا گوشه چشمی ز احسان نما دلم را اسیر ارادت کنی تو را دوست دارم گل فاطمه خوشا بر مُحِبت محَبت کنی جمعه اول تیر ۱۴۰۳ ✍ شب ۱۵ ذی الحجه ۱۴۴۵ .
. در شادباش (ع) ------------ ای طلوع باورها یا اباالحسن هادی روشنای گوهرها یا اباالحسن هادی ای تو مصحف ناطق - مرغ هر دل عاشق دارد از تو شهپرها یا اباالحسن هادی بر جهان دل حاکم مرتضی ، نقی ، عالم سرو خیل سرورها یا اباالحسن هادی ای شقایق یاسین ارغوان باغ دین جلوه ی صنوبرها یا اباالحسن هادی حجت خداوندی بر رسول فرزندی ای تو از مطهرها یا اباالحسن هادی چارمین علی هستی از چهارده معصوم وارث پیمبر ها یا اباالحسن هادی از مدینه تابیدی چشمه سار خورشیدی نو چشم اخترها یا اباالحسن هادی ماه ماه ذالحجه در نگاه ذالحجه جان جان به پیکرها یا اباالحسن هادی چون نبی امین باشی خاتم و نگین باشی ای زلال کوثرها یا اباالحسن هادی ای تو دل به حق داده بار دیگر افتاده سايه ی تو بر سرها یا اباالحسن هادی ای همیشه در عالم جاودان تر از خورشید کرده ای تو محشرها یا اباالحسن هادی ای تجلی زمزم کشتی هدایت هم دارد از تو لنگرها یا اباالحسن هادی از کرانه ها تابد آفتاب میلادت در حضور دلبرها یا اباالحسن هادی در مدینه می پیچد بوی عطر چشمانت مثل بوی گلپرها یا اباالحسن هادی بوسه می زند مادر روی گونه ی ماهت بوسه ها ، مکرر ها یا اباالحسن هادی در میان بانوها مادر تو ای مولا برترین مادرها یا اباالحسن هادی قبله ی مرادی تو جلوه ی جوادی تو غرق در منورها یا اباالحسن هادی گرد کوی دلجویت بال و پر زده جانم همچنان کبوترها یا اباالحسن هادی «یاسر» از تو می گوید لاله ی تو را بوید ای نسیم باورها یا اباالحسن هادی ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. السلام علیک یا علی بن محمد الهادی ---------- ای پرده نشینِ مُلک سرمد هادی دهمین وصیِّ احمد ای قبله ی دیده بارگاهت دل مُحرم کعبه ی نگاهت تو یاس سپید آسمانی دل را به بهشت می کشانی ای ماه سپهر همرکابت ذی الحجّه طلوع آفتابت ما را که ز پایه ایم ویران در نور نگاه خویش بنشان خورشید مجدّد است رویت قرآن محمّد است رویت ای روی تو آیه های تأویل خواندیم تو را به رسم ترتیل ای عطر گل جواد هادی قلب فَلک از تو شاد هادی تفسیر دو چشم توست والشَّمس تعبیر دو چشم توست والشَّمس وقتی که شکفت ماهِ رویت خورشید نشست رو برویت ای عطر تو همچو یازده گل چارم علی از دوازده گل ای بر نُقَبا چراغ بینش روشن ز تو چشم آفرینش گلعطر خدا زده جوانه در دامن مادرت سمانه شد خیره زمین به سوی چشمت گل وا شده رو بروی چشمت من بنده ولی ولایت از توست گم کرده رَهَم هدایت از توست جان از نَفَس ات وضو گرفته تقوی ز تو آبرو گرفته ای چشم تو چلچراغ توحید دنیا همه ذَرّه و تو خورشید ای هستی کائنات از تو عالَم همه در ثبات از تو ای آن که تویی فروغ معبود فرزند جواد و مَظهر جود ای خانه ی تو چو وادی طور تو نوری و از قبیله ی نور از نسل زلال آفتابی آئینه ی روی بوترابی ای محو فضائلت فضیلت حیران کرامتت کرامت ای روح کمال آفرینش وی مظهر اقتدار و بینش ای هادی راه اهل حق را آورده برون ز شب فلق را در حیطه ی آسمان تویی ماه بر روی زمین خلیفة الله ای مظهر لطف و مهربانی ای نور هدایت ات جهانی جان کرده گدایی حریم ات نان خورده ز سفره ی کریم ات میلاد تو رویش بهار است جوشنده زلال چشمه سار است ای مهر تو روشنای هر دل خورشید شکفته گشته بر دل بر " یاسر" خسته دل نظر کن از کوچه ی چشم وی گذر کن ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. ولادت امام هادی (ع) / رباعی ها ----------- از عرش برون روی فلق می آید آئينه و گل طبق طبق می آید با عطر محمّدی معطّر بشوید زیرا که دهم حجّت حق می آید در نیمه ی ذِالْحَجِّه برون آمد ماه آن ماه که با سپیده گردد همراه گویید درین ولادت فرخنده لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه بر بام فلک نور ولایت آمد خورشید صلابت و درایت آمد دل را به ولایت امامت بدهید چارم علی از نسل هدایت آمد تفسیر سخا امام هادی آمد لبریز عطا امام هادی آمد از بهر هدایت بشر در عالَم خورشید ولا امام هادی آمد دل‌های محبّان همه غرقِ شادی ست یک نور ازین ماه به هر آبادی ست جان را به گلستان محمّد ببرید زیرا که ولادت امام هادی ست ** «یاسر»✍ .............. در عشق ببین جلوه ی شمشادی را بنشان به لبت تبسّم شادی را در پرتو آسمانی نور غدیر تبریک بگو ولادت هادی را ..
. میلادیه امام هادی علیه السلام امام هُدا آن شب مدينه غرق تجلاّی نوربود آيات نوردرهمه جادرظهور بود گـردون دوباره جلوه ی وادی طوربود هرسوفرشته ای به فلك درعبوربود آئينه ای زنورخدا داشت شهرنور گنجينه ای زصدق وصفاداشت شهرنور كروبيان به شوق قدومش صلازدند دم ازفروغ چهره ی شمس الضحی زدند باهرنفس كه درره صدق وصفازدند گم كرده گان راه وفاراصدا زدند گفتند گرنشاط سماوات بی حداست فصل ظهور هادی آل محمّداست خيز وببين سُلالة خيرالأنام را آئينه ای زلال، زحُسن تمام را دربرگرفته است امامی امام را دادند بارعام تمام عوام را دستي برآروعيدی ازآن مقتدا بگير! ازدرگه جواد جواز جزا بگير! اوجلوه ی هميشه بهار ولايت است خورشيد تابناك سپهر هدايت است چارم علی زآل رسول عنايت است الطاف اين امام مبين بی نهايت است ای تشنه كام لب به لب كوثری بزن! ازچشمه ی كرامت اوساغری بزن! آئينه ی نجابت گل های نوراوست فلك نجات وگوهردريای نور اوست مشعل فروز سينه ی سينای نوراوست شمس هدايت همه، معنای نور اوست اين انعكاس نوردر آئينه ی خـداست معنای نور آيه ی والشمس والضحاست اوراخدای عزّوُجل برگزيده است بهربشر امام هُدا آفريده است وقتی دعای جامعه ازاورسيده است يعنی زلال وحی ازآن گل چكيده است اين كوثر هميشه زلالی كه جاری است هرگز خزان نداردو دائم بهاری است ايمان شكوفه ای ست به گلزارجان او تقوا نشانه ايست زحُسن بيان او اخلاص چشمه ايست ز چشم روان او ايثار آيتی است درعالم شان او قدرش اگركه نامتناهی است اين امام مجموعه ی صفات الهی است اين امام اين است آن امام كه ازنورباورش ظلمت شده اسير هميشه به محضرش عطرحيات می دهد انفاس اطهرش شيران نشسته اند همه دربرابرش درپای آن امام مبين سر نهاده اند سررا به خاكبوسی دلبر نهاده اند اشكی زشوق درقدم او فشانده ام خود را به آستانه ی آن گُل کشانده ام دل را به راه سامره ی اونشانده ام من هرچه خواستم از او ستانده ام اين بارهم كرامت اوراطلب كنم باردگربه درگهش عرض ادب كنم ای واجب السّلام نثارت سلام من شيرين شده زجام ولای توكام من نامت هميشه موج زند دركلام من تو باخبر زحال منی ای امام من چشم«وفایی»است به بخشيدن شما روز حساب دست من و دامن شما ✍ .
. نوبت عشق است و کاروبار حرام است هرچه به جز گفتن از نگار حرام است جبر تو گر هست اختیار حرام است محضر خورشید سایه سار حرام است گم شده در جاده ایم راهنما باش حضرت هادی بفکر این فقرا باش وقت گذر نور باش رهگذران را باز بدستت بگیر نبض زمان را جان بده با یک حدیث پیر و جوان را پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را ای همه ی آفتاب ها لب بامت مومن و کافر همه فدای مرامت دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت برد هرآنکس که قبله سمت شما ساخت ذکرتو بر دردها دواست همیشه کعبه حجاج سامراست همیشه ما سروسامان نداشتیم تو دادی مرهم و درمان نداشتیم تو دادی شوق کریمان نداشتیم تو دادی میل بقرآن نداشتیم تو دادی پربه هوای تو میزنیم چه بهتر پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر از قِبَل جامعه قرار گرفتیم خط به خطش حس افتخار گرفتیم شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم راه بسوی همین دیار گرفتیم اسم تو آمد که زیر و رو شده حالم خانه ی امنت شده ست قبله عالم درشب تاریک نور ماه مرا کشت دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت خلوتی "سُرَّ مَن راه" مرا کشت گریه زوار زا به راه مرا کشت آنقدر اینجا عطای تو شده معروف بین گدایان گدای تو شده معروف تابه ابد در دلت عزای حسین است گریه هرروزه ات برای حسین است چشم ترت وقف روضه های حسین است مرهم درد تو کربلای حسین است هرکه به سوی تو التماس دعا داشت چشم تر تو نظر به کرببلا داشت جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود هم بدنش در حصار نیزه زنان بود هم که نگاهش سوی خیام زنان بود از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند زنده جاوید را به نیزه کشیدند .
. روشن ترین ستاره امشب وزیده است به یثرب نسیم عشق پیچیده درفضای مدینه شمیم عشق آید زطورعشق، نوید از کلیم عشق غرق تجلیـات خدا شد حریم عشق درآن بهشت حُسن ،صفا موج می زند آئینه ای زنور خدا موج می زند ماهی دمیده است به انوار ایزدی مهری رسیده است در آفاق سرمدی دارد شکوه ومنزلت و قدر احمدی تابد ازاین جمال فروغ محمّدی اوصاف این امام مبین بس شنیدنی است نورجمال حضرت هادی چه دیدنی است نورخدا زعرش به سوی زمین رسید؟ یا جلوه ای زنور رسول امین رسید؟ روشن ترین ستاره ی صبر ویقین رسید آئینه ی تمام نمایی زدیـن رسید خواهی نظر کنی توشفیع القیامه را بنگر حریم پاک جوادالائمه را او درحریم قرب خداوند محرم است معراج او همشه به عرش معظم است این مقتدا معلم عیسی بن مریم است او افتخار حضرت موسی وآدم است موسی کجاست تا نگرد برکمال او یوسف کجاست تا که ببیند جلال او آئینه ی صفات مبین است این امام گنجینه ی معارف دین است این امام مثل رسول نور امین است این امام برما به حشر حبل متین است این امام آب حیات می چکد از هرنگاه او تنها بشر رسد به سعادت ،ز راه او دین جاودان زکوشش وسعی تمام اوست جود وکرم سجیّت واحسان مرام اوست ما را چه جای حرف وحدیث از مقام اوست جائی که جامعه سخنی ازکلام اوست چون جذبه ای که تاشجر طور می برد مارا کلام نور سوی نور می بـرد ازاو سخن به طبع من الهام می شود یـادش که می رسد دلم آرام می شود مـدحش کجا به چامه و پیغام می شود وقتی که شیر در قدمش رام می شود هستی تمام درکف مشکل گشای اوست مدحش نه کار ماست که کار خدای اوست بخشیده اند برمن مسکین ولایتش دارم به دست گوهر مهر و محبتش ای کاش ازکرامت ولطف وعنایتش دردست ما دهند برات شفاعتش بود تمام هستی عالم زبود اوست در روز حشر چشم «وفایی» به جود اوست .
. سامرا قلعه ی مستحکم ایمانی ماست مرقدش قبله گه و کعبه ی نورانی ماست مأمنی امن به هنگامه ی حیرانی ماست بیت پر نور ولا، مقصد عرفانی ماست سائلی کردنِ ما ارثیه ای اجدادی است رزق شب های غدیریه ی ما با هادی است روی لب های ملائک، دم هو دیدنی است جلوه ی رحمت خالق شده رو، دیدنی است در نگاه پدرش، پیچش مو دیدنی است ماه ذی الحجه به ماه رخ او دیدنی است شود از هر دل محزون غم و غصه بیرون عیدی ماست به دستان سمانه خاتون جز به هادی به کسی روی نمی اندازیم به گداییِ درش تا به ابد می نازیم پای عشقش همه ی هستی خود می بازیم باده نوش از قدح جامعه از آغازیم جامعه، خیر کثیرِ نفس کاری اوست سیرِ توحیدی ما، حاصلِ معماری اوست او نفس زد که گرفتار غدیریه شویم مست از باده ی سرشار غدیریه شویم همه ارشاد به انوار غدیریه شویم خواست مأنوس بر اسرار غدیریه شویم انحرافات زمان را به دمش رسوا کرد همه را عبد خدای علی و زهرا کرد غیرممکن به عنایات نگاهش شدنی است رحمت واسعه اش ارث رسول مدنی است مهربان تر به محبین، ز پدرهای تنی است حاصل تربیتش عبدالعظیم حسنی است سایه ی بیرق او بر سر هر بیرقی است عزت مکتب ما کیست؟ علیَّ النَّقی است داده دستان مرا از کرمش، دست حسین شده ام تا به ابد با قدحش، مست حسین نفسش کرده مرا واله و پابست حسین از عطایش ضربانم شده پیوسته حسین به منِ تشنه پیاله بدهد می چسبد کربلایی که حواله بدهد می چسبد لطف هادی است که ما مَحرم ماتم هستیم نوکران نوه ی حضرت خاتم هستیم تا ابد در کنف سایه ی پرچم هستیم چند ماه است که بیتاب محرم هستیم شب سوم دل ما کاش مکسر باشد روزی گریه ی ما چند برابر باشد .