.
#امام_زمان
من رو سیاه و بد اما تو مهربان
با این همه گنه گفتی بیا بمان
دنیای من شدی ای منجی جهان
نام تو جاری است همواره بر زبان
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
اهل قرابت و اهل رفاقتی
اهل عنایت و اهل کرامتی
هرگز ندیده ام از تو ملامتی
دیوانه ات شده ام با هر شفاعتی
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
از مهربانیت جایی کسی نگفت
از جنگ و عدل تو عالم فقط شنفت
هرگز نمی شود عشق تو را نهفت
باید جوانه زد در عشق تو شکفت
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
چشم انتظار تو عالم شده بیا
دنیا پر از غم و ماتم شده بیا
ایمانمان اگر مبهم شده بیا
حجب و حیای ما گر کم شده بیا!
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
.
#عید_فطر
#امام_زمان
ماه شوال آمد و عید است !؟ بی تردید نیست!
بی حضورت ماه عالم هیچ عیدی، عید نیست
می رسی از راه و می گویند رؤیت شد هلال
عید ما آنروز و دل در رنج و غم تبعید نیست
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
.............................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دارد شکوفا می شود باغ انارم
از دانه دانه اشک های بی قرارم
سال هزار و یک صدو بغض شکفته ست
از وسعت تنهایی ات تا کی ببارم
این الشموس الطالعه در قحطی ِ نور؟!
فانوس چشمان تو را در انتظارم
آورده باد از عطر نرگس های چشمت
پیچیده حالا از شمیمت در بهارم
یک یا علی باید بگویی و بیایی
مولای من ! سخت است بی تو روزگارم
باید بیایی نور در شعرم بریزی
روشن شود چشم و دل اشعار تارم
#مستوره✍
.
.
#هشتم_شوال
ای کاش پیاده شود این طرح بدیع
از هشتم شوال الی هشت ربیع
همگام شود امامت صاحب عصر
با ختم پروژه ی حرم های بقیع
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۷۷
قلبم از کینه ی دشمن چقَدَر ریخت به هم
تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم
یاد بزمی که بپا کرد در آن شب منصور
از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم
جگرم سوخته از زهر نباشد،که عدو
ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم
اثری نیست به جا جز سرم،از زهر ولی
صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم
خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت
آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم
با لگد زد به در سوخته تا در افتاد
میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم
دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا
دیده ام از غم زینب شده تر،ریخت به هم
داغهای من و عمه چه تفاوتها داشت
وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم
می دویدم عقب مرکب و میسوخت دلم
بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۷۹
باز هم ولوله در عالم بالا افتاد
بین یک مشت اراذل، گل طاها افتاد
تا که آتش به در خانه ی ما افکندند
لرزه بر جان و تن دختر نو پا افتاد
بین آتش دل من سوخت به یاد عمه
چه شراری به در خیمه ی زنها افتاد
دختری در وسط شعله عمو را می جست
بین آتش نوه ی حضرت زهرا افتاد
نیمه شب بود که از خانه مرا می بردند
یوسف فاطمه از ناله،خدایا افتاد
تا در قصر پیاپی به زمین میخوردم
یادم از زینب و تنهایی آقا افتاد
از حرم عمه ی ما تا لب گودال دوید
بارها پیش نگاه همه از پا افتاد
این بریده شدن سر، چهقَدَر طول کشید
خواهری گوشه ی گودال که از نا افتاد
سر روی دست حرامی و همه دست زدند
دختری پیش نگاه سر بابا افتاد
تا که با کعب نَی ئی،بر تن اطفال زدند
از روی نیزه بمیرم، سر سقا افتاد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۷۸
شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد
دلم با یاد غم هایی به اشک و آه خو می شد
دو دستم تا که شد بسته به دل یاد از علی کردم
خدایا بین کوچه چه جفاها که بر او می شد
میان راه ملعونی اهانت کرد بر زهرا (علیها سلام)
دو چشمم پر ز اشک از کینه و ظلم عدو می شد
دویدم پشت مرکب یادم از ده نعل اسب آمد
شنیدم جسم جدم زیر مرکب زیر و رو می شد
اگر چه از نفس افتادم اما نیزه داری نیست
ولی بر گردن جدم نوک نیزه فرو می شد
چه شد در گودی گودال با آن پیکر بی سر
همین اندازه می گویم که پاشیده گلو می شد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۸۰
ببین مادر که یاست را به سوی خار می بردند
مرا با این کهولت از پی آزار می بردند
شبانه،پا برهنه،بی عمامه،در پی مرکب
مرا با دست بسته با دلی خونبار می بردند
کسی بر من دلش جز آتش خانه نمی سوزد
مرا در پیش چشم کودکانم زار می بردند
به ضرب تازیانه بین ره بر من جسارت شد
حرامیها مرا در مجلس اغیار می بردند
مرا شب در میان کوچه بردند و دلم سوزد
که زینب را به روز روشن از بازار می بردند
کسی در کوچه بر افتادنم اصلا نمی خندید
ولیکن عمه را با خنده ی انظار می بردند
دویدن سخت باشد بهر پیر مرد و یک دختر
سه ساله عمه ام را با کتک اشرار می بردند
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۸۱
اگر چه سخت روز و شب چو ابری زار می گریم
نه از اینکه شدم بی یاور و بی یار می گریم
شده هر صحنه ای از غربتم یادآور یک غم
چو جد خویش مثل حیدر کرار می گریم
اگر چه خانه ام آتش گرفت از کینه،تنها من
به یاد سینه ی صدیقه و مسمار می گریم
به کوچه بد زمین خوردم که زهرا را صدا کردم
به یاد صورتی که خورده بر دیوار می گریم
مرا در کوچه گرداندند یاد شام افتادم
به یاد عمه ام در کوچه و بازار می گریم
شنیدم عمه ام را می زدند و خارجی خواندند
چو او بوده اسیر خنده ی انظار می گریم
کشیده تیغ بر رویم سه بار آن بی حیا و،من
به یاد آن لب و دندان که شد خونبار می گریم
دلم شد غرق خون وقتی که شد جسمم کفن،شائق
بر آن جسمی که دیده زیر نعل آزار می گریم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قطعه
۲۸۲
کاش آید اجل از راه و ببیند حالم
غیر غم ها به دل سوخته زانو نزدند
بسته شد دست من و یاد علی افتادم
همسرم را به خدا ضربه به بازو نزدند
به رخم سیلی و ،شلاق به تن خورد ولی
وسط هلهله و بین هیاهو نزدند
مثل عمه سر هر کوچه مرا گرداندند
ولی از بام دگر سنگ ز هر سو نزدند
می کشیدند مرا در وسط کوچه ولی
مثل گودال،دگر چکمه به پهلو نزدند
گرچه بی عمامه می بردند نیمه شب مرا
سر برهنه شدم و پنجه به گیسو نزدند
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۸۴
در این مدینه هیچ به جز غم خبر نبود
از غصه سوخت دل ولی چون جگر نبود
از بس که آب گشته تنم از جفای خصم
باقی زجسمِ من اثری غیر سر نبود
صد شکر،گرچه خانه ام آتش گرفته است
ناموس من به خانه دگر پشت در نبود
اطفال من چو جوجه،همه لرزه بر بدن
امّا یکی از آنهمه بشکسته پر نبود
با دست بسته برد مرا دشمنم ولی
در بین کوچه خواهر من دربدر نبود
تیع ستم کشید به رویم عدو ولی
دیگر سخن ز چوب و سر و طشت زر نبود
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۲۸۵
گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد
گل یاست به تیغ چیده نشد
بین شعله دوید ناموست
گیسوی دخترت کشیده نشد
میخ بر سینه ای نزَد آسیب
ناله ی همسرت شنیده نشد
سر برهنه به کوچه ات بردند
ولی از تن سرت بریده نشد
پشت مرکب تو را کشاند عدو
پهلویت ازسنان دریده نشد
تیغ بر قتل تو کشید ولی
خون ز لبهای تو چکیده نشد
شکر حق خواهر عزادارت
بین نامحرمان خمیده نشد
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.