ای کاش چو پروانه پری داشته باشم
تا گاه به کویت گذری داشته باشم
گر دولت دیدار تو درخانه ندارم
ای کاش که در رهگذری داشته باشم
از فیض حضور تو اگر دورم و محروم
از دور به رویت نظری داشته باشم
گویندکه یار دگری جوی و ندانند
بایست که قلب دگری داشته باشم
از بلهوسی ها هوسی مانده نگارا
و ان اینکه به پای تو سری داشته باشم
تاریک شبی گشت شب و روز جوانی
ای کاش امیدسحری داشته باشم
در مجلس ارباب تکلّف چه بگویم
در میکده باید هنری داشته باشم
بگذار که از دوستی باده فروشان
رگبار غمت را سپری داشته باشم
هم صحبتی و بوس وکنارت همه گوهیچ
من از تو نباید خبری داشته باشم؟
بسیار مکن ناله که این شعله عمادا
می سوزد اگر خشک و تری داشته باشم
#عماد_خراسانی
@asharenaabe
قلمم راست بایست!
واژه ها… گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام «بابا»
امشب از شعر پُرم،کو قلم و دفتر من؟!
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو…
تک و تنها و غریبم
توکجایی بابا…؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو!
بسکه دلتنگ تو ام،از سر شب تا حالا…
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو!
جانِ من حرف بزن
امر بفرما بابا…
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو!
کوچه پس کوچه ی این شهر پُر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو!
پدر ای یاد تو آرامش من…!
امشب از کوچه ی دلتنگی من میگُذری؟
جانِ من زود بیا
بغلم کن بابا…
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو!
گفته بودی:نَفَسم،عاشق اشعار تو ام
ای به قربان تو فرزند
بیا دلتنگم
آنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو!
پدرم…سنگ صبورم…
به خدا دلتنگم
روبه رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار
تو که باشی بابا…
دست و دلبازترین شاعر این منطقه ام
آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو!
گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم
نه شعار است ،نه حرف
آنقَدَر خاک کف پای تو هستم که نگو!"
#محمدرضا_نظری
هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من
مستحق هیچ پروازی نباشد بال من
کارهای من وصالت را به تاخیر افکند
بوی هجران می دهد پرونده اعمال من
من دگر آن نوکر خوب و قدیمی نیستم
این لباس نوکری گرید بر این احوالِ من
بارها خوردم زمین از جا بلندم کرده ای
بارها شد جای من تو آمدی دنبال من
بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم
شکر یک نعمت نکرد آخر زبان لال من
تا دم آخر منم شرمنده احسان تو
من گنه کردم تو کردی گریه بر احوال من
#اسماعيل_فتحى
@asharenaabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحش شادویادش گرامی باد
آه یـک شب اواســط دی بـود
یک شب تلــخ در دل تقـویــم
پر کشیدی به اوج خوشبختی
رفتنت کرده عشـق را ترسیـم
تـو رسیـدی به مقصــد والات
سـالهـــا آرزوی تـو ایـن بـــود
مـا ولـی بعـد تـو پـریشـانیــم
باور رفتنت چه سنگیــن بـود
تا تو بـودی، فقط نه در ایران
از عـراق و یمـن بگـو تا شــام
امنیت با تـو بود معنـا داشت
دشمنت در هـراس و تـو آرام
بعد تـو، روزگار در هم ریخت
امتحان پشت امتحان دادیـم
ابتلا سخت و داغ تـو سوزان
بـارهـا از غـم ِ تو جـان دادیم
درد ِ دل هـــا بـرای تــو دارم
گوش کن ای عزیـز بی همتـا
کاش بودی به چشم میدیدی
شهر شد بعـد ِ اربعین غـوغـا
عـده ای از فــراریــان پسـت
آنطـرف ، فکـر کودتـا کردنـد
خائنـان و وطن فروشان هم
فتنهای تازه دستو پا کردند
ای که گفتی، حرم شده ایران
پای داعش به این حرم واشد
شیـر مرد ِ عجم کجــا بــودی
بر سر این حریـم ، دعـوا شـد
حـاج قـاسم اگـر شمـا بـودی
آرمــان زیـر پــا نـمی افتـــاد
هیچکس هم شبیـه روح الله
دست جــلاد هـا نمی افتـــاد
کاش میشد دوبـاره بـرگـردی
موعـد انتقـام نــزدیـک است
دشمناز ما به وحشت افتاده
روزگارش چو شام،تاریکاست
درد دل هـا تمــــام شــد امــا
حرف دل را نگفتهام به شمـا
حـاج قاسـم، خیالتـان راحت
راهتان هست قرص و پابرجا
مـا مطیـع ولایـتـیــم و بـس
پـیـرو ِ رهنـمـــود قــرآنیـــم
در دفاع از نظـام و ارزشهــا
مثل تو جـان فـدای ایرانیـم
#مریم_شعلهپاش
#حاج_قاسم 🥀🍃
#جان_فدا
@m_sholepash
انگارکه یک کوه سفرکرده ازین دشت
اینقدرکه خالی شده بعدازتوجهانم
#فاضل_نظری
#جان_فدا
#حاج_قاسم
@asharenaabe
شده آیا که نفهمی
که چه مرگت شده است؟
من دقیقا به همین حال
دچارم امروز...
#علیرضا_آذر
@asharenaabe
عاشقـانی که مدام
از فرجت می گفتند
عکسشان قاب شد و
از تو نیامد خبری
#جان_فدا
@asharenaabe
دو کاج
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دو کاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامّل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار ، از تو بیزارم
دور شو ، دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ، دید آن روز
انتقال پیام ، ممکن نیست
گشت عازم ، گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر ، تکه تکه ، بشکستند
#محمدجواد_محبت
@asharenaabe