هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
اشعار حسینی ۴
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/ETgPxH2ZAxg99OQhuLceL0
.
#امام_زمان
نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد
و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد
محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی
ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد
سلام ای وعده ی صادق،جهانی چشم در راه است
به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد
ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها
دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد
جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است
که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
.
#دهه_فجر
با لطف خدا و نهضـت روح الله
با رهبـری سیـد عالـم ، آگـاه
جمهوری اسلامی ایران جشن است
در موعد فتنـه سوز هر «بهمن ماه»
#محمدجواد_منوچهری ✍
#جمهوری_اسلامی_ایران
#بیست_و_دوم_بهمن_ماه
.
#دهه_فجر
درپرچم ایران چو بدیدم الله
گفتم که بُود به همت روح الله
هرکس بشنید این سخن نغزبگفت
لاحول ولا قوة الا بالله
#بیست_و_دوم_بهمن_ماه
.
.
امشب ساعت ۲۱ طنین الله اکبر
#شعر_پایداری
تا پرچم سبز و سفید و سرخ ایران
در آسمانها همنشین آفتاب است
«الله اکبر» ضامن پیروزی ماست
«الله اکبر» ضامن این انقلاب است
ما تا ابد در راه میهن پاکبازیم
ما وارثان عشق و ایمان و نمازیم
دلبستۀ عباسهای سرفرازیم
لبتشنگی در زادگاه ما ثواب است
کابوس اهریمن، مسلمان بودن ماست
بر پشت بام «الله اکبر» گفتن ماست
کاخ سفید پادشاهان دروغین،
با مشت مردان و زنان ما خراب است
با قامت سرو شهیدان، استواریم
حتی زمستان هم که باشد در بهاریم
از دشمنی دشمنان ترسی نداریم
اینجا تمام نقشهها نقش بر آب است
اینجا تمام مشتها: «الله اکبر»
اینجا امید قلبها: فردای بهتر
این خانه آه مردمش بسیار گیراست
اینجا دعای مادرانش مستجاب است
✍ #وحیده_افضلی
.
.
#دهه_فجر 🇮🇷
آن قطره که شد وصل به دریا، مائیم
دلباختهی علی و زهرا، مائیم
با لطف امام عصر تا روز ظهور
پیروزترین ملت دنیا، مائیم
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
ترکیببند #دهه_فجر
کوچه پسکوچهیِ وطن بویِ عطر وُ عود وُ گل وُ گلاب گرفت
روحِ حق از دو دیدهیِ طاغوت با قدومِ اُمید خواب گرفت
به رویِ شانههایِ اقبالِ خاکِ ایران هما فرود آمد
مِهر در آشیانِ مهرآباد جا شد وُ شورِ انقلاب گرفت
دلِ ایران تپید وُ یکدله شد دلِ دریائیان به دریا زد
قصّهیِ پادشاهِ جاویدان رنگِ افسانه وُ سراب گرفت
رودهایِ خروشِ دینداری سیل شد در بهشتِ بیداری
صدق از مهدِ یاورانِ عشق پیشِ اهریمنان جواب گرفت
یک دهه از ورود تا موعود یک دهه شور با کمال وُ شعور
سالها پافشاری وُ ایثار انقلابِ عظیمِ واژهیِ نور
صفبهصف سینهها سپر شد تا تیرها ماند زار وُ بیتأثیر
مرد وُ زن نَه بُرون شد از نَخجیر بهرِ پیکارِ کین هزاران شیر
آفتاب از حکایتِ نورِ روزهایِ رها شدن میگفت
نمنمِ چشمهایِ باران کرد اصلِ حُر را برایمان تفسیر
محشری از حماسه برپا شد شد وفا مثلِ کربلا تکرار
شکر این رهبری نَه تنها شد وَ نشد غم در این زمان تصویر
بیرقِ لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه با دو دستِ شهید بالا رفت
کوریِ چشمِ کورِ شیطان گفت : خاکِ ایرانِ پاکمان تکبیر
دمِ اللّهُاکبرِ غیرت کاخِ ظلمِ زمانه ویران کرد
رویِ مردم به قبله بود وُ خدا نظری از کرم به ایران کرد
برکت دارد این دیار اگر نفسَش لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّهست
نعمت این زمینِ پهناور صلوات وُ دمِ رسولاللّهست
حیدریون شدند هممیهن فاطمیون گرفتهاند وطن
غیرتش یادگاریِ خیبر هَمُّ و غمَّش علی ولیُّاللّهست
عاشقانِ بقیعِ تنهاییم روضهخوانی برایِ زهراییم
وطنی یکسره همه حسنی سینههایی که نذرِ ثاراللّهست
چشم بر راهِ یارِ پنهانیم ندبهیِ انتظار میخوانیم
پرچمِ دین فقط سزاوارِ دستِ مهدی خلیفهیِ اَللّهست
عیدِ ما صبحِ روزِ موعود است وعدهیِ راستینِ معبود است
عدل میآید وُ به لطفِ خدا خانهیِ جرم وُ فسق نابود است
حرفهایم اگر دعایت بود بعد هر بیتِ من بگو آمین
ای خدا پر شد از فساد زمین برسان دادخواهِ مظلومین
تیغِ ظلم وُ فساد وُ استکبار بارها کرده کربلا تکرار
قبلهیِ اوّلم شده خونین برسان سرپناهِ محرومین
هر طرف که نگاهمان افتاد یک نفر در شکارشان جان داد
بدتر از صد یزید اِمریکاست برسانش که آهِ دل خونین
طعنهها بدتر از سقیفه شده شهر رنگِ دورویِ کوفه شده
مَرهمِ زخمِ دل فقط آقاست برسان خود سپاهِ فتحِ مبین
فجرِ اُمّید وُ دارویِ دردی گرمیِ سینههایِ دلسردی
نیستم نا اُمید وُ میدانم میرسد جمعهای که برگردی
#انقلاب #جمهوری_اسلامی_ایران
#حسین_ایمانی ✍
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی دههیِ فجر و انقلاب و ولایت
این انقلاب معتبر وُ جاودانی است
این خاکِ پاک خاطرهیِ خونفشانی است
رمزِ حفاظت از وطنم استقامت است
با دشمنان بگو صفتِ ما شهامت است
ما مفتخر به عشق وُ تولّایِ حیدریم
سربازِ انقلاب وُ فداییِ رهبریم
ما عهد بستهایم بمانیم با شهید
با هر نفس هَماره بخوانیم از شهید
با خطِّ مَشیِ نابِ خمینی عجین شدیم
با گرمیِ ولایِ علی آتشین شدیم
سیّدعلی نفس بزند کربلاییام
کوریِ اهلِ فتنه همیشه ولاییام
جانم سرم تنم بدنم وقفِ کشورم
خونهایِ قلبِ عاشقِ من نذرِ رهبرم
تا پایِ جان به پایِ علی میزنم نفس
رهبر علیِ خامنهای بود وُ هست وُ بس
جانانهیِ جهانِ منی رهبریِ عشق
باِاللَّه قسم لیاقتِ تو سروریِ عشق
این بیرقی که بر رویِ دوشت نشسته است
پشتِ سپاهِ ظلم و ستم را شکسته است
ما قلّه را به قبلهیِ دل وصل میکنیم
با دیدنِ تو یادِ اباالفضل میکنیم
ما تا ظهورِ یار شعورِ ولایتیم
چشمانتظارِ روزِ طلوعِ نهایتیم
آقا بیا که وصلِ شما آرزویِ ماست
این عاشقیِ نابِ شما آبرویِ ماست
#مثنوی #دهه_فجر #جمهوری_اسلامی_ایران
#حسین_ایمانی
.
.
نمک روضه ی میلاد : حسین ...
#میلاد_امام_حسین
تو حسینی که تو را اهل دعا
می شناسند به باران عطا ...
پنجمین اختر تابان کسا
شاه بیت غزل کرب و بلا
السلام ای همه دارایی من
بهترین همدم تنهایی من
ای حسینی که سراپا حسنی
با خبر باش که دنیای منی ...
روشنی بخش شب پنج تنی
کور گشتم برسان پیرهنی ...
پر دهی نامه برت خواهم شد
ندهی خاک درت خواهم شد
در خورت بود دُر ناب شدن
در دل خاطره ها قاب شدن
قبله گاه دل احباب شدن
ناگزیری تو به ارباب شدن
ورنه خاکی تر از این القابی
همنشین با همه ی اصحابی
چوب، منبرشد از این خانه نرفت
خاک تو ، زر شد از این خانه نرفت
پر ، کبوتر شد از این خانه نرفت
هرکه نوکر شد از این خانه نرفت
آبرو یافته از این خانه
زندگی کرد گدا شاهانه
لطف ، سر می رود از محضر تو
فطرس آورد نیازی برِ تو
پر در آورد به زیر پر تو
هر دری بسته شود جز در تو
نگرفته ست کسی جای تو را
از تو داریم تمنای تو را
ما هم از آمدنت خرسندیم
به پر شال تو دل می بندیم
اشک داریم ولی می خندیم
گریه کن های ارادتمندیم ...
پر به شوق علمت آوردیم
سر برای قدمت آوردیم
بر نداریم سر از دامانت
همه هستیم بلا گردانت
آمدی جان جهان قربانت
روضه می خواند :( أنأ العطشانت)
غم تو قبل تو آمد به جود
از ازل گریه کنت فاطمه بود
دل مادر به عزیزش بند است
لذتش بوسه ی بر فرزنداست
شاد از آمدن دلبند است
شب میلاد شب لبخند است
پس چرا مادر تو گریان بود ؟
وقت بوسیدن تو نالان بود
جمله ات بغض ب ما داد حسین
کردم از غصه ی تو یاد حسین
کربلا یاد من افتاد ، حسین
نمک روضه ی میلاد : حسین ...
ای مرتب شده در بین حصیر
از پریشان شده ها دست بگیر
#ناصر_دودانگه ✍
#آخر_مجلس
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
.
.
#مناجات
#میلاد_امام_حسین
دلربای عالم آرا، عشق زیبای گوارا
جذبه تسخیرِ عشقت، برده روح و جان ما را
با گنهکارِ پشیمان، میکند قلبت مدارا
میدهی تغییر گاهی، دستِ تقدیر و قضا را
آمدی ای در دو دنیا، هستیِ هستی به دستت
آمدی تا گردد ایندل، عاشق و میخوار و مستت
ای همه روح و روانها، کشته ی برق نگاهت
عالم و آدم اسیرِ، طلعتِ خال سیاهت
آمدی شش ماهه اما، شش جهت اَمن از پناهت
انبیا خواهند باشند، عابسی اندر سپاهت
فوج فوج آید ملَک از، آسمانِ مقدم تو
تا رسد نوبت به فطرس، آستان مقدم تو
تو عزیزِ داور اَستی، تو امام و رهبر اَستی
سِرِ مستودع تویی، تو رازدارِ کوثر اَستی
سِرِ خود را از وفا در، گفتگو با مادر اَستی
راه را قبل از ولادت، تا شهادت از بر اَستی
تو درونِ بطنِ مادر، از عطش داری سخنها
گویی از شمشیر و نیزه، بر بدن داری کفن ها
بندِ قنداقت ببندد، ماردت با گریه از چه؟
بوسه دارد مصطفی بر، حنجرت با گریه از چه
مینهد بر سینه بابایت، سرت با گریه از چه
مویه دارد مجتبی بر، پیکرت با گریه از چه
جای خواهر خالی اما، هست در گودال گریان
هست وقتی جسمِ پاکت، میشود پامال گریان
رمز هستی راز هستی، هست در کرب و بلایت
دینِ سرمد، نام احمد، هست باقی از فنایت
پرچمِ اسلام بالا، از خَمِ قدِ رسایت
چادر و معجر بماند، چون شود غارت عبایت
میرود عمامهی تو، تا شُکوهِ دین بماند
زیرِ دست و پا بمانی، تا که این آئین بماند
رَاسِ تو بالای نیزه، زینبِ تو در مقابل
او کند ناقه سواری، تو شَوی خیره به محمل
با یتیمان و اسیران، بسته در بندِ سلاسل
میکند اما قیامِ، عشق را با خطبه کامل
از تَهِ گودال حرفت را برَد تا شام و کوفه
اینچنین نخلِ ولایت، میزند از بُن شکوفه
آهِ ما از آهِ زینب، راهِ شیعه راهِ زینب
انقلابِ ما قیامِ ما، ز روح اللهِ زینب
هیئت ما روضهی ما، هست خیمه گاه زینب
دست بر شمشیر میمانیم، ای خونخواه زینب
نیستیم از اهلِ کوفه، با علی ميثاق بستیم
با شهیدان عهد بسته، تا شهادت نیز هستیم
#حاج_محمود_ژولیده بهمن۱۴۰۲
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
.
.
#میلاد_امام_حسین
مژده بده از زندگانی سیر ها را
آمد به سر عشق جوانی پیرها را
امشب شب مخصوص ما دیوانگان است
آماده سازید عاقلان ، زنجیر ها را
در فطرس دل شد قیامت ، آمد آنکه
این رو به آن رو می کند تقدیرها را
قربان نقاشی که اینگونه کشیده
از عشق در یک رخ ، همه تصویرها را
شیر علی بن ابیطالب رسید و
لرزاند دلهای تمام شیر ها را
روح الامین گوید بزن فریاد با من :
یا عشق ، یا نعم الامیر اهلا و سهلا
.....
ای عشق شد تشریف فرما سفره دارت
ای کربلا دیده گشوده شهریارت
یا مرتضی دوم عصای دستت آمد
آسوده شد زین پس خیال ذوالفقارت
یا فاطمه برده است دل از باغ رضوان
این عطر سیبی که وزیده در بهارت
کوری چشم هر چه بدخواه حسود است
یا مجتبی ! آمد قرارت ، بی قرارت
مولای مظلومان این عالم رسیده
ای ظلم از این پس سیه شد روزگارت
ای شمر از حالاست او دل ناگرانت
ای حر از امروز است او چشم انتظارت
مستانه می آید ندایی ای منابر
آمد حبیبت ای حبیب بن مظاهر
.......
تو زنده ی دیروز و امروزی و فردا
تو بوده ای از قبل خلقت ، مثل مولا
السابقون السابقون عاشقانت
نوح و خلیل و آدم و عیسی و موسی
ای عرش تا فرش خدا در اختیارت
ای آبرودار زمین و آسمان ها
نام من از قبل ولادت هست نوکر
نام تو از قبل ولادت هست آقا
آقای من وقتی تو کشتی نجاتی
در موج طوفان میزنم دل را به دریا
راه نجاتی نیست جز راه نجاتت
تنها صراط المستقیم ما صراطت
.......
ما در غلامی تو دیدیم آبرو را
نامت دوا کرده است هر درد مگو را
نا اهل ها را هم محل دادی همیشه
بنده نوازا ! سرورا ! سنگ صبورا
ای مهربان تر از پدرها مهربانیت
نگذاشت بر دل حسرت یک آرزو را
ناکام یعنی آن کسی که وا نکردند
با تربت کرببلایت کام او را
آقا دم چایی موکب های تو گرم
حتی خیالش می کند کار سبو را
هر چیز که خرج تو شد بالا نشین شد
بد در بهشت روضه آمد ، بهترین شد
......
ای سایه ی خورشید ِ چشمت سرپناهم
من رو به تمثال تو تنها رو به راهم
جان همین پیراهن ِ مشکی ِ کعبه
تنهاست باب القبله ی تو قبله گاهم
من هر چه باشم بد ، تو خوب خوب خوبی
من هر چه باشم شب ، تو هستی قرص ماهم
جان ابوفاضل صدایم کن ، صدایم
جان زهیر آقا نگاهم کن ، نگاهم
هرگز سوا کردن نباشد در مرامت
لطفت خریدار بد و خوب است با هم
پایین نیاید پرچم آوازه ی تو
عاشق ندارد هیچ کس اندازه ی تو
......
ای فوق ادراک ، ای قیامت در قیامت
ای آبروی عشق ، ای فخر شهادت
عیسای آنها حرف زد در گاهواره
عیسای ما وا کرده لب ، قبل از ولادت
شش ماه زهرا بود و اشک و بی قراری
شش ماه می خواندی برای او مصیبت
شش ماه مادر گریه کرده ،گریه کرده
قربان این سوز ِ اناالمظلوم هایت
شش ماه ، تنها بود کار مادر و تو
گریه برای زینب و داغ اسارت
یک مقتل و یک پیکر و یک کربلا درد
شش ماه گفتی ماجراها ، از سه ساعت
مادر بهارش از غمت رنگ خزان شد
دیگر انا العطشان نگو ، او نصفه جان شد
#محمد_حسین_رحیمیان- بهمن ۱۴۰۲
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
..........
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
حتی خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
محسن ناصحی- بهمن ۱۴۰۲
.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
من از تبار حیدرم بر خاک ایران
جاری نهر کوثرم بر خاک ایران
بوسم به جای خاک زیر پای زهرا
من جای پای مادرم بر خاک ایران
چون شاخه ی طوبای طه و گل یاس
گشته شکوفا باورم بر خاک ایران
هم اشک شوق و شادی و هم اشک ماتم
می ریزد از چشم ترم بر خاک ایران
با سبز و سرخ پرچمش چون سرو و شمشاد
یا لاله و نیلوفرم بر خاک ایران
وقت دفاع از این حریم آسمانی
همچون شقایق پرپرم بر خاک ایران
هم در رکوع و هم میان خاک و خون ها
نقشی از آن انگشترم بر خاک ایران
تا که علی تنها نماند روز صفین
در یاری اش چون اَشترم بر خاک ایران
با دشمن خیره سرم این را بگویید
همچون علی اکبرم بر خاک ایران
مثل علمدار حرم یعنی اباالفضل
من یک تنه چون لشکرم بر خاک ایران
گر روی نی سنگم زنی از بام ای شام
می افتد از نیزه سرم بر خاک ایران
دشمن تنم را گر بسوزانَد به هر جا
ریزد همه خاکسترم بر خاک ایران
بهر دفاع از این حرم جان می سپارم
آغشته در خون پیکرم بر خاک ایران
آری حرم جمهوری اسلامی ماست
چون نقش بسته این حرم بر خاک ایران
یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
#محمدعلی_شهاب ✍
.
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
زیارت از راه دور، این کانال مخصوص زیارت مجازی امام حسین ع از طریق فیلم و عکس از راه دور می باشد. التماس دعا
تلگرام
https://t.me/Ziaratalhosein
تبلیغات و ارسال کلیپ و تصاویر حرم
@Rashidiirsh
.
#امام_حسین
جز نوکریت نوکری هرکـه گناه
هرکس که به کشتی تو آورد پناه
با عـزت و آبرو نجـاتش دادی
ارباب به این غریق یک نیم نگاه...
#محمدجواد_منوچهری ✍
.
.
#میلاد_امام_حسین
محبـوب خلق و عالـم بالا خوش آمدی
پور علی(ع) و حضرت زهرا(س) خوش آمدی
فرمود،از من است حسین(ع) و من از حسین(ع)
ای نور چشم حضرت طاها(ص)، خوش آمدی
دار الشفاست کوی تو حتی بر آمده
از تربت تو کار مسیحا ،خوش آمدی
ای پنجمین حقیقت اهل کسا حسین(ع)
بر شام تار ،ماه دلارا،خوش آمدی
چشـم امید ما به تو روز قیامت است
ای کشتـی نجـات به دنیـا خوش آمدی
#محمدجواد_منوچهری✍
#یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
.
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #مناجات #میلاد_امام_حسین دلربای عالم آرا، عشق زیبای گوارا جذبه تسخیرِ عشقت، برده روح و جان ما
.
#میلاد_حضرت_عباس
#ولادت_با_سعادت_حضرت_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
دارد نگاه عباس حال و هوای دیگر
او هست از نگاهِ حق، مرتضای دیگر
ترکیبی از حسین و از مجتبای دیگر
مانند او نیامد قد رسای دیگر
حتی اگر بیاید کرب و بلای دیگر
شیر خدا علی بود، شیر علی اباالفضل
چشمِ امامِ خویش و دستِ ولی اباالفضل
ماه سپاه عصمت، نور جلی اباالفضل
باشد عجب در عالم میرِ یلی اباالفضل
مانند او در عالم کو مقتدای دیگر
ماه حرم، فنای خیرالنساست عباس
روح ادب، خدای شرم و حیاست عباس
از جان مطیعِ شاهِ کرب و بلاست عباس
پشت و پناه زینب، سلطان ماست عباس
آرام بخش دل نیست، چون او صدای دیگر
او هست در مناجات، محوِ خدای زینب
از بس همیشه بوده، محوِ دعای زینب
کرده دعا نبیند، هرگز نوای زینب
روزی به نیزه گردد، او مبتلای زینب
مانند او نیامد، سوزِ نوای دیگر
در بیت وحی و قرآن، شاگرد مصطفی اوست
در مکتب ولایت، سرباز مرتضی اوست
در خلق و خوی و رافت، همتای مجتبی اوست
در هیبت و شجاعت، مجموعِ هل اتی اوست
با این حسینِ ثانی، کو نینوای دیگر
در جای جایِ میدان، شیرِ شجاعِ رزم است
در ابتدای میدان، تا انتهای عزم است
در ساحتِ قِتالش، عزمش هماره جزم است
او پیشرانِ جنگ و لشکر بسوی هزم است
حتی اگر ببیند، صفین های دیگر
شمشیرِ لافتایش، مانند ذوالفقار و
غوغای حمله هایش، کرارِ بیقرار و
تکبیرِ رعدهایش، تسبیحِ مستعار و
فریادِ خطبههایش، تبیینِ آشکار و
عباس، حیدری با، نام و نمای دیگر
تاریخ در قضاوت، زین مردِ با شرافت
صادق کند مدیحِ، این نورِ با حقیقت
سجاد کرده وصفش، در طاعت و عبادت
عالِم، فقیه، آگاه، در قلّهی بصیرت
دیده ندیده چون او صاحب لوای دیگر
از او به گلشنِ عشق، خوشبو و یاس تر کیست؟
با آل مصطفی از او، هم قیاس تر کیست؟
زان نافذالبصرت، دشمن شناس تر کیست؟
وز خصمِ بی حیای، او ناسپاس تر کیست؟
شقُ القمر که دیده، چون او به جای دیگر
شاهِ رکابداران، چون از رکاب افتاد
فرقش عمودِ آهن، ریشَش خضاب افتاد
گویی که از جمالِ، حیدر نقاب افتاد
آن دستهای بی مشک، از شرمِ آب افتاد
آن جسم را نمانده، بر تیر جای دیگر
از فرطِ تیرباران، چون خارپشت جسمش
در پیشِ پای دلبر، تیری میانِ چشمش
خونگریه ی علمدار، با خنده های خصمش
دیگر نشد بریزد، بر فرقِ خصم، خشمش
بگذار این قضایا، تا ماجرای دیگر
مستأصل است اما، آقا کنارش آمد
زینب نیامد اما، زهرا کنارش آمد
حیرانِ مادر است و مولا کنارش آمد
عطر پیمبر انگار، آنجا کنارش آمد
پروازِ او شد آغاز، سوی سرای دیگر
#حاج_محمود_ژولیده
.
.
#میلاد_امام_سجاد
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
زین العباد زادۀ سلطان نینوا
ذخرالقیام، راهبرِ نهضت بکا
تبیین گرِ مبارزه، با شیوهی دعا
یاری رسانِ خون خدا، بعدِ کربلا
واکرد دیده بر همه ارکانِ عالمین
دوم علی، سلالهی زهرا، گُلِ حسین
آمد سفیر کرب و بلا، امتدادِ راه
یعقوب آل فاطمه، خورشید خیمهگاه
یعنی زمینه ساز ظهور و بروزِ ماه
احیاگر معارف گودالِ قتلگاه
هموار شد ز لطفِ خدا راه بندگی
راه سلوکِ عاشقی و سبک زندگی
سجاد اگر نبود، ره کربلا نبود
کانونِ علم و معرفت از آن ما نبود
مُشتِ یزیدیانِ تبهکار وا نبود
ابلیس سرنگون و خدا برملا نبود
بی زین العابدین که هدایت نمیشدیم
اینگونه جان نثار ولایت نمیشدیم
سجاد اگر نبود، عبادت حرام بود
کار حسین بعدِ حسن، ناتمام بود
نامِ علی به مَاذنه، جرمی تمام بود
دین نبی، کجا طلبِ خاص و عام بود
سجاد اگر نبود، محمد نبود نیز
حرفی ز دینِ خالقِ سرمد نبود نیز
با خطبهی امامِ حرم، دین عروج یافت
شد ناقه اَش بُراق و زمین تا سما شتافت
با بوریای پاره بجز زخم دین نبافت
اینگونه شد که باقرِ او، علم را شکافت
از سجده ای که کرد چو زینب، به قتلگاه
ترویج گشت، منبر و محراب و سجد گاه
تنها نه بر یزیدِ ستمگر خطاب کرد
دورانِ شش خلیفهی جور، انقلاب کرد
در بندِ اختناق، دوصد فتح باب کرد
پنهان و آشکار، عدو را مجاب کرد
با خطبه کرد، دینِ خدا را سراسری
با گریه کرد، خون خدا را برابری
در اوجِ انقلاب و قیام و جهادها
فریادِ نرم کرد علیهِ فسادها
هم زد علَم، مقابلِ اهل عنادها
هم صف کشید، علیهِ مرید و مرادها
در عین حال، نیمه شب انبان بدوش بود
چون جد خود علی، همه شب خرقه پوش بود
بس بَرده ها، خریده و آزاد کرده بود
دلهای خسته را ز خدا شاد کرده بود
با خُلقِ خویش، دست مریزاد کرده بود
عمری ز جان، محبتِ آحاد کرده بود
دهها هزار اهلِ گنه، با نماز شد
هر نوکرش، معلمِ راز و نیاز شد
آن سروری که کرب و بلا را مرور کرد
از قتل صبر، با دلِ خونین عبور کرد
در خاطرش روایتِ سمِ ستور کرد
با اشکِ صبر، قلب خودش را صبور کرد
مانند عمههای خودش بینِ قافله
بر دست و پای زخمیِ او بود سلسله
او دیده بود جسمِ پدر زیر دست و پا
او دیده بود رَاسِ پدر را به نيزه ها
او دیده بود خیمه ی آتش گرفته را
او دیده بود غارت و سیلیِ بی هوا
از نهضتی که بعدِ چهل منزل آفرید
ما را به راهِ فاطمه، اهل دل آفرید
یابن الحسین، ما همه شرمنده توئیم
ما بَرده بودهایم و کنون بندهی توئیم
دلمرده بوده ایم و کنون زندهی توئیم
دلداه ایم و عاشق و رزمندهی توئیم
حالا که ما شدیم ز جمعِ سپاه تو
آیا شود شهید، غلامِ سیاهِ تو؟
#حاج_محمود_ژولیده✍
.
.
#میلاد_امام_حسین
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
ای حسین جان
زُلفیم پریشانی ما را بنویسید
بالیم پَرافشانیِ ما را بنویسید
ما سجده به اَبروی کجِ یار نمودیم
بد نیست مسلمانیِ ما را بنویسید
یک لحظه نشستیم سرِ کوچهی دنیا
یک عمر پشیمانیِ ما را بنویسید
از روزِ ازل عاشق آن زلفِ سیاهیم
این قصهی طولانیِ ما را بنویسید
یا شرحی از آن عطرِ خوشِ سیب بخوانید
یا حیرت و حیرانیِ ما را بنویسید
یکبار بیایید به بینالحرمینش
تا سجدهی پیشانیِ ما را بنویسید
ما مستِ حسینیم حسینیم حسینیم
این نعرهی طوفانیِ ما را بنویسید
سودا زدهی طُرهی جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام اشب*
تا عینِ علی گردشِ تیغِ دودَمِ ماست
این گردش خورشید هم از پیچ و خَم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدَم ماست*
ما نسل به نسل از نَفَس فاطمه هستیم
یعنی که علی هم دَم و هم بازدمِ ماست
آنقدر به ما لطفِ شما داد ، خدا هم
گیرم که دو دنیا بدهد باز کم ماست
این خاک فقط گوشهی ایران حسین است
از کرببلا تا به خراسان حرمِ ماست
این قلب نه این بقعهی شش گوشهی عشق است
این سینه نه این خانهی صاحب علم ماست
ما را چه شرافت بِه از این ، خاک حسینیم
یعنی که جهان نیز به زیرِ قدم ماست
ما کاشیِ چسبیده به ایوانِ تو هستیم
سوگند به لبخند حسن آنِ تو هستیم
وقتی که سرشتند گلِ دربه دران را
دادند به ما منصب خونین جگران را
مژگان همه داریم به بین الحرمینت
تا چشمِ تو لطفی بکند رفتگران را
تنها تو سراغِ من بیچاره گرفتی
تنها دل تو خورد غمِ رهگذران را
من آمدهام بر سرِ خاکِ تو بمیرم
بردار از این دوش همین بارِ گران را
بگذر چو قیامت به سر خاک شهیدان
از خویش خبردار کن این بی خبران را*
ما نسل به نسل از پدران ارث گرفتیم
تا نذر نمودیم تمام پسران را
دنیا که نفهمید، قیامت همه فهمند
حال من و حالِ جگر جامهدران را
تا هست نفس پاره گریبان حسینیم
صدشکر خدا را که پریشان حسینیم
ای عشقِ خدا سفرهی شاهانهات آباد
من خانه خراب توام ای خانهات آباد
دیدیم کنارِ تو کریمیِ حسن را
این خانه و این خوانِ کریمانهات آباد
انگشتنما بودنِ ما لطف کمی نیست
ای عشق ، دلِ اینهمه دیوانهات آباد
گفتی که گدایت عرق شرم نبید
گفتند گدایان درِ کاشانهات آباد
یکبار به ایران زدی و مُلک گرفتی
مُلکی که گرفته دمِ مستانهات آباد
ما را جگری هست ولی سوخته از شوق
قلبی که سپردیم به میخانهات آباد
ما را جگری بود ولی کرببلا بُرد
هرگوشهی شش گوشهی شاهانهات آباد
ما زادهی اشکیم برای تو بگِرییم
بگذار که یک عمر به پایِ تو بگِیریم
تا خیمه عزیزم خبرت را چه کسی بُرد
از گودیِ گودال پَرت را چه کسی بُرد
دیدم که زمین گیر شدی پیشِ جوانت
بر رویِ عبایی پسرت را چه کسی بُرد
در علقمه گفتند که پشتِ تو شکستند
بر نیزه هلالِ قمرت را چه کسی بُرد
فهمید حرم پیرهنت را چه کسی کَند
افسوس نفهمید سرت را چه کسی بُرد
جز شیههی اسبی که در خیمه رسیدهاست
پیغام تَنِ مختصرت را چه کسی بُرد
از شانهی اُفتادهی زینب همه دیدند
ارثیهی زخمِ جگرت را چه کسی بُرد
دیدند که گیسوی بهم ریخته داری
از نیزهای اَبروی بهم ریخته داری
*مفتون همدانی
*کلیم کاشانی
*سلیم تهرانی
(حسن لطفی)✍
.
.
تقدیم به حضرت شهربانو سلام الله علیها همسر امام حسین علیه السلام و #مادر_امام_سجاد علیه السلام
اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست
میان حادثه ها کار حق نگهداریست
اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی
همیشه کار خدا یاری و مددکاریست
خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد
که بی حسین شدن اول گرفتاریست
سخن به مدح زنی می کنم شروع، که شعر
به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست
سخن به مدح زنی می کنم شروع، بلی
که از گناه، تمام وجود او عاریست
همان که چشم و دلش رو به عالم بالاست
که قصر در نظرش جلوه ی دل آزاریست
همان که جلوه صد قصر غافلش ننمود
همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست
زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست
یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست
به خاستگاری او فاطمه به خواب آمد
"زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست"*
به هر کسی نرسد اینچنین مقام رفیع
که این نتیجه ی یک عمر خویشتن داریست
خدا برای حسین آفریدش از اول
جواب او به حسین از همان ازل آری ست
شرافتیست بلی مادر امام شدن
ز عشق بو نبرد آن دلی که زنگاریست
همین که دامن او مهد حجت الله است
نشان رفعت شان و بلندمقداریست
" دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر"*
که خُلق مادر در خُلق بچه ها جاریست
بُراق عشق تو را تا خود مدینه رساند
که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست
که خواستی وطنت خانهی حسین شود
کجای قصه هجرت ز جبر و ناچاریست؟!
تو آمدی که به زن شأن دیگری بدهی
به نُه امام نشان تو جاری و ساریست
"هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب"
هنوز از تو سرودن کمال دشواریست
#عاصی_خراسانی ✍
شعبان ۱۴۴۵
*حافظ
*صائب
.
.
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
رباعی :
تا زمزمه ی خدا خدا می خوانم
با شوق نگاه تو دعا می خوانم
حیف است دمی بدون تو در گذرد
با هر نفسم نام تو را می خوانم
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
با سوره ی نحل عهد من دیرین است
شهد سخن تو لذت این دین است
زنبور عسل گرد لبم می چرخد
بس نام حسین بر لبم شیرین است
فما احلی اسمائکم ...
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
با هر نفسم ذکر تو را می گویم
با عشق تو من راه خدا می پویم
یاد تو پر از بوی گل و ریحان است
گل را به همین بهانه من می بویم
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
والله که مهر تو تمام دین است
عشق تو حقیقت همین آیین است
دور و بر ما هزار کندو زده اند
بس بردن نام تو به لب شیرین است
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
دارم به لبم شهد مُدامت آقا
شیرین شده کام من به نامت آقا
از کودکی ام نوکری ات را کردم
حالا که شدم پیرغلامت آقا
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
فطرس ز شب ولادتش گفت حسین
جبریل ز بدو خلقتش گفت حسین
در ارض و سما فرشته ها مست شدند
وقتی که خدا به خلوتش گفت حسین
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
جبریل به وقت طاعتش گفت حسین
در لحظه ی هر عبادتش گفت حسین
هر کس که شده مست ابالفضل رشید
گردید به پا قیامتش گفت حسین
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
عشقِ به حسین کل سرمایه ی ماست
این مهر و ولا دُرّ گرانمایه ی ماست
ای کاش ببینیم قیامت به بهشت
در باغ جنان حسین همسایه ی ماست
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
حب تو به دل زینت و آرایه ی ماست
در باغ بهشت مِهر پر مایه ی ماست
ای کاش که دیوار به دیوار شود خانه ی ما
با بیت اباالفضل که همسایه ی ماست
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#روز_پاسدار
سـرباز وطن بود و سپـاهی ، پدرم
مـی رفت به جنـگ با سیـاهی ، پدرم
در جبهـه ی حق بود علیـه باطل
حق را نفروخت هیچگاهـی ، پدرم
#محمدجواد_منوچهری✍
.
.
#قصیده_واره
#مدح_حضرت_عباس
#مجتبی_خرسندی✍
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطف آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
ابوطالبتبار حمزهوار جعفرآیینی
که از اعجاز او شد حافظ و حامی دین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزمجامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی ✍
.
.
#میلاد_حضرت_عباس
السلام علیک یا قمر العشیره و یا کشف الکتیبه...
#نصیر_حسنی ✍
__________________________
بادلی که پر از تب و تاب است
آمدم در حریم دلداری
او که دارد به دست دلها را
صاحب منصب علمداری
گره آوردهام به درگاهت
با نگاهی بیا گره بگشا
باب حاجات معنی احساس
یا ابالغوث حضرت دریا
مثل زورق اسیر گردابم
در تمنای دیدن ساحل
ذکر لب های من در این طوفان
مددی حضرت ابو فاضل
چشم امید من به ساحت توست
شاه ملک وفا مرا دریاب
سائلم رزق سال می خواهم
کاشف الکرب حضرت ارباب
خاطرم نیست کی؟ کجا؟ اما...
دل ما را گره زدند آقا
به نگاه پر از عطوفت تو
به ضریحت امیر تاسوعا
پاسبان حریم آل الله
ای رشید حریم پاک حسین
یار ناموس اعظمی آقا ....
عاشق و مست و سینه چاک حسین
عبد صالح مطیع امر امام
ای رسیده به قلههای یقین
چشمهایت قصیده میگویند
بلی آقا به سبک ام بنین
با تمام شکوه حیدریات
یک قبیله به تو عمو گفتند
با حضورت غزالهای حرم
روی دامان مادران خفتند
تا تو بودی نبرد باد خزان
سمت آتش نگاه قاصدکی
تا تو بودی نبرد غارت تلخ
لذت خوابهای دخترکی
ساقی فیض ناب حضرت عشق
کرمی کن به من تبسم کن
قسمت میدهم هم به حفره مشک
من حرم لازمم ترحم کن
#مدح #حضرت_عباس
#چهار_پاره
#توسل
.
.
#امام_حسین
والفجر نشسته بر لب ارض و سما
از یمن قـدوم معدن جود و سخا
پر سوخته هستیم و به این مفتخریم
هستیـم غلام خامس آل عبا
#محمدجواد_منوچهری✍
#یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
.
.
#حضرت_عباس
ذکر هر جمع تا شود،عباس
دردها را دوا شود، عباس
آمد از آسمان به سمت زمین
جلوه ای از خدا شود، عباس
قبله اش شد حسین و ممکن نیست
از ولایت جدا شود ،عباس
آرزویش همیشه این بوده
پای مولا فدا شود، عباس
تا علمدار سید الشهدا
ساقی کربلا شود، عباس
وخدا در کنار علقمه خواست
تا که حاجت روا شود، عباس
هستی اش را گذاشت تا امروز
نام مشکل گشا شود، عباس...
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_قمر_بنی_هاشم
.
.
#ولادت
#مدح_امام_حسین علیه السلام
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زیر باران باز کن قرآنِ چشمانِ ترت را
روی رحلِ دستِ پیغمبر ببین دور و برت را
روضهخوانِ خویش! ای عطشانِ قبل از قحطی آب!
خندهای آرام کن طوفانِ اشکِ مادرت را
باء بسماللهات از آیاتِ استرجاع دَم زد
فصل اول از کتابت گفت روزِ آخرت را
بوسهباران شد هزار و نهصد و پنجاه آیه
آن دَمی که خواند مادر نوحههای پیکرت را
بوسه دادند آیهای را دَمبهدَم نوبتبهنوبت
حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را
خاکِ اینجا جز غریبی جز قفس چیزی ندارد
باز کن بالِ سفر را، قبل از آنی که پرت را ...
کاش برگردی به آنجایی که شأنت را بفهمند
ای که جبرائیل دارد آرزوی محضرت را
کاش برگردی به جایی که سری بالای سرها
در دیاری که نبیند خنجری خوابِ سرت را
ماندهای تا ما غریبان رنگِ غربت را نبینیم
تا ببینی در جوارِ خانهی خود نوکرت را
ماندهای تا زائرانت آسمان را هم ببینند
ماورای عرشِ اعلیٰ کربلای دیگرت را
.
.
#میلاد_امام_حسین
امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند
روح القدس مدحت گری ، حورا غزل خوانی کند
گیتی به تن پیراهن از ، انوار ربانی کند
شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند
در سینه های سوخته آتش گلستانی کند
زیبد جهان هستی خود ، یکباره قربانی کند
ریحانه ختم رسل فرزند زهرا آمده
آری حسین بن علی (ع) امشب بدنیا آمده
امشب به روی دست خود ، قرآن گرفته فاطمه
امشب ز باغ آرزو ، ریحان گرفته فاطمه
امشب ز دریای ولا ، مرجان گرفته فاطمه
امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه
امشب برای اهل دل ، جانان گرفته فاطمه
امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه
امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر
از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر
در سیر دریای ولا دل گوهرش را یافته
یا جان به ظلمات بلا روشنگرش را یافته
باطل شده سر در گم ، حق محورش را یافته
بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته
نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته
فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته
از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه
ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه
شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این
مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این
ریحانه ختم رسل دردانه زهراست این
ماه امیر المونین مهر جهان آراست این
توحید از سر تا بپا قرآن ز سر تا پاست این
وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این
گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم
ترسم که هر کس بشنود خواند حسین اللهیم
جان بحر و او در دانه اش دل باغ ، او ریحانه اش
هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش
ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش
خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش
سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش
مرهون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش
چشم همه دریای او قلب همه صحرای او
هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او
فطرس بپا فطرس بیاشور حسینی ساز کن
درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن
حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن
پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن
برگرد شمع روی او پرواز کن پرواز کن
نازی بکش زان نازنین بر خلق عالم ناز کن
عین الحی عاشقان در عالمین است این پسر
باب النجاه عاصیان یعنی حسین است این پسر
آن سرو بستان قدم تازد در این عالم قدم
ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود ز هم
دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم
لبخند زن پرواز کن گردید گرد آن حرم
زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید ، هم
این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم ؟
من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان
از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان
من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم
من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم
من آمدم هر فرد را آزاده در دنیا کنم
من آمدم بند ستم از پای عالم وا کنم
من آمدم تا پرچم عدل و شرف برپا کنم
من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم
من آمدم تا رهنما در طی منزلها شوم
با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم
حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من
خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من
رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من
حبل المتین عاشقان این تار من این موی من
سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من
آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من
من بین دریای بلا فلک نجات امتم
من با لب عطشان خود آب حیات امتم
خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من
ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من
افروختن ، خود سوختن ، آموختن قانون من
مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من
قلب همه کانون من ، چشم همه جیحون من
خونی که ریزد بر زمین ، از چهره گلگون من
هر قطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود
بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود
تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش
تا حشر هر افتاده را من همدمش ، من یاورش
هر کس به طوفان غرق شد ، من کشتی اش ، من لنگرش
هر کس به صحرا گشت گم ، من هادی اش ، من رهبرش
هر کس شهید دوست شد ، من سیدش ، من سرورش
هر کس که مست یار شد من ساقی اش ، من ساغرش
لبیک گو امدادگر فریاد رس فردا منم
حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم
من عاشق شیدای حق ، حق عاشق شیدای من
پیمان خود را نشکنم ، گر بشکند اعضای من
صد ره ، اگر غلطد بخون هر لحظه سر تا پای من
صد بار اگر گلگون شود از خون سر سیمای من
هر روز گردد زنده تر ، ز امروز من فردای من
بر نسلها باشد یکی میلاد و عاشورای من
هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود
در محفل دلدادگان “میثم” زبان ما بود
#استاد_سازگار ✍
.
.
#میلاد_حضرت_عباس
#حضرت_اباالفضل_ولادت
حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمده
یا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمده
لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت
حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده
ای فدائیان دربار حسین و مجتبی
چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده
رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد
تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده
درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین
سر پناه سائل این در به دنیا آمده
ای پریشان ، ای گرسنه ، ای گرفتار ، ای فقیر
آمده باب الحوائج ، هر چه می خواهی بگیر
السلام ای زاده ی آزاده ام البنین
ای مسیح سفره های ساده ی ام البنین
چشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجاب
آن دعاهای سر سجاده های ام البنین
روز میلادت علی آن قدر از تو گفت که
شد زمین و آسمان دلداه ام البنین
عالمی را مست کردی ساقی مشکل گشا
بس که گشتی مست مست از باده ام البنین
مستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شد
تا به تو گفتیم ، آقازاده ام البنین
دشمنت هم دست خالی برنگشته از درت
هر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرت
تو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان تو
تا ابد هم اولیا هم انبیا حیران تو
ما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیم
گفته وقتی که امامت ، 《جان من قربان تو》
تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکست
تو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تو
می زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بر
دست هر کس که گره خورده است بر دامان تو
بین عالم هر کسی را بهر کاری ساختند
تو بلاگردان زینب من بلا گردان تو
ای ابالغوث ، ای ابالقربه ، امیر علقمه
من تو را دارم فقط ، پس بی نیازم از همه
ای ستون کربلا ، ای قرص مهتاب حسین
حضرت صاحب علم ، ای یار نایاب حسین
آن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدی
از همه محبوب تر در بین اصحاب حسین
ای کسی که کاشف الکرب امامت می شوی
نام زیبای تو گشته نقش محراب حسین
با نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنی
بعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسین
ای خداوند کرم با تو رفاقت کرده است
هر که نوشیده در عالم از می ناب حسین
اعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر است
غم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر است
ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی
با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی
تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان
تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی
ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا
آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی
بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را
از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی
فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت
تو همانی که کفیل زینب کبری شدی
تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها
حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها
#محمد_حسین_رحیمیان✍
.
.
#میلاد_حضرت_عباس
#حضرت_عباس
خدا جلوه دارد به پیشانی تو
فدای مناجات پنهانی تو
شبِ روشنِ کوچه های مدینه است
پُر از ریسه های چراغانی تو
به لب آوَرَد جان داوودها را
نوای تو اَلحانِ قرآنی تو
تو بر کوهسارِ معارف نشستی
زمین تشنه ی دست بارانی تو
حسینیه ای سفره دارد حسینی
که هر شب بود شام مهمانی تو
فراوانی از تو/ سلیمانی از تو
مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو
دعاهای روحانی از تو
به کعبه رجزخوانی از تو
احادیث طوفانی از تو
روایات نورانی از تو
عنایات سبحانی از تو
نَفَسهای رحمانی از تو
علی گویی از تو/ علی خوانی از تو
دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو
چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
طلوع شکوهت برایت ندارد
کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد
به جایی که یوسف دریده گریبان
دل ما نیازی به غارت ندارد
از این محشری که به پا کرده پیداست
که رنگی به پیشت قیامت ندارد
و نادِ علی دارد از تو حکایت
بدون تو عطری محبّت ندارد
به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت
به نامت صلابت/ به دامن سخاوت
به بازوت قدرت/ به پای تو همت
به دستت کرامت/ پُری از رشادت
شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت
فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط
که از برق چشمت همه غرق حیرت
تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت
تو قامت قیامت/علی در هدایت
علی در عنايت/ علی در قداست
علی در مهارت
چنان سرفرازی، چنان سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
زتیغت سپاهی دلاور بریزد
زِ تو یال و کوپال کافر بریزد
میان زمستان هم از دیدن تو
عرق از سرو روی لشکر بریزد
علی هستی و گر علی را بخوانی
فقط در نه،دیوار خیبر بریزد
از این هیبت چشمهایت بکاهُ
نگاهی نما ترس قنبر بریزد
علی گفت هنگام صفین برگرد
ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد
اگر پرده ریزد/مکرر بریزد
نه پر، سر بریزد
سراسربریزد/ستمگر بریزد
به هم اول،آخر بریزد
به گاهی/ سپاهی / چو کاهی
به راهی/ ز شاهی
چو حیدر بریزد
عجب سر فرازی، عجب سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
من از جنس شبهای پر التهابم
که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم
اگر بر حریم حرم مُستجیرم
فقط با نگاه شما مستجابم
من و لطف باب الحوائج همین بس
بگو با تو باشد حساب و کتابم
دعا کن حرم آیم و بر نگردم
که این عشق کردست خانه خرابم
خراب خرابم/خراب جوابم
تویی انتخابم/ که عالیجنابم
غم بی حسابم/ ز داغت کبابم
و مشکت عذابم/ به یاد ربابم
پُراز آب آبم/ که میگفت زینب
چه شد با رکابم
کجایی سحابم/کجایی نقابم
دل زینبیه شده قرص با تو
که در سایه ی بیرق آفتابم
به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری
امیری حسین و نعم الامیری
#حسن_لطفی ✍
.