eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
275 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. صل الله علیک یا حسن ابن علی، ایها العسکری، یابن رسول الله آیه‌ی نام شما رمز مسلمانی من جوهر ناب شما علت حیرانی من شوقتان بوده که سرگرم جنونم کرده عشقتان داد سر شوق و غزلخوانی من ذکرتان بوده در آغاز تولد طـربم مهرتان بوده سروش دل عرفانی من جودتان بود که پوشید سراپای مرا بال دادید بر این فطرس زندانی من تا که آواره شدم مأمن امنم دادید و همین بود که شد نصرت پنهانی من من خراباتی‌ام و کوی شما منزل من حضرت عسگری ای مالک ملک دل من شاکرم چونکه مرا خاک شما ساخته‌اند از اهالی همین بیت ولا ساخته‌اند شاکرم چونکه مرا ذیل عنایات شما سائل و مفلس و مجنون و گدا ساخته‌اند شاکرم چونکه مرا در غزلستان شما گرچه ناچیز ولی غرق نوا ساخته‌اند شاکرم چون ز صفای دم روحانی‌تان خشت خشت دل من را ز صفا ساخته‌اند شاکرم چونکه ز باقی گل ناب شما دل سودایی و شیدای مرا ساخته‌اند غرق انوار شمایم من اگر حیدری‌ام سائل ساده‌ی بیت الحسن عسگری‌ام دل دیوانه‌ی من بوی تو را می‌خواهد کمی آرامش آن کوی تو را می‌خواهد مرغک دل به هوا خواسته و می‌گردد در پی دام بلا موی تو را می‌خواهد سر شوق آمده‌ام تا که بگویم سخنی این دل مرده‌ی من هوی تو را می‌خواهد جان بده بر سخنم روح بده بر قلمم که دلم آمدن سوی تو را می‌خواهد آمدم بر در تو با دل آواره‌ی خویش و دلم مزه‌ی داروی تو را می‌خواهد جلوه کن تا که دلم اهل تولا بشود غیر تو بهر دلم هر صنمی لا بشود دوست دارم که کنم مدح سجایای تو را سرمه‌ی دیده کنم خاک کف پای تو را دوست دارم سحری، نیمه شبی، سامرّا دیده دوزم حرم و گنبد زیبای تو را کاش آقا دل من را به نگاهی بخری بنده‌ام گوشه‌ی چشمان دل آرای تو را تو مسیحای دل اهل ولایی والله با خبر نیست کسی رتبه‌ی عظمای تو را تو که از فاطمه ارثیه‌ی رحمت داری سائلم چشمه‌ی احسان و عطاهای تو را روح والشمس بود صورت نورانی تو شرح تطهیر بود رتبه‌ی عرفانی تو نظری تا که شود رام دل سودایی من غـــلام بد و ناچیزم و تو آقایی من بی چاره ندانم بجز از کوی تو را نروم جز در دربار تو دیگر جایی حُسن بی حد تو را سائلم و می‌خواهم که نجاتم دهی از وسوسه‌ی دنیایی کاسه‌ی دست مرا کن پر عرفان و خلوص رخصتی ده به دلم تا بشود دریایی جان آن خیمه نشینی که نشانش داری مددی تا که دل من بشود زهرایی همه‌ی حاجتم این است رهایم نکنی از سر سفره‌ی جودت تو جدایم نکنی آمدم تا ز سر خوان تو حاجت گیرم و به یمن قدم پاک تو برکت گیرم آخر سال و شب عید و دلی شیدایی آمدم عیدی خود برگ زیارت گیرم آمدم حلقه بکوبم به در خانه‌تان تا که محشر ز شما نور شفاعت گیرم آمدم بوسه زنم خاک قدم‌های شما شاید از برکتتان اذن شهادت گیرم صد چو من سائل احسان و کرامات شماست سفره‌ی خاص شما سفره‌ی احسان خداست ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علی شیخ‌الائمه، جعفر ابن محمد الصادق ادرکنا __________________________ باز هم شهر مدینه ز غم آکنده شده بین این دود و شرر باز غمی زنده شده شعله لج کرده به جان در و یک دنده شده شعله تا پای بگیرد همه جا می‌سوزد پای این روضه دل اهل ولا می‌سوزد * پیرمردی که لبانش همه دم ذاکر بود همه دم در همه حالت همه جا شاکر بود خیل افلاک به پیش قدمش چاکر بود دیده وا کرد در آن همهمه غوغا را دید وسط شعله هجوم صف اعدا را دید * به حریم حرم عشق جسارت شده بود بین دهلیز پر از دود و حرارت شده بود باز هم کوچه پر از شرّ و شرارت شده بود باز هم جمع اراذل همه هیزم در دست باز هم هیزم و باز آتش و یک در که شکست * خانه را در وسط شعله همه می‌دیدند اهل خانه متحیّر شده و ترسیدند همه از وحشت آتش که به خود لرزیدند ناگهان شیخ‌الائمه وسط شعله رسید در دل معرکه با نوحه و با ناله رسید * خاطر او نه از آن شعله مکدر شده بود که به دل زنده غم کوچه و مادر شده بود جان او شعله‌‌ور از درد پس در شده بود آن در شعله‌وری که به لگد وا کردند و از آن درد قد مادر او تا کردند ✍ .
. صل‌الله علیک یا جواد ابن الرضا ـــــــــــــــــــــــــــ ناله دارد دل من سینه من سوزان است بین این حجره در بسته لبم عطشان است همه پیکرم از زهر جفا می‌سوزد رمقی نیست ولی در دل من طوفان است آتش کینه زده شعله ز پا تا به سرم در و دیوار بر این حال دلم نالان است هلهله، ساز و طرب، رقص و غنا آن طرف و ... این طرف یارب روی لب من بی‌جان است مقتلم خانه و این حجره خودش گودال و ... آسمان هم ز غم غربت من حیران است می‌کشم پا به زمین و ز عطش می‌سوزم در دلم غصه جسمی و سم اسبان است سیزده ساله گلی که تن چون یاسمنش قد کشیده است و چو سروی به دل بستان است کاکلش غرق به خون پیکرو او همچو حصیر داغ او شعله به جان حرم نسوان است ــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشبخت✍ .
. تقدیم به آستان حضرت علي ابن موسی الرضا "علیه‌آلاف‌التحیه و الثنا" اَلسَلامُ عَلَیکَ یا جوادالائمه گُم شد میان سازها آه غریبی می‌سوزد از سوز جگر ماه غریبی از کین اُم‌فضل پشت درب حجره... سد شد مسیر آب در راه غریبی طهران ✍ .
. صل‌الله‌علیکَ‌یا‌جوادالائمه تشنه‌ای بین حُجره می‌سوزد ولی آهش نمی‌رسد به کسی در میان هجوم هلهله‌ها الغیاثش نمی‌رسد به کسی اثر زهر برده تابش را رمقی نیست در میان تنش هیچکس فکر غربت او نیست لحظه تلخ دست و پا زدنش می‌کِشد پا به روی خاک زمین این دقایق چقدر دشوار است همسرش گرم ساز و آواز و ... مرگ در روی او پدیدار است ساز و آواز و هلهله اینجا به گریزم چه خوب می‌آید کربلا، هلهله، عطش، گودال شمر وقت غروب می‌آید خنجری لب پریده در دستش چه سراسیمه می‌رسد گودال لحظه‌ای بعد، ضربه و ضربه.... می‌شود مادرش ز غم بد حال .