.
#امام_زمان
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله
دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله
یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم
با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله
ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله
یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله
مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أین بقیة الله، أین بقیة الله
آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله
هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله
یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را
مانده است تشنه لب شاه… أین بقیة الله
افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت
در دست شمر گمراه، أین بقیة الله
محمد جواد شیرازی✍
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
با اینکه من از رحمت تو در نظرهستم
هر سو که روم باز من اندر خطر هستم
دشمن چه قسم خورده مرا خار نماید!؟
درلحظه شیطان شدنم خود خطر هستم
وا کن به دلم باب نجاتی که غریبم
تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم
هرجا که سخن از تو بگویند هماندم
شرمنده ز تو وزگنهم خونجگر هستم
دنبال تمنای توأم خانه به خانه
آواره ام و خسته ام و دربدر هستم
زانو زده میکده جام طهورم
دیوانه عشقم بخدا باده پر هستم
در ابر گنه گم شده نور بصرمن
والله که محتاج دو تا چشم تر هستم
بیچاره ترین بنده درگاه منم من
لیکن به امید تو گدای سحر هستم
ایکاش که از حزب تو باشم نه زشیطان
کز دشمن مغضوب علی (ع) منزجر هستم
ایکاش دری باز شود سوی شهادت
بگذشته براه تو زجان و زسر هستم
چون طبل شب جنگ بکوبند دوباره....
در راه علمدار تو همچون سپر هستم
جز کرب و بلا راه دگر نیست سوی قدس
من دیده براه خبری تازه تر هستم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
ای دل بیچاره گره وا نشد
پَرسه مزن تا شب احیا نشد
توبه اَت ایدل به وفا بند نیست
عیب ز درگاه خداوند نیست
هرچه نوا می کنی العفو را
بازکنی پشت به حکم خدا
رسم مناجات همین توبه نیست
توبۀ عشاق فقط ندبه نیست
حق و حقوقی است به گردن ترا
نیست همین زمزمه کردن ترا
حقِ همین آبروی داشته
این که خدا پَرچَمت افراشته
حقِ نگهداریِ احکامِ دین
حقِ هواداریِ دینِ مبین
حقِ همین اشک و مناجاتها
حقِ برآوردنِ حاجاتها
حقِ همین جایگه و اِدّعا
حقِ همین ملتمسین دعا
حقِ گرفتاری مَردم چه شد؟
از ره دین یاری مردم چه شد؟
حق پدر مادرِ کرده وفات
حقِ عزیزانِ به قید حیات
حقِ شهیدان که فراموش شد
حقِ امامی که نَه خاموش شد
حقِ فداکاری و ایثارها
یاد ز جانباز و علمدارها
یاد ز گمنامیِ آن گُل رُخان
یاد زا آن پیکرِ بی استخوان
ایدل از این حقِ دگر الامان
حق تولّای امام زمان
دست من آمادۀ یاری است؟ نَه
پای تو آمادۀ کاری است ؟ نه
روح من آمادۀ رفتن نشد
جسم تو آمادۀ مردن نشد
ایدل از این قافله هم مانده ای؟
فاتحۀ جامعه را خوانده ای؟
امر به معروف که امری رهاست
نهی ز منکر که دگر یک خطاست!
فتنه گران را که رها کرده ای
منحرفین را که دعا کرده ای
جبهۀ فرهنگی عجب شد کِساد
جامعه را سخت گرفته فساد
همتِ یاران صمیمی چه شد؟
غیرت و ایمان قدیمی چه شد؟
ایدل از این سینه زدن فیض کو ؟
بهرِ یزیدانِ زمان غیض کو ؟
دین فلان شخص اگر سوخته
فکر حرامی است که اندوخته
اهل مناجات ! غدیرت کجاست ؟
جبهه کجا ! خطّ بصیرت کجاست؟
غفلت ما راه جدا کردن است
رهبریِ خویش رها کردن است
عمر کجا خرج شد ای مدعی!؟
وقت کجا درج شد ای مدعی!؟
مدعیِ اهل ولا یار کو؟
پیروی از خطّ علمدار کو؟
ای دلِ بیچاره ز احباب شو
کلب در خانۀ ارباب شو
برگ برات است فقط کربلا
راه نجات است فقط کربلا
میرود آزاده مسیر حسین
زینبیونند اسیر حسین
ای دلِ شیدا نشده بازگرد
تا شب احیا نشده بازگرد
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
غمهای این زمانه مرا پیر می کند
از زندگی تمامِ مرا سیر می کند
گاهی میان رفتن و ماندن مُخیَّرم
دستم ولی بدست اَجَل گیر می کند
طرفی برای رفتن و ماندن نبسته ام
دل داده ام به آنچه که تقدیر می کند
رویم سیاه و موی سر و صورتم سپید
اما میان آینه تغییر می کند
باور نمی کنم که دگر وقت رفتن است
باری که مانده صحبت تأخیر می کند
از یکطرف تمام حواسم به رفتن است
از بسکه زنگ قافله تأثیر می کند
تنهاییِ امام زمان می کشد مرا
گاهی فراق و فاصله تحقیر می کند
حضرت شبانه روز بیاد من و شماست
این را عزیز فاطمه تقریر می کند
تا کی چنین جداییِ ما طول می کشد
وقتی کمندِ هجر ، به زنجیر می کند
دشمن برای غربت او کار کرده است
شیعه ولی به یاریِ او دیر می کند
خطهای انحراف ، زمان را عقب کشید
جریان فتنه هم شکمی سیر می کند
ما هم که خوابمان همه سنگین و بی خیال
گفتیم : کارِ یکشبه ، شمشیر می کند
دستی به ذوالفقارِ بصیرت نبرده ایم
هرکس بصیرتی است ، چه تفسیر می کند
خود در غلاف ، تیغ زبان را نهاده ایم
کاری نمی کنیم که اکسیر می کند
روشنگری ، تملُّکِ عمّارها که نیست
گه مالک اطلاعیه تکثیر می کند
مقداد کو ؟ حُذیفه چه شد ؟ بوذرش کجاست؟
سلمان چرا مبارزه ای دیر می کند
جُندَب چرا نشسته ؟ دلیران چرا سکوت؟
دارد عدو مبارزه با شیر می کند
از یک طرف بساط مسلمان کشی بپاست
یکسو به جنگ نرم زمین گیر می کند
از یک طرف به جبهۀ فرهنگی آمده
اهل فساد را همه تسخیر می کند
از یک طرف محاصرۀ اقتصادی است
خود نفت را مبادله با تیر می کند
با هر وسیله حکم حجاب و عفاف را
زیر سئوال برده و درگیر می کند
هر کس دمی ز امر بمعروف می زند
او را به سوی قبر سرازیر می کند
هر کس که داشت لغزشی از خطِ مستقیم
در خطِّ انحراف نمک گیر می کند
دین را اگر به خدعۀ رمّال باخت هیچ
ورنه به نام سانحه ای زیر می کند
اینها نقاط قوّت حزب خدا که نیست
این ضعفها نمایشِ تقصیر می کند
باید برای دین خدا جان فدا کنیم
وقتی علی ، خطابِ نفس گیر می کند
خونهای پاک هست مهیّای ریختن
خونِ شهید جامعه تطهیر می کند
هر عاشق بصیر که حالا شود شهید
راه حسین را به تو تدبیر می کند
بنگر که شهریارِ شهیدان عَلَم بدوش
چشمی به پرتو علم و میر می کند
تا اقتدار کشورمان از شهادت است
لبیک بر حسینِ زمانه عبادت است
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات_با_خدا
#یا_رب_ادرکنی
کوبنده در کیست گنه کار تر از من
سربسته بگو کیست گرفتار تر از من
با بیم وامید آمدم امشب سر سفره
با این که کسی نیست سبکبار تر ازمن
الحمد،که مهمان توام مثل همیشه
انگار کسی نیست بهادار تر از من
گفتم که مرا نزد خودت مشتری ام کن
گفتی که تورا نیست خردیدار تر ازمن
گفتم که مرا نیست خطا پوش تر از تو
گفتی به خطا کار که ؟ ستّار تر ازمن
گفتم که هماره کرمت کرده عطایم
گفتی به کرم کیست سزاوار تر ازمن
گفتم که طمع کرده، به جود تو منم من
گفتی که نجویید وفا دار تر از من
گفتم که دلم غیر تو دلدار ندارد
گفتی که تو دل باش ، که دلدار تر از من؟
گفتم نکند غیر تو از جای بلندم
گفتی به زمین خورده چه کس یار تر از من؟
گفتم که منم طالب مرضیّ رضایت
گفتی که تَفَضّل که رضا دار تر از من
گفتم مدد توست اگر حیدر ام من
گفتی به محب نیست مدد کار تر از من
گفتم که لقای تو کجا ؟ بی سرو پا را !
گفتی بنما خواهشِ بسیار تر از من
گفتم ز ازل چون تو گرفتار حسینم
گفتی به حسین نیست گرفتار تر از من
#حاج_محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
دلم خوش بود شور انگیز تر شد
بهار دولتم گلریز تر شد
هلال ماه از وصلم خبر داد
وناگه گوش جانم تیز ترشد
«دعیتم» را که بر من میزبان گفت
شب مهمانی ام تجهیز تر شد
چنان صوت دل انگیزی شنیدم
که دنیا در نظر ناچیز تر شد
صدا، آری صدای آشنا بود
به مهمان، میزبان می ریز تر شد
خدا بود ونبی بود و علی بود
زباده ساغرم لبریز تر شد
به مهمانی کنار میزبانان
شدم دعوت نگاهم تیز تر شد
حسن بود و حسین وآل زهرا
برایم سفره رنگ آمیز تر شد
به یکتایی قسم چشم خمارم
به عشق میزبان شبخیز تر شد
دل دیوانه ام در این ضیافت
به یک باره جنون آمیز ترشد
نه یک تن چهارده ساقی کنارم
شراب وصل شور انگیز تر شد
شرابی دست من دادند کز آن
لبم کامم گلویم نیز تر شد
گرفتم رشتة حبل المتین را
به دامانی که دست آویز تر شد
ملائک دست شیطان را که بستند
دل سر گشته نا پرهیز تر شد
به مستی باده ها سر می کشیدم
تقربهای دل لبریز تر شد
مَلک هم جذب تسبیحات من بود
که آه سینه حزن آمیز تر شد
دَم گرمی زاربام گرفتم
دم و شور ونوایم ریزتر شد
به مسلخ کار مهمانی کشیده
نگاه حسرتم خونریز تر شد
دعا میکرد زیر تیغ ونیزه
سلاح او زنیزه تیز تر شد
هر آنکه فارغ از کرب بلا ماند
خزان عمر او پاییز تر شد
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات
از در خانه مرانی تو گدا را یارا
مهر باطل مزنی نامه ما را یارا
دردمندی به تو رو کرده و درد آورده
مرحمت کن بده بر درد دوا را یارا
ای طبیبا، نگهی کن دل بیمار مرا
بده با آن نظر لطف، شفا را یارا
بی توهرلحظه بلا بود و بلا بود و بلا
آمدم سوی تو، برگیر بلا را یارا
تو کریمی و به غفران تو من مینازم
بگذر ایدوست زمن جرم و خطا را یارا
پرشدم از گنه و ظرف دلم خالی بین
بده از جود و کرم هر چه عطا را یارا
در بساطم به جز از آه ندارم چیزی
بینوا را بدهی کی؟ تو نوا را یارا
گر چه شایسته لطف تو نیم، اما باز
از تو خواهم کرم و جود و سخا را یارا
شوق طاعت اگر از من بگرفته ست گناه
بده در راه خدا باز صفا را یارا
من تو را بنده آلوده و تو بنده نواز
دست برگیر من بی سر و پا را یارا
حالم از کرده خود سخت پریشان باشد
کی دهی؟ باز به من حال دعا را یارا
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#مناجات
نادم از خویشم و از کرده ی خود زار شدم
گره افتاده به کارم که گرفتار شدم
روزوشب همدم من نیست به جزجرم وخطا
اینچنینم که چنین، غمزده و خوار شدم
دوری از یار شدن، دربه دری هم دارد
رانده از هر کس و از خویش، بیزار شدم
خوان احسان توازبسکه وسیع است، که من
جرأتی یافته، عاصی و گنهکار شدم
با همین حال طبیبا، تو مرا هم دریاب
که من از پستی خود ناخوش و بیمار شدم
دست من خالی وپرکن، که مدام ای جانا
از عطا و کرم و فضل تو پربار شدم
اشک شرمندگی ام شعله به جانم زده است
سوختم از عمل خویش و شرر بار شدم
تشنه ی باده احسان توام ای ساقی
ساغری ده، که ز مینای تو هشیار توام
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#مناجات_با_خدا
(( مناجات))
رحم کن بر من و بر چشم پرآبم، چه کنم
دلی آباد بده، خانه خرابم ، چه کنم
هر چه خواهی تو ز عصیان و گنه، دارم من
خالی از طاعت و احسان و ثوابم، چه کنم
شعله ی معصیتم خرمن عمرم سوزاند
از غم عمر هدر رفته کبابم، چه کنم
تو کریمی و وسیع است عطا و کرمت
رحم کن بر من و برگیر عذابم، چه کنم
رو مگیر از من و آغوش به رویم بگشای
مده ایدوست تو اینگونه عتابم ، چه کنم
ترسم اینست که در دایره لطف خودت
نکنی همچو منی را تو حسابم، چه کنم
دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن
مگشا پیش خلایق تو نقابم، چه کنم
با همین حال که آلوده ترینم یارب
لیک، محزون غم طفل ربابم، چه کنم
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#شب_سوم_رمضان
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
دیده ام کم سووهمچون شمع سوسو میزنم
آب شد جسمم، زبسکه ناتوانم ای پدر
آمدی آخر به دیدارم در این ویران سرا
میهمانم گشته ای و میزبانم ای پدر
تو ببخشایم که از جا بر نمی خیزم برت
رفته از پا تاب و از پیکر توانم ای پدر
دست ازعمرگران شستم به طفلی غم مباد
شمع سان میسوزم از درد نهانم ای پدر
شکوه ها دارم ز ظلم شامیان ناسپاس
دیده بگشا تا ببینی نیمه جانم ای پدر
بارها آمد اجل تا آنکه گیرد جان من
شرم کرد از دیدن مرگ عیانم ای پدر
گرچه از کوفه دو عالم غصه دردل باشدم
لیک،خونین دل ز جور شامیانم ای پدر
شرح تنها بودنم را اشک چشمانم دهد
آسمان دردم و اختر فشانم ای پدر
کاش میشد خیزران جای لبان خشک تو
از جفا میخورد بر لعل لبانم ای پدر
نقش سیلی بر عذار نیلی من نقش بست
نیمه جان از دست این جور زمانم ای پدر
بال پروازم شکست از فتنۀ صیادها
زخمی کعب نی شمر و سنانم ای پدر
بارها از ناقه با صورت فتادم بر زمین
خون جگر از کینه های ساربانم ای پدر
گر که از درد رخ و پهلو نَمُردم تا کنون
میکشد آخر مرا زخم زبانم ای پدر
صورت نیلیَّ من دارد نشان از مادرت
کودکم اما چو زهرا قد کانم ای پدر
آنچنان زد دشمن بی مهر بر پهلوی من
تاکنون خون لخته آید از دهانم ای پدر
در یم رنج و بلایت ای سر از تن جدا
غرق آه و ناله و سوز و فغانم ای پدر
گر دل تنگت هوای مادر مظلومه کرد
دیده بر حالم بنه، زهرا نشانم ای پدر
امشبی را با مَنِ افسرده دل خلوت نما
تا بدانی راهی باغ جنانم ای پدر
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#مناجات
درد گنه نکردنم هرگز دوا نشد
آخر گره ز بنده غمدیده وا نشد
دیگر به حاجت دل من کس محل نداد
ماندم غریب و حاجت قلبم روا نشد
بیمار حال خویشم و بیمار تر شدم
سهم من از مریضی حالم شفا نشد
انسی گرفته ام به گناه وخطای خویش
بازیچه ی گناهم و میل دعا نشد
شیرینی اطاعت از خالقم کجاست؟
تلخم که تلخکامی من با خدا نشد!
در بند معصیت شده ام پای بند او
چون من اسیر دربه در وبی بها نشد
با من چه کرده معصیتم، بی بها شدم
با من چه شد، که همچو منی بی حیا نشد
از بسکه غرق در ظلماتم، که همچو من
دیگر کسی به جرم و خطا رونما شد
عمری چنان شدم که دگر با صدای من
حتی هوا و نفس و هوس همصدا نشد
#اسلام_مولایی
.
.
#زمزمه_مناجات
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم
خدای من – خدای من خدای من
خدای من . گنهکاری پشیمانم
نگاهی کن . براین چشمان گریانم
بدی هام و . به خوبی تو بَدَل کردی
دلم پُر بود . من و آروم بغل کردی
خدای من – خدای من خدای من
خطاکردم . ولی انگار ندیدی تو
روی کارام . همش پرده کشیدی تو
قسم میدم . تورو بر چادرِ مادر
قسم میدم . تورو بر غربت حیدر
خدای من – خدای من خدای من
شبه جمعه.بیا مارو ببخش امشب
قسم میدم.بحق دلبره زینب
حرم غوغا. میشه چون محشری برپا
میاد امشب. صدای مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
سلام آقا . هوای کربلا دارم
بدم اما . می دونی که دوست دارم
سلام آقا . ببین تو اشک نوکرها
بخرمارو . بحق مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
براتِ ما . به نام زینب امضا کن
اگه میشه .شهادت روزی ما کن
شب جمعه . رسیده کربلا مادر
زده ناله . کنار پیکری بی سر
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
لبِ تشنه . سر از پیکر جدا کردند
تورو عریان . روی خاکا رها کردند
به پهلوهات . یکی نیزه فرو می کرد
پیش چشمام . تنت رو زیرو رو می کرد
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
دیدم مادر . که گیسوهات پریشونه
لبای تو لگد خورده پر از خونه
شبیه من . زمین خوردی ،گیرافتادی
پیش چشمام. تو ذرّه ذرّه جون دادی
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
#قاسم_نعمتی✍
.