eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
283 عکس
206 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با اینکه رسیده جان عالم به گلو با اشک گرفته ایم هر لحظه وضو رهبر به امام عصر پشتش گرم است او تکیه به کوه کرده ما تکیه به او .
. آئینه ایم و جبهه شدیم انعکاس را افکنده ایم در دل ظلمت هراس را ما پیروان نور امیدیم و عهد ماست یاری دهیم در شب ظلمت حماس را از چشم دیو عربده کش خوانده یک جهان این روزهای غرش یوز التماس را با کارزار وعده ی صادق گرفته ایم از پیروان ابرهه هوش و‌حواس را راهی نمی برند اگر شش بیاورند سفیانیان معرکه هر جفت تاس را عمری جگر گرفت به دندان سپاه نور تا رو‌ کند به وقت خودش برگ آس را مردی که با قدوم خودش می پراکند در لحظه های یأس زمین عطر یاس را با ذوالفقار می رسد از راه و از یهود می گیرد آن سلاله ی زهرا(س) تقاص را .
. عطر حسن(ع) است و با خود آورده نسیم ری گشته بهشت با کریم بن کریم مانند زیارت حسین بن علی (ع)است پاداش طواف حرم عبدالعظیم .
. به دنیا آمدی تا شیعیان را سروری باشد جهان در سایه لطف عدالت گستری باشد تو فرزند علی(ع)بودی و از ذریه ی زهرا(س) نمی شد جز حسن(ع) نام تو نام دیگری باشد جهان فهمید پشت ابر هم خورشید می تابد اگرچه شهرتش در حصر بودن، عسکری باشد به تفسیر تو پیدا کرده عالم راه را از چاه چگونه می شود فرزند کوثر، عسگری باشد؟ زمین از حجت حق لحظه ای خالی نمی ماند و این یعنی که باید شاه بیت آخری، باشد .
. یک‌ پلک‌ زدن مانده بـه میلاد بهار تا جمعه ی نصـر نیست در سینه قرار آزادی قدس را مسجل کـرده است با خون خودش، شهید «یحیی سنوار» .
. مشروح خبرهاست کماکان جانکاه با هر غم کهنه شد غمی نو همراه این قصه سرانجام خوشی خواهد داشت پایان سیاهـی است ان شاالله .
. زدی امید را با عشق پیوند نشاندی روی لب امروز لبخند به لطفت کوه صهیون موش زایید خدا قوت به بازویت پدافند .
. هرچند که در جبهه ی حق قبله نماست داغش همه جا در دل کم طاقت ماست در راه دفـاع از علی فهمیدیم تمّار شدن کار علی وردی هاست ✍ .
. با عمر کم اش دغدغه ی خاک وطن داشت پیراهنی از زخم در این راه به تن داشت با عشق خمینی به دل حادثه می زد با پرچم ایران تن او میل کفن داشت هر ثانیه غلتیده به خون سرو رشیدی هر بار غمی تازه به جان، بوم کهن داشت روزی که وطن تشنه ی شق القمری بود او در سرش اندیشه ی «فهمیده» شدن داشت در گوش زمین صحبت از مردی او بود تاریخ اگر تا که به امروز دهن داشت! .
. خورشید بیا طلوع کن از مغرب از شدت ترس وغم تهی شد قالب بیچاره شدیم و رفت عالم از دست برخیر بیا ظهور کن یا صاحب .
. نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد سلام ای وعده ی صادق،جهانی چشم در راه است به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد .
. تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست کبوتری که گرفتار بازی دنیاست برای پر زدن تا دمشق پر می خواست شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س) برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع) به احترام تو از جای خویش بر می خاست گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین برادری که تو را تاج روی سر می خواست برای دیدن داغ عظیم زاده شدی شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست صبور بودن در داغ کربلا هنر است شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور شکستن جبروت ستم جگر می خواست تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست نبود قسمت من در مدافعین حرم شهید راه تو بودم خدا اگر می خواست .