eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا محمد ابن علی الجواد ______________________ دومین کوثری و چشمه نور ، کیستی؟ ساقی شراب طهور بده بر سینه‌ام تو فیض حضور، یا جواد الائمه ادرکنی دوست دارم که سائلت بشوم، از غلامان منزلت بشوم زائرت در مقابلت بشوم، یا جواد الائمه ادرکنی دل من لک زده برای حرم، مثل مرغی ولی شکسته‌پرم منتظر هستم و به پشت درم، یا جواد الائمه ادرکنی التیام دل شکسته تویی، داروی سینه‌های خسته تویی، چاره‌ی قفل درب بسته تویی، یا جوادالائمه ادرکنی به لب عاشقان ترانه تویی، به مسیر خدا نشانه تویی، امشبی بر دلم بهانه تویی، یا جوادالائمه ادرکنی من ز تو سوز سینه می‌خواهم، دل بی کبر و کینه می‌خواهم، کربلا و مدینه می‌خواهم، یا جوادالائمه ادرکنی درد دل را دوا عنایت کن، تشنه‌ام من خودت سقایت کن، تن من خاک زیر پایت کن، یا جوادالائمه ادرکنی منم آن سائلی که درمانده، به حریم تو شد پناهنده، دلم از مهر توست آکنده، یا جوادالائمه ادرکنی آرزویم تویی گـل زهرا، آبرویم تویی گـل زهرا، گفتگویم تویی گـل زهرا، یا جوادالائمه ادرکنی ای فدای دل پر از دردت، لعنت حق به یار نامردت، من بمیرم بر آن رخ زردت، یا جوادالائمه ادرکنی بین حجره فتاده‌ای تنها، العطش العطش به لب اما، پشت در هلهله شده بر پا، یا جوادالائمه ادرکنی ______________________ ✍ .
. علیه السلام برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش بر تار گیسوان تو جای لب رضاست این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش اینان ز دست و پا زدنت کیف می کنند طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست پس آیه های کوثر خود بر زمین مکش شکر خدا که نیست تماشا کند رضا گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش در کربلا پدر به پسر التماس کرد برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش بس کن حسین آبروی خویش را مبر زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش کار عباست بردن این جسم زینبا با گوشه های معجر خود بر زمین مکش ✍ ........... . یا جوادالائمه ادرکنی... می رسد بوی رحیلش اندک اندک بر مشام می شود خاموش ،شمعِ عمرِ کوتاهِ امام نورِ چشمانِ رضا را سوی مقتل می برند پس چه شد ای قومِ بی‌دین حرمت شهرُ الحرام؟ در میان پایکوبی، در میان هلهله سوزِ بانگ العطش از حجره می آید مدام کاسه‌ی آبی کنارش هست، امّا وایِ من... مثل آن جدّ غریبش می دهد جان، تشنه‌کام یاد شد از هلهله ناگه دلم آتش گرفت رد نشد صد شکر جسمش از دل بازار شام او که خود پشت و پناه شیعه‌ی مظلوم بود جسم بی جانش کنون افتاده روی پشت بام گرچه با جود و سخایش خلق را شرمنده کرد وقتِ رفتن این‌چنین کردند او را احترام شب، شبِ روضه‌ست زهرا آمده تا کاظمین روضه ی مکشوف لازم نیست دیگر والسلام علیه_السلام ۱۴۰۳/۳/۱۷ .
کسی خبر نشد از غربت نهانی من نیامده به سرم بهر همزبانی من فقط غریب مدینه غم مرا فهمد که همسرم شده در خانه خصم جانی من کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من برای مادرم انقدر گریه کردم تا غم جوانی اش امد سر جوانی من بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم به جلوه آمده در وقت قد کمانی من بیا و در رخ من روی مادرت را بین کبود گشته چو او روی ارغوانی من میان هلهله ها گمشده نوای دلم ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید عیان بود ز مچ پای ریسمانی من هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین رسید تا که کند کار سایه بانی من سلام بر بدن بی عزیز خدا سلام بر تن عریان سیدالشهدا .
. از دست زمانه خون جگر بود جواد(ع) یک عمر اسیر ام شر بود جواد(ع) فرزند غریب الغربا بود ولی در خانه ی خود غریب تر بود جواد(ع) ✍ ............... مشمول عنایات تو هستیم زیاد با دست پر آمدیم از باب مراد هـر بار گره بوده بـه کاری گفتند یادت نرود ذکر توسل به جواد(ع) ✍ .
. السلام علیک یا اباجعفر یا محمد بن علی ایها الجواد یابن رسول الله ای نام تو نور دل ما ادرکنی ای چشمه ی هر جود و سخا ادرکنی بر باب کرامت تو، سر می ساییم ای زاده حضرت رضا ادرکنی . ✍ .
مربع ترکیب ولادت علیه السلام خبر آمد نشود دست گدا رد امشب دیدنی گشته کرمخانه ی مشهد امشب ابتران را روی لب ناله ی ممتد امشب کوثری آمده با نام محمد امشب باز هم نغمه لب آیه ی اعطینا شد صلواتی بفرستید رضا بابا شد آن که باشد ز همه با برکت تر آمد یادگار خلف موسی جعفر آمد آنکه او را به جهان نیست برابر آمد یک رضاجان دگر ، قند مکرر آمد مژده وصل به کنعان ِ فراق آمده است حضرت ضامن آهوی عراق آمده است آمده باب مراد همه دنیا بشود آمده تا همه ی زندگی ما بشود آمده یک نفره لشکر بابا بشود آمده منتقم حضرت زهرا بشود چون حسن بر همه ی فاطمیون سالار است از فلانی و فلانی چه قدَر بیزار است به کریمان جهان داد کرم یاد ، جواد غالبا بیشتر از خواهش ما داد جواد رمز هر معجزه ی پنجره فولاد ، جواد خانه آباد کند ، خانه اش آباد جواد می دهد مثل رضا حاجت ما ، نشنیده " گوش این طایفه آواز گدا نشنیده " حضرت بنده نواز ، ای کرم رویایی شرف الشمس  ِ جوانان ِ بنی الزهرایی از طفولیت خود نه ، ز ازل آقایی حرز دادی به عدویت ، چه دل دریایی ... تو چه کردی که به تو دشمنت ایمان دارد این شفاخانه برای همه درمان دارد حضرت عشق مگر لطف تو پایان دارد ؟ با شما نا شدنی ها همه امکان دارد خانه ات ثانیه به ثانیه مهمان دارد کاظمینت چه قدَر بوی خراسان دارد رو به تو کرد بیابان و گلستان برگشت مور آمد در  ِ این خانه ، سلیمان برگشت دم به دم از تو رسیده است به این دنیا فیض قطره با فیض نگاهت شده یک دریا فیض تا ابد گشته ز عمر کم تو معنا فیض لب به گهواره گشا تا ببرد عیسی فیض آمدی تا که کنی راه علی را کامل شد ز تیغ دو دم  ِ نطق ِ تو رسوا باطل ای امید همه ، دریای کرامت ، الغوث قمر  ِ شمس ِ شموس آه ز ظلمت ، الغوث گم شدم ، ای پدر هادی امت ، الغوث کی رسد پس سحر این شب غیبت ، الغوث غم گرفته همه آبادی ما را آقا برسان جمعه ی آزادی ما را آقا ✍ .
. ◾روضه‌ی امام جواد(ع) خانه‌ام شد قتلگاه و قاتلم شد همسرم در میان خانه امشب سوخت از پا تا سرم تشنه لب بودم یک جرعه مرا آبی نداد بین که از سوز جگر میسوزم و دیده‌ ترم اوج غربت در میان خانه‌ام شد ناسزا بد دهن بود ام فضل گفت ناسزا بر مادرم حجره‌ی در بسته و زهر جفا و لعل خشک ناله کردم یاد ششماهه علیِّ اصغرم یاد سقای حرم یاد سکینه میکنم یاد گودال و به فکر لعل خشک و حنجرم روی بام خانه بردن جسم زارم نیمه شب گرچه زخمی گشته از کین سینه و این پیکرم لیک این پیکر نرفته زیر سم اسبها من به یاد پیکر گلگون جَّد اطهرم پاره پاره پیکرش گردیده و جسمش نرم شد وای من از این مصیبت دیده‌تر تا محشرم صلوات الله علیه ✍ .......... . جان می دهد غریب ترین غریب ها دف می زنند دور سرش نانجیب ها افتاده بود و طاقت برخواستن نداشت جز خاک و خون نشانه ی دیگر به تن نداشت از بس که در غریبی خود دست و پا زده تنها و خسته جان نفسش بند آمده می سوزد از عطش ولی آبش نمی دهند هستند اهل خانه،جوابش نمی دهند خون می چکد ز لعل لب آسمانی اش گویا خنک شده جگر یار جانی اش از خاک تا به بام تنش را کشیده اند حالا کبوتران خدا سر رسیده اند بی احترام شد بدن حجت خدا اما سرش نشانه نشد روی نیزه ها هرچند تا سه روز تنش آفتاب خورد از نعل تازه کی بدنش خاک و آب خورد؟ هرچند خاک و خون ز لبانش جدا نشد دیگر به خیزران لب او آشنا نشد .
. مشمول عنایات تو هستیم زیاد با دست پر آمدیم از باب مراد هـر بار گره بوده بـه کاری گفتند یادت نرود ذکر توسل به جواد(ع) .
. از دست زمانه خون جگر بود جواد(ع) یک عمر اسیر ام شر بود جواد(ع) یک شهر غریبه بود با او اما در خانه ی خود غریب تر بود جواد(ع)
. صل‌الله علیک یا جواد ابن الرضا ـــــــــــــــــــــــــــ ناله دارد دل من سینه من سوزان است بین این حجره در بسته لبم عطشان است همه پیکرم از زهر جفا می‌سوزد رمقی نیست ولی در دل من طوفان است آتش کینه زده شعله ز پا تا به سرم در و دیوار بر این حال دلم نالان است هلهله، ساز و طرب، رقص و غنا آن طرف و ... این طرف یارب روی لب من بی‌جان است مقتلم خانه و این حجره خودش گودال و ... آسمان هم ز غم غربت من حیران است می‌کشم پا به زمین و ز عطش می‌سوزم در دلم غصه جسمی و سم اسبان است سیزده ساله گلی که تن چون یاسمنش قد کشیده است و چو سروی به دل بستان است کاکلش غرق به خون پیکرو او همچو حصیر داغ او شعله به جان حرم نسوان است ــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشبخت✍ .
. ماندي غريب و هيچ كسي برسرت نبود درآن محيط درد كسي دربرت نبود آتش گرفت سينه ات از زهر جانگداز يك جُرعه آب برلب شعله ورت نبود تا آن كه ناله اي به كنارتنت زند دردا كنارپيكرتوخواهرت نبود وقتي رسيد پيك شهادت  به گريه گفت جزمادرتوفاطمه نوحه گرت نبود چندين كنيز هلهله كردند پشت در آتش بيار معركه ، جزهمسرت نبود اُف برچنين زني كه تو رازهردادوكشت آنگاه درگشود كه بال وپرت نبود بالا بلندبودي وجز بام خانه ات جايي مگربراي تو و پيكرت نبود آن جا كبوتران به طواف توآمدند اي كعبه ، خاك جاي تن اطهرت نبود تواز نفس فتادي و بعدازشهادتت جزغم به جان نوگل غم پرورت نبود آمدبه كاظمين «وفایي»،به گريه گفت اين جلوه گاه نور ،به جزمنظرت نبود ✍ .
. پیله ام ، پیله در اندیشه ی پروانه شدن متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من ذره در وادی خورشید نهاده است قدم کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن خواست بینا بشوم در دل و در جانم ریخت حال یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن» کاظمین است ولی عطر رضا را دارد هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن می روم غرق شوم در دل آن موج اگر بپذیرند بدِ خیره سرِ عهد شکن شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم شیعه ام ،شیعه ی اثنی عشری مذهب من ✍ یاجوادالائمه ادرکنی .