eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم رب الشهداء و الصديقين از شب نهراسید سحر می گردد خورشید دوباره شعله ور می گردد یک بار دگر ترامپ آمد آری قاتل به محل جرم بر می گردد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ما خاطره از نبرد خیبر داریم در لشکر خود مالک اشتر داریم گویند سگ زرد به میدان آمد ما را چه هراسی است که حیدر داریم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ تا آتش عشق شعله ور می گردد صد حیله و مکر بی اثر می گردد از خیبر اگر صدای مرحب آید از خون لب ذوالفقار تر می گردد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ تا حب علی و عشق حیدر با ماست در صحنه ی رزم دست برتر با ماست پاداش جهاد غیر پیروزی نیست تا دست علی فاتح خیبر با ماست ✍ پنج شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ .
. آمد به جهان، زینت شاه مکتب روشن شده با نور جبینش هر شب ای شیعه بگو مثل ملائک در عرش: عجّل لولیّک الفرج بِالزِّینب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
لافتی إلا علی لاسیف إلا ذوالفقار تا ضربه ی ذوالفقارِ جانان آید یکباره به جسم عاشقان جان آید آغاز شود دوباره فتح خیبر وقتی که علی میان میدان آید
. شبیه کربلاست آنچه در مقابل است تمام حق رو بروی کل باطل است چقدر بی گناه کشته می شود ولی گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه هنوز بحث داغ اکثر محافل است مقاومت نمرده زنده است تا ظهور غروب ظلم با طلوع بدر کامل است امید ها در این سیاه پیچ روزگار به وعده های صادق و ظهور عاجل است ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای شبیه کربلاست آنچه در مقابل است .
. امیر المومنین را در کنارش چون نگین دارد شباهت خَلقا و خُلقا به خیر المرسلین دارد در اوج شرک ورزی و شرارت های نا اهلان به اسلام محمد اعتقاد راستین دارد نجاشی در کلاس عشق و ایمانش مشرف شد به آئینی که نور از جلوه ی حبل المتین دارد مدثر مانده از خیبر گشایی شادمان باشد و یا از دیدن مردی که جان در آستین دارد دو دستش در نبرد موته از تن رفت اما باز برای حفظ پرچم همتی شور آفرین دارد به وصف جعفر طیار زیبا گفته روح الحق به جای دست هایش بال در خلد برین دارد .
. ششم جمادی الثانی سالروز شهادت یار باوفای پیامبر و برادر بزرگوار مولا امیرالمومنین علیه‌السلام چون در طواف عاشقی بال‌وپر آوردی پروانه‌وار از پیله‌ی غم سر برآوردی ققنوس‌وش از لابه‌لای شعله‌های نفس با تکیه بر آرامش و ایمان زر آوردی چون چشم‌گفتن‌ از دهان تو نمی‌افتاد نقش رضایت بر لب پیغمبر آوردی هرجا علم را روی دوش خود مکان دادی در یاری دین خدا یک‌لشکر آوردی با شمّه‌ای از سوره‌ی اعجاز چشمانت یک‌قوم را در زمره‌ی ایمان درآوردی روزی که چشم شهر روشن از حضورت شد با خود بشارت‌های فتح خیبر آوردی هروقت که در عرش مهمان خدا بودی از باغ جنت میوه‌های نوبر آوردی در زخم‌های موته و در مسجد و در عشق از هر طریقی اقتدا بر حیدر آوردی ای خمره‌ی سربسته‌ی ناب چهل‌ساله در ساغر خود جرعه‌جرعه کوثر آوردی وقت شفاعت دست تو خالی نمی‌ماند وقتی دودست خویش را تا محشر آوردی ✍ .
. به بهانه شهادت علیه السلام باز کردم دفتر گل را به رویم بارها دیدم عطر ناب تو پیچیده در گلزارها بر زبانم نام تو یک بار جاری شد،ولی از تو باید گفت چون قند مکرر،بارها جعفر طیاری و در آسمان و در زمین محو و مبهوت تو باشد ثابت و سیارها از زمانی که دل خود را سپردی بر رسول جا گرفتی چون علی در سینه ی دلدارها چهره و اخلاق تو وقتی شبیه مصطفی است باید از خوی تو بنویسد ملک طومارها گوهر نورانی قدر و مقامت دیدنی است آفتاب حُسن تو افتاده بر دیوارها این نمازی که ز تو مانده به عالم یادگار واکند در عالم هستی گره از کارها درکنار حضرت حمزه شدی یار رسول موج زد خون تو و جوشیده شد عمارها روز مردی و شجاعت، بین توفان نبرد انعکاس از تو گرفته جلوه ی ایثارها ای زلال معرفت ،ای چشمه ی جوشان عشق بُردی ا ز آئینه ی دین مبین زنگارها تا به معراج شهادت رفتی و با رفتنت موج نور انداختی بر روی گل رخسارها پرچم از دستت نیفتاد و دو دست تو فتاد می درخشد نام تو در صدر پرچمدارها می برد این مرثیه ما را کنار علقمه می دهد سر پنجه ی غم بر دلم آزارها التفاتی بر «وفایی» کن که ای روح بهار گل شوند از یک نگاه تو تمام خارها ✍ .
. دلیل پاکی دامان مادرش باشد کسی که سیب دو نیم پیمبرش باشد علی به داشتنش فخر می کند به قریش عقیل مفتخر از درک محضرش باشد شکوه غیرت حمزه در او تجلی یافت شبیه آینه ای در برابرش باشد به عصر جاهلیت باطنا موحد بود کلام صادق او حُسن دیگرش باشد میان معرکه ها بُرد با رسول خداست چرا که جعفر طیار یاورش باشد اگر شبیه علی مثل شیر می غرّد رهین منت دامان مادرش باشد کنار حضرت جبرییل می کند پرواز تمام کون و مکان زیر شهپرش باشد کسی علم بسپارد به حضرت قائم که از سلاله ی پاک و مطهرش باشد قسم به غربت حیدر غریب خواهد ماند هر آن که حضرت مولا برادرش باشد .
. ذوالهجرتین و ذوالجناحین است جعفر در آل عبدالمطّلب شبهِ پیمبر او را دو هجرت بود از مکه وليکن در اصل از خود تا خدا می‌رفت با سر فرمود دیدم در جنان خیل ملائک همراهشان جعفر چه زیبا می‌زند پر در موته دستانش که از پیکر جدا شد شد اُسوه‌ی ماهِ علمداران لشکر فرمانده‌ای که تا نفَس در سینه‌اش بود جنگید تا پرچم شد از خونش مطهر بی دست.. با دندان نموده حفظ بیرق جانم به ایثار و وفا و عشق و باور یعنی فدای راه دین جان و سرم باد جانِ کلامِ عاشقان تا روز محشر بسکه حمایت‌هاش از حق بی‌بدیل است در روز بیعت یاد او می‌کرد حيدر واجعفرا می‌گفت و قلبش غرق خون بود ای‌ کاش اینجا یار من بودی برادر شاید اگر جعفر میان کوچه می‌بود.. شاید اگر حمزه.. و شاید.. آه مادر..! سیلی زدن، حق را ربودن، هتک حرمت‌ شد حاصل سستیِ از دستورِ داور دین را اطاعت از ولیِّ حق نگه داشت این است میراث گرانِ خونِ جعفر .
. اگر جرم و خطا بسیار کردم گلی بودم که خود را خوار کردم دوباره گل شدم، وقتی که قصدِ « » کردم... ‌✍ .
🥀🥀🥀 ارسال سوالات فاطمیه به ای دی زیر 👇👇👇 @m_h_tabemanesh پاسخ به سوالات فاطمیه در کانال ضامن اشک @zameneashk1 🌹 لطفا اطلاع رسانی کنید🌹
. السلام علیک یا ابن الحیدر یا محسن بن علی علیه السلام پنجمین گوهر حیدر مددی یا محسن پسر سوّم کوثر مددی یا محسن گرچه پای تو به دنیا نرسیده امّا شده ای بر همه سرور مددی یا محسن تو شدی باب جنان ِ دگر هر شیعه شافع عرصه ی محشر مددی یا محسن زینت دوش نبی نیستی امّا نامت بر لب ما شده زیور مددی یا محسن تویی شهزاده و من مفتخرم در کویت شد مقامم به تو نوکر مددی یا محسن تا ابد از تو و شأنت بنویسم آقا کوری دیده ی منکر مددی یا محسن شده مدح تو و اولاد پیمبر در اصل هدف خلقت جوهر مددی یا محسن مادرت حامی حیدر شد و در پشت در شده ای حامی مادر مددی یا محسن شد علی بی کس و تو همره مادر بودی لشکر صاحب منبر مددی یا محسن هم تو را کشته و هم مادر مظلومت را لگد ثانی کافر مددی یا محسن گوئیا حنجر تو پاره شد از میخ داغ پشت در غنچه ی پرپر مددی یا محسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .