eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود
یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»!
💠 بخشی از خطبۀ (علیهاالسلام) در کوفه «یا اَهلَ الکوفَةِ! سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...» تمام همهمه‌ها غرق در سکوت شدند صدای گریۀ او شهر را تکان می‌داد میان قوم عرب یک نسب‌شناس نبود؟ شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان می‌داد نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب که این حماسه به او قدرت بیان می‌داد کلام دختر نهج‌البلاغه نافذ بود و درس مردی و غیرت به کوفیان می‌داد خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید، اگر خدا به شما عمر جاودان می‌داد به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید خلیفه کاش همان‌قدر استخوان می‌داد در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه! که دین خویش نفهمیده رایگان می‌داد نشسته‌اید سر سفرۀ حرام آن‌قدر که نامه‌های شما نیز بوی نان می‌داد و رودهای روان را بر آن کسی بستید که اذن بارش باران به آسمان می‌داد شما به نام محمّد چقدر می‌کشتید خدا اگر به علی همچنان جوان می‌داد» و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود و کاش گریه کمی بیشتر امان می‌داد 📝 .
هدایت شده از ذاکر بصیر
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جمعه کربلا غوغا کرد ، غوغا... تو زندگی با فقیر فقرا هم رفاقت کن آخه وقتی بمیری همینا جنازه تو حمل می کنن ! وگرنه پولدارا با کت و شلوار یه گوشه وایسادن که یه وقت خاکی نشن 🌺🌼🥀 ذاکر بصیر / ایتا https://eitaa.com/joinchat/2563638059C6d9452935e واستاپ https://chat.whatsapp.com/CgS1jwIQEdWDuhpC3q1eVJ
. مدح حضرت امام محمد باقر (ع) آیات محکمات خدا باقرالعلوم نور زمین و نورسما باقرالعلوم استاد درس علم وسخا باقرالعلوم ای یادگار کرببلا باقرالعلوم ای سایه ات به روی سرشیعه مستدام ازانبیاء و خالق وخلقت تورا سلام ای مفتخرزمقدمتان اول رجب شیرین تراست بردن نام تو ازرطب داری زمجتبی و زخون خدا نسب هم نام مصطفایی وباقر تورا لقب مرآت حسن وجه خداوند سرمدی تو پنجمین امامی و دوم محمدی ((ای مدحتان بر اهل سخن خوشترین کلام))* علمت برای دشمن حق تیغ درنیام هرعالمی به پیش قدومت کند قیام داده تورا زسوی نبی جابرت سلام انوارحق به صورت ماه تو منجلی است خلق و خصال و هیبت تو همچنان علی است ماییم خاک پای تو آقای مهربان قربان قبر خاکی ات ای پادشاه جان شمع و چراغ قبرغریبت ستارگان روزی زند برای مزار تو سایبان مهدی فاطمه که همه افتخارماست روز ظهور منجی عالم (بهار) ماست (بهار)✍ *مصرع داخل پرانتز از استاد عزیزم حاج غلامرضا سازگار(میثم) می باشد .
. چه شد با من،دلی آشفته و سوز جگر دارم ز بعد کربلا بر چهره ام اشک بصر دارم چه شد با من،که از بیداد صیاد جفاپیشه درون آشیانه پیکری بی بال و پر دارم الهی هیچ کس داغی که من ندیدم نبیند او که ازهرم جگرسوزش،دوچشمی شعله وردارم زیک سو از غم گلها و سویی هم زظلم دهر زنخل عمرخود اندوه و افغان برگ و بر دارم خدا را شکر دیگر جان رسیده بر لبان من که ازمرگ خودم از بعد عاشورا خبر دارم چه روزی شد برای کاروان،کز غصه آنروز هماره آه جانکاهی ز شب تا به سحر دارم به یاد کام خشک کشته افتاده در گودال ز آب و لذت نوشیدنش بر خود حذر دارم ببار ای آسمان باران خون از دیدگان خویش که من دردل غم خورشید و اندوه قمر دارم ز پا افتاده ام از گریه های گاه و بیگاهم که هر دم در نظر یاد تن ببریده سر دارم زچوب خیزران وخنده خصم وغم زینب دلی خونین و آشفته چوقلب تشت زر دارم ✍ .
مجلس پنجاه و نهم 🌺🌺🌴 امام حسین علیه السلام و ماه رجب 🌺🌺🌴 خروج امام حسین علیه السلام در آخر ماه رجب به سمت کربلاء 🌺 حرکت امام حسین ع از مدینه منوره ص 67 🌺 اشاره‌ی قرآن کریم به هجرت امام حسین ع ص 68 🌺 تلاوت آیه‌ی خروج از مدینه‌ی منوره ص 69 🌺 حرکت کاروان امام حسین ع از راه مستقیم به سمت نور (کربلاء ) ص 71 سلام علیکم تا دقایق دیگر کلاس تفسیر زیارت عاشورا و مقتل بر اساس ( کتاب مذبوح فرات ) شروع می شود دوستان خود را مطلع سازید. ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 آی دی دریافت کتاب @m_h_tabemanesh.
. چند بیتی در وصف فاطمه بنت الحسن مادر امام باقر علیهم السلام امّ عبدالله ای نیکوسرشت آفریدی بهتر از صدها بهشت جان به قربانت که دست  ِسرنوشت نام تو را مادر باقر نوشت بر تو و نسلت هزاران آفرین مادر باقر امام پنجمین زینب آل حسن یا فاطمه بوده ای چون جدّه ی خود عالمه مریم عذراست بر تو خادمه نیست بر قلب محبّت واهمه نیست در محشر محبّ تو حزین مادر باقر امام پنجمین شاعرت در اوّل  ِوصف تو ماند حق، تو را بر کرسی اعلا نشاند چون مقامت را به سرحدّش رساند حضرت صادق تو را صدّیقه خواند حوریه هستی ولی روی زمین مادر باقر امام پنجمین گر ندارد از تو شعری محتشم موقع مدحت شده عاجز، قلم از حسن بردی تو میراث کرم پس ندارد سائل تو هیچ غم سائلت را می بری عرش برین مادر باقر امام پنجمین ای که هستی زینت دوش حسن نام تو شد زینت هر انجمن در زمان حمل خود بانوی من با تو هر دم باقرت گفته سخن افتخاری نیست بالاتر از این مادر باقر امام پنجمین از کرامات تو گفته باقرت من فدای خاندان طاهرت کن اجابت آرزوی شاعرت(ذاکرت) کاش میشد که شوم من زائرت شد مزارت جنّت اهل یقین مادر باقر امام پنجمین گفتی ای بانو تو از عصر ظهور اززمان ظلمت و قحطی  ِنور قلبها از هم بگردد دور  ِدور چون ندارد حضرت مهدی حضور کن دعا بهر ظهور شاه دین مادر باقر امام پنجمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست .............. روح مادرِ تازه درگذشته ی جناب کردی شاد. فردا ۵شنبه ازساعت ۱۸ مراسم یادبود این مادر در حسینیه هیئت خادم الحسین در مشهد ۴راه عشترت آباد، کاشانی ۲۶ برگزار میشود. .
. السلام علیک یا باقرالعلوم جان عالم فدای آن ماهی که خدا فیض تام می بارد وَ به زخم دل عباد الله رحمتش التیام می بارد رجب و ماه بندگی کردن رجب و ماه ذکر و استغفار رجب و ماه سجده و تسبیح روزه و ذکر و اشکِ در اسحار چه هلالی مه رجب دارد که سراسر شکوه و زیبایی چه هلالی که نوگلی زیبا آمد از نسل پاک زهرایی نور شهر مدینه را پر کرد آسمان سجده کرد در پایش عرشیان کاسه کاسه پرکردند بر تبرک ز نور سیمایش امتزاج علی و زهرا را در جمالش خدا نهاده ببین جلوات رسول خاتم را در جلالش خدا نهاده ببین السلام علیک یا خورشید ای شعاع بلند طاهایی ای شکوه جلالت زهرا ای وجودت تمام مولایی غزل عشق را تو مضمونی آیه‌ای از خدای سبحانی راه تو بهترین مسیر سلوک و طریقت طریق عرفانی علم یک قطره از وجود شما فقه باشد مرامتان هر روز دشت‌های کویری عرفان تشنه بارش نگاهتان هر روز چشم‌هایم اسیر لطف شما دست‌هایم گدای‌تان آقا هر چه دارم تمام هستی من از دل و جان فدای‌تان آقا پسر فاطمه نگاهم کن من تمنای نور‌تان دارم حضرت عشق حضرت احساس حاجتی از حضورتان دارم دل من را برای خود بخرید حلقه در گوش من بیاندازید تا که خرج ره دگر نشوم بند در پای سائل اندازید من شنیدم که در طفولیت سفری رفته‌ای سراسر درد سفری رفته‌ای که چشمانت دیده هر لحظه صحنه‌ای پر درد چشم‌های شریفتان آقا چه قدر نیزه‌دار دیده؟ بگو! دلتان در کنار هرم عطش چه قدر غصه را کشیده؟ بگو! بگو از لحظه‌ای که عمه‌تان از روی تل دوید تا مقتل لطمه میزد به صورتش هر گام دیر اما رسید تا مقتل بگو از لحظه‌ای که بر سر نی حضرت عشق آیه بر لب داشت سنگ‌هایی که می‌رسید از راه قصد لب‌های جان زینب داشت بگو آقا که اهل کوفه و شام کینه کردند بر پرستوها کیسه‌های تمامشان پر شد جیب‌هاشان پر از النگوها ✍ .
السلام علیکـــــــــــــــــــــــیاباقرالعلــوم باز پر از حس ترنم شدم در دل وادی جنون گم شدم باز پر سوخته‌ام واشده این دل دلمرده‌ام احیا شده باز خدا بذل تفضل نمود باز کرامات خدا گل نمود خانه دل منزل جانان شده سینه به جوش آمده طوفان شده بارش اکرام خدا می‌چکد فیض خدا از همه جا می‌چکد جلوه دلدار دلم را ربود تا که گل فاطمه برقع گشود کشتی این شعر به پهلو نشست یوسف از آن حسن به زانو نشست ماه از این جلوه به شوکت رسید شمس از این نور خجالت کشید حضرت داوود به تصنیف عشق آمده در صحنه تعریف عشق خیل رسل یکسره با احترام در بر قنداقه‌ی او در قیام تلخ شده مزه‌ی هر چه رطب جلوه نموده است خدای رجب کوثر زهراست که طغیان کند این خود مولاست که طوفان کند بعد دو نسل از علی و فاطمه آن دو خدا سیرت بی واهمه نخل حسین است که بر داده است نجل حسن بوده ثمر داده است دیده گشا دلبر دل را ببین بار دگر نور خدا را ببین علم لدّن است که در مشت اوست خیل ملائک همه در پشت اوست ساحل چشمش نم دریای عشق قد رشیدش قد و بالای عشق هر نفسش جلوه رب الوجود هر نگهش نکته‌ای از سّر جود سیرت او سیرت شیر خداست صولت او یکسره زهرا نماست علم ازل تا به ابد مات اوست علم چو آبست وَ او چون صبوست جلوه کن ای دوست دلم را ببین سائلم ای شاه کنارم نشین ای که تویی شاهد سودای عشق همسفر کرب و بلا تا دمشق ای که تویی شاهد قحطی آب شاهد دستان امام و طناب شاهد خورشید و قمر روی نی شاهد تشت زری و بزم می شاهد یک غافله‌ی سوخته بال و پر سلسله‌ی سوخته آمده‌ام ظرف مرا پر کنی آمده‌ام تا که مرا حر کنی آمده‌ام تا که زهیرم کنی خادم این خانه و دیرم کنی آمده‌ام تا که مقیمم کنی بر نگه خویش اسیرم کنی ✍ .
«السلام علیکــــــــ‌یا باقرالعلوم» آن زمانی که آفریده شدم بر غلامیتان خریده شدم اگر امروز گرم آوایم با صدای شما شنیده شدم من هجایی شکسته و ناقص و به پای شما کشیده شدم میوه‌ای کال بودم و وقتی دم زدم از شما رسیده شدم بی ولای شما زمین‌گیرم با شما تا خدا پریده شدم هر چه هستم ز فیض نام شماست هر چه دارم ز احترام شماست ذکر و مدح شما صفا دارد نامتان طعم ربنا دارد خوشبحال کسی که می‌ریزد پایتان کل آنچه را دارد مزه عشقتان چه شیرین است عشقتان مزه‌ی خدا دارد دردهایی که بی دوا هستند در حریم شما دوا دارد من که میخوانم از شما جانم آشنایی به هل اتا دارد باید از عشقتان ثمر گیرم وَ ز ایمانتان اثر گیرم تا هلال رجب هویدا شد جلوه حق دوباره پیدا شد با نزول محمد ابن علی امتزاج علی و زهرا شد جلوات خدا عیان آمد عرش حق غرقه نور و زیبا شد بارش رحمت خدا آندم بر سر اهل کل دنیا شد انعکاس خدا نمایان گشت مظهر ناب کل اسما شد حق ز اسرار خود که پرده گشود نور زهرا دوباره جلوه نمود عرشیان دل به ساحتش دادند فرشیان دل به صولتش دادند کهکشانها چو نور اودیدند دل به انوار صورتش دادند جلوه تا کرد زاده‌ی زهرا همه دل بر شرافتش دادند تا که نورش حلول پیدا کرد همه دل بر اصالتش دادند همه شیدائیان انوارش دل به نور ولایتش دادند که به دست خدای لم یزلی جلوه کرده محمد ابن علی چیست دریا نمی ز وسعت او آسمان هم حقیر رفعت او کوه با آن صلابت و قدرت سجده آورده پیش شوکت او قصه‌ی ابر و بارش باران شرحی از ماجرای رأفت او دل ما هم که مبتلا شده است هست عبدی به ذیل دولت او حلقه‌ی عاشقان شیدایی خود گواهی بود ز عصمت او واژه واژه دلم غزلخوان است رزق من بر سر همین خوان است با دلم آمدم دوا گیرم ناخوشم آمدم شفا گیرم آمدم در حریمت آقا جان تا به الطاف تو صفا گیرم کاسه‌ام خالی است و محتاجم آمدم بر درت عطا گیرم سائل و بی نوایم و مسکین آمدم تا ز تو نوا گیرم چند تار مویم سپیده زده آمدم از تو کربلا گیرم بر دل خسته‌ام عطایی کن سائلت را تو کربلایی کن ای نگاه تو زخمی غم‌ها زخمی غصه‌های عاشورا راوی روز گرم و خون‌آلود شاهد نیزه‌ها و دشمن‌ها واقف روضه‌های سخت عطش ای دلت تا همیشه نوحه سرا هست در سینه‌ام سوالی سخت وَ به لب دارم این نوا آقا چیست سرّ دوازده ضربه و چه کرد آن پلید چکمه به پا پیش چشمان عمه‌ات بوده؟ یا که می‌دید مادرت زهرا؟ بخدا صبر دل در این حد نیست بی حیا ذره‌ای حیا بد نیست * با عنایت به تأکید حضرت آقا (دام ظله) در خصوص استفاده نکردن از روضه در مراسم میلادیه‌های حضرات آل الله (علیهم صلوات الله) حقیر قلباً راضی به استفاده از بند انتهایی این شعر توسط دوستان ذاکر نیستم. فقط من باب تبرک ثبت شده است.